این ضربالمثل موقعی به کار میرود که بخواهیم بگوییم یک وضعیت یا ماجرا، کاملاً تکراری است و هیچ چیز جدیدی در آن اتفاق نیفتاده است. انگار همه چیز سر جای خودش مانده و هیچ تغییری نکرده است.
در گذشته، وقتی غذایی مثل آش برای یک گروه پخته میشد، معمولاً همه از یک کاسه بزرگ میخوردند. حالا اگر فردا دوباره همان غذا و حتی با همان کاسه سرو میشد، وضعیت کاملاً یکسان و تکراری بود.
این مثل دقیقاً همین حس را منتقل میکند: اوضاع دقیقاً مثل دفعات قبل است. مشکلات قدیمی هنوز پابرجا هستند، روشهای قدیمی بدون هیچ نوآوری تکرار میشوند و به طور کلی، هیچ تحول و تازگی در کار نیست. همه چیز “همان آش است و همان کاسه”.

در این نوشته، با داستان، معنا و مفهوم اصلی یک ضربالمثل کهن ایرانی آشنا خواهید شد. همراه ندابلاگ بمانید.
معنی همان آش و همان کاسه
۱- یعنی شرایط دقیقاً مانند قبل است و هیچ فرقی نکرده است.
۲- به زبان ساده، همه چیز سر جای خودش باقی مانده و وضعیت کماکان مانند گذشته است.
داستان این ضرب المثل
در دوران پادشاهی نادرشاه، یکی از کارگزاران حکومتی به مردم ستم روا میداشت و مالیات بیشتری از آنچه قانون بود از آنان میگرفت.
مردم از دست این کارگزار به تنگ آمدند و نزد شاه رفتند و از او شکایت کردند.
نادرشاه پیامی برای آن مسئول فرستاد و دستور داد ستم را کنار بگذارد و بیش از حد مقرر از مردم مالیات نخواهد.
اما پس از مدتی، دوباره به نادرشاه خبر رسید که آن فرد از فرمانش سرپیچی کرده و همچنان به کار نادرست خود ادامه میدهد.
نادرشاه دستور داد تا آن مسئول را دستگیر کرده و نزد او بیاورند.
سپس فرمان داد که او را قطعهقطعه کنند و از آن آش بپزند.
بعد، به تمام کارگزاران و مسئولان دستور داد تا نزد او حاضر شوند و به هر یک کاسهای از آن آش داد.
نادرشاه در جمع آنان گفت: از این پس، هر کس که از فرمان من سرپیچی کند و بر مردم ستم روا دارد، سرنوشتش همین آش و همین کاسه خواهد بود.
