بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Stink به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر چیزی بوی ناخوشایندی بدهد، از این کلمه استفاده میکنیم. این واژه یک فعل با قاعدهی خاص است.
| ساده | گذشته | فعل ماضی |
| stink
بوی بد دادن |
stank/stunk
بوی بد داد |
stunk
بوی بد داده |
چه بویی میدهد؟
این واقعاً بو میدهد!
سگ من بو میدهد. باید حتماً به حمام برود.
غذای خراب و فاسد هم بوی بدی میدهد.
یک بار چند تکه ماهی مانده را داخل مایکروویو گذاشتم و بوی آن تمام خانه را پر کرد. (دقت کنید که معمولاً بعد از “stink” از “up” استفاده میشود.)
یک چیزی توی صندلی عقب ماشین، همهجای آن را بدبو کرده.
جان رفت تو دستشویی و آنقدر بوی بدی ایجاد کرد که بعدش هیچکس نمیتوانست برود داخل.
از گاراژ یک بوی بد میآید. فکر کنم یک حیوان مرده آنجاست.
ادرار گربه هم واقعاً بوی خیلی بدی دارد.
میتوانید از این کلمه برای توصیف یک موقعیت بد، یک چیز ناخوشایند یا حتی تواناییهای ضعیف یک نفر هم استفاده کنید:
تیم بسکتبال ما افتضاح است.
او گیتاریست خوبی نیست. راستش در نواختن گیتار واقعاً ضعیف است.
قوانین جدیدی که در محل کار ما گذاشتهاند، واقعاً آزاردهنده است.
وای! آن فیلم واقعاً بد بود.
زبان آلمانی من خیلی ضعیف است. باید بیشتر تمرین کنم.
کلمهٔ “stinky” یک صفت است:
آن وسیلهٔ بدبو را بینداز توی سطل زباله!
این پنیر واقعاً بوی تندی دارد، اما مزهاش خوب است.
گابریل سه روز است حمام نرفته و الآن واقعاً بدبو شده.
یک چیز بدبو تو گاراژ من هست.
از “stink” به عنوان اسم هم استفاده میشود:
آن بوی بد چیست؟
گربه روی فرش ادرار کرد، اما نتوانستیم بوی آن را از بین ببریم؛ برای همین مجبور شدیم فرش را دور بیندازیم.
یک بوی عجیبی تو هوا هست. آن چیست؟
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را ببینید که با حرف A آغاز میشوند، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ ترتیب الفبایی مراجعه کنید.
