معنی ضرب المثل ” تیری در تاریکی انداختن “

تیری در تاریکی انداختن

در زندگی مواقعی پیش می‌آید که افراد بدون فکر و برنامه‌ریزی قبلی، دست به کاری می‌زنند و امیدوارند که به نتیجه‌ای برسند. برای چنین موقعیت‌هایی در زبان فارسی ضرب‌المثلی وجود دارد به نام “تیری در تاریکی انداختن”.

این مثل نشان‌دهنده انجام عملی بدون دانش و آگاهی کافی است؛ درست مانند کسی که در شب تاریک، تیری را بدون دیدن هدف رها می‌کود و فقط تصور می‌کند که شاید به چیزی برخورد کند. این کار معمولاً نتیجه‌ی مطلوبی ندارد و بیشتر شانسی و تصادفی است.

به بیان دیگر، وقتی کسی برای حل مشکلی، راه‌حل مشخص و منطقی ندارد و تنها بر اساس حدس و گمان عمل می‌کند، می‌گویند دارد “تیری در تاریکی می‌اندازد”. این حالت معمولاً نشان از ناامیدی یا بی‌طرحی فرد دارد.

این ضرب‌المثل به ما یادآوری می‌کند که برای رسیدن به موفقیت، بهتر است با آگاهی و برنامه‌ریزی دقیق پیش برویم، نه اینکه تنها به شانس تکیه کنیم.

تیری در تاریکی انداختن

در این نوشته، می‌خواهیم ببینیم این ضرب‌المثل قدیمی و اصیل ایرانی چه معنایی دارد و از کجا آمده است. همراه ندابلاگ بمانید تا با هم ریشه و مفهوم اصلی این عبارت را بررسی کنیم.

تیری در تاریکی انداختن کنایه از چیست؟

۱- یعنی کاری را بر اساس شانس و اقبال انجام دادن و امیدوار بودن به نتیجه‌ی خوب.
۲- معمولاً این ضرب‌المثل وقتی به کار می‌رود که کسی می‌داند احتمال موفقیتش پایین است، اما باز هم شهامت به خرج می‌دهد و آخرین تلاش خود را می‌کند، فقط به این امید که شاید نتیجه بدهد.
۳- برای مثال، در موقعیت‌هایی که شانس موفقیت بسیار کم است، شما جرأت می‌کنید و وارد عمل می‌شوید. فرض کنید دو نفر از فامیل با هم قهر کرده‌اند و هیچ‌کس حتی فکر نمی‌کند که آن‌ها بتوانند دوباره با هم صحبت کنند. شما تصمیم می‌گیرید بین آن‌ها صلح برقرار کنید. وقتی بقیه می‌گویند این کار غیرممکن است، شما پاسخ می‌دهید: می‌دانم، اما می‌خواهم شانس خودم را امتحان کنم، شاید موفق شدم!

ریشه ضرب المثل

در گذشته، اعراب در دوران جاهلیت روشی داشتند به نام “تیر در تاریکی انداختن”. هدف از این کار، شناسایی بهترین کمانداران و سنجش مهارت آنان بود.
آنان یک سپر را به دیوار آویزان می‌کردند و شرکت‌کنندگان قبل از غروب آفتاب در محل مسابقه حاضر می‌شدند. در این زمان، آن‌ها فاصله و موقعیت خود نسبت به هدف را به خوبی به خاطر می‌سپردند.
پس از غروب خورشید و وقتی که تاریکی شب همه جا را فرا می‌گرفت و هدف دیگر دیده نمی‌شد، هر کماندار تیر خود را به سمت تاریکی رها می‌کرد. اگر تیر به هدف برخورد می‌کرد، صدا مشخص می‌کرد که تیر به هدف خورده است. اما اگر صدایی شنیده نمی‌شد، یعنی تیر به جایی نخورده است.
این داستان به تدریج به یک ضرب‌المثل تبدیل شد. امروزه وقتی کسی می‌خواهد کاری را بدون اطمینان از نتیجه انجام دهد و تنها به شانس خود امیدوار باشد، از این ضرب‌المثل استفاده می‌کند.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *