معنی کلمه Okay به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of okay word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم!
 

ترجمه کلمه Okay به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “okay” به طور کلی یعنی چیزی قابل قبول یا نسبتاً خوب است. وقتی کسی از تو می‌پرسد حالت چطور است، این یک جواب خیلی رایج است:

I’m okay.
I’m doing okay. How are you?
Okay.

من خوبم.
حالم خوبه. تو چطوری؟
باشه.

این کلمه معنی‌های کمی متفاوت هم دارد. گاهی “okay” یعنی مشکلی وجود ندارد یا کسی سالم و ایمن است.

The car looks okay.
The weather is okay today.
I saw you fall down. Are you okay?
The doctor says that Jeanna is going to be okay.
After the tornado passed, everyone in the town was okay.

ماشین خوب به نظر می‌رسد.
هوای امروز قابل قبوله.
دیدم زمین خوردی. حالت خوبه؟
دکتر می‌گه جینا خوب می‌شه.
بعد از طوفان، همه مردم شهر سالم بودند.

معمولاً وقتی “okay” با حرف اضافه “with” می‌آید، یعنی کسی با چیزی موافق است یا مشکلی با آن ندارد.

Are you okay with this?
Bob says he’s not okay with this situation. He’s very unhappy.
I’m okay with whatever everyone else wants to do.

آیا با این موضوع موافقی؟
باب می‌گه با این شرایط مشکله. او خیلی ناراحته.
من با هر تصمیمی که بقیه بگیرند، موافقم.

وقتی “okay” به عنوان صفت استفاده می‌شود، وضعیتی را توصیف می‌کند که نه خیلی بد است و نه خیلی خوب. در واقع یعنی رضایت نسبی یا پذیرش:

This lasagna tastes okay.
The party last night was just okay.
I guess it’s okay if you borrow my car.
Yeah, that’s okay.

این لازانیا مزه‌اش قابل قبوله.
مهمونی دیشب معمولی بود.
فکر کنم اشکالی نداره که ماشینم رو قرض بگیری.
آره، مشکلی نداره.

“OK” می‌تواند به عنوان اسم هم استفاده شود. در این حالت معنی‌اش “اجازه” یا “تأیید” است.

Donna’s parents gave their okay when she asked them if she could go on a school trip to Washington, D.C.
We need your okay before doing any work on your house.
Mr. Reynolds gave his employees the okay to take a half a day off of work.

والدین دونا وقتی از آنها پرسید می‌تواند به سفر مدرسه به واشنگتن برود، به او اجازه دادند.
قبل از شروع هر کاری روی خانه‌ات، به تأیید تو نیاز داریم.
آقای رینولدز به کارمندانش اجازه داد که نیم روز مرخصی بگیرند.

همچنین می‌توان از “OK” به عنوان فعل استفاده کرد:

Mr. Reynolds okayed the request.
The city okays overnight parking on this street.
The federal government has to okay the project before it can be built.

آقای رینولدز درخواست را تأیید کرد.
شهرداری پارک شبانه در این خیابان را مجاز می‌داند.
دولت فدرال باید قبل از شروع ساخت، این پروژه را تصویب کند.

این کلمه شکل‌های غیررسمی و محاوره‌ای هم دارد:

okee-dokee
a-okay

اوکی-دوکی
ای-اوکی

گاهی هم کلمه “okay” تکرار می‌شود که نشان‌دهنده ناامیدی، تسلیم یا اصرار است:

Okay, okay. I’ll do the dishes.
Okay, okay. Let’s go.
Okay, okay. Stop bothering me.
Okay, okay.

باشه، باشه، من ظرف‌ها رو می‌شورم.
باشه، باشه، بریم.
باشه، باشه، دیگه مزاحمم نشو.
باشه، باشه.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ ترتیب الفبایی مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *