جوینده، یابنده است
این ضربالمثل زیبا میگوید که اگر برای چیزی واقعاً تلاش کنی و دنبالش بگردی، در نهایت آن را پیدا خواهی کرد. این مثل به ما یادآوری میکند که هیچ چیز ارزشمندی بدون کوشش و جستوجو به دست نمیآید.
چه در درس خواندن، چه در پیدا کردن شغل مناسب، یا حتی در یادگیری یک مهارت جدید، اگر پشتکار داشته باشیم و دست از تلاش برنداریم، حتماً به نتیجه مطلوب میرسیم. موفقیت معمولاً سراغ کسانی میرود که به دنبالش هستند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
پس اگر به دنبال هدفی هستی، ناامید نشو. به تلاش خودت ادامه بده، چون به گفته بزرگان: **جوینده، یابنده است**.

در این نوشته، به مفهوم و ریشه حکایت ضربالمثل ایرانی «جوینده یابنده است» از کتاب فارسی پایه پنجم میپردازیم. با ما در ندابلاگ همراه باشید.
معانی ضرب المثل جوینده یابنده است
اگر فردی با پشتکار و ارادهی قوی برای رسیدن به هدفی تلاش کند، در نهایت به خواستهاش خواهد رسید.
تلاش انسان حتی غیرممکنها را ممکن میسازد.
هرکس به دنبال چیزی برود، با کوشش و پیگیری آن را پیدا خواهد کرد.
برای دستیابی به آرزوهای بزرگ نباید از سرزنش دیگران ترسید و نباید گذاشت موانع ما را از مسیرمان منحرف کنند.
کلید رسیدن به هدف، تلاش مداوم و بیوقفه است.
ضربالمثل “جوینده یابنده است” در چه مواقعی به کار میرود؟
از این ضربالمثل زمانی استفاده میشود که کسی برای رسیدن به هدفی تلاش میکند. با بیان این جمله به او دلگرمی میدهند و تشویقش میکنند تا راهش را ادامه دهد و از دشواریها و شکستها دلسرد نشود.
| ایموجی این ضرب المثل | 🕵️♂️⛏🕳⬅🥇 |
هر که جستجو کند، خواهد یافت.
2 داستان کوتاه در مورد ضرب المثل جوینده یابنده است
برای خواندن داستانهای جذابی که با این ضربالمثل در پیوند است، در ادامه با ندابلاگ همراه بمانید.

داستان شماره 1- دانشجوی پر تلاش
دانشجویی بود که همزمان با تحصیل، کار هم میکرد. به خاطر خستگی زیاد، گاهی در کلاس چرت میزد. یک روز که در کلاس خوابش برده بود، با سروصدای همکلاسیها بیدار شد و با عجله دو مسئلهای را که استاد روی تخته نوشته بود، یادداشت کرد. فکر میکرد این دو سؤال، تکلیف درسی است.
بنابراین تمام آن روز و شب را برای حل آن دو مسئله تلاش کرد، اما موفق نشد. با این حال، دست از کوشش برنداشت و یک هفتهٔ کامل، روز و شب، برای پیدا کردن جواب تلاش کرد. سرانجام توانست یکی از آن دو مسئله را حل کند.
وقتی در کلاس حاضر شد و پاسخ را ارائه داد، استاد شگفتزده شد. چون آن دو مسئله، در واقع از جمله مسائل حلناشدهٔ ریاضی به شمار میآمدند و آن دانشجو با پشتکار خود توانسته بود یکی را حل کند.
در مثنوی مولوی در این باره آمده است:
کان جوان در جست و جو بد هفت سال
از خیال وصل گشته چون خیال
سایه حق برسر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغامبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی برسر کوی کسی
عاقبت تو هم روی کسی
چون زچاهی می کنی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک
جمله دانند این اگر تو نگروی
هر چه می کاریش روزی بدروی
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
داستان شماره 2- فقیر تنبل
در دوران حضرت داوود (علیه السلام)، مردی فقیر و بسیار تنبل زندگی میکرد. هر روز از خدا میخواست که بدون هیچ زحمتی، روزی او را برساند. او در دعاهایش میگفت: “خدایا، چون مرا تنبل آفریدهای، پس تو خودت روزیام را بده. من مانند آن الاغی هستم که پشتش زخم است و نباید بار سنگین روی دوشش گذاشت.”
روزیی خواهم به ناگه بی تعب كه ندارم من ز كوشش جز طلب
سالهای زیادی به همین شکل گذشت و او هرگز به دنبال کار نرفت. همسایهها وقتی رفتارش را میدیدند، با تمسخر به او میگفتند: “مگر میشود بدون رنج و زحمت، گنج به دست آورد؟” آنها سعی میکردند به او بفهمانند که راهش اشتباه است و میگفتند: “به حضرت داوود نگاه کن؛ با این که پیامبر است و معجزه دارد، باز هم دست از کار و تلاش برنمیدارد. او با بافتن زره، زندگی خود را میچرخاند.”
با همه تمكین، خدا روزی او كرده باشد بسته اندر جستجو
بی زره بافی و رنجی روزیش می نباید با همه پیروزیش
اما آن مرد همچنان تنبلی میکرد و با اصرار از خدا روزیِ بدون رنج طلب میکرد.
تا كه شد در شهر، معروف و شهیر كو زانبان تهی جوید پنیر
شد مثل در خام طبعی آن گدا او از این خواهش نمی آمد جدا
اما همان طور که گفتهاند جوینده یابنده است، دعاهای او هم سرانجام پذیرفته شد و اتفاقی افتاد. یک روز صبح، در حالی که مثل همیشه مشغول ناله و زاری بود، ناگهان گاوی با سرعت به سمت خانهاش آمد، در را با شاخش شکست و به داخل خانه پرت شد. مرد فقیر بلند شد، پاهای گاو را بست، گلویش را برید و سریع آن را نزد قصاب برد تا بفروشد.
كم نمی كرد از ادعا و ابتهال كرد اجابت مستعان ذوالجلال
گرگران و گرشتابنده بود عاقبت جوینده یابنده بود
