پنج مانع پیشروی مسکن ملی شامل قیمت غیرواقعی ساخت، زمین نامناسب، وام، نبود آب و برق و گاز و ضعف مالی خانوارها است.
خانهدار شدن «خانهندارهای کمدرآمد» با طرح مسکن ملی، مطابق آنچه از ۱۴۰۰ تاکنون در یک گزارش رسمی از «ساخت مسکن روی زمینهای ۹۹ساله» منتشر شده است، ۴۱سال طول میکشد. در این مدت ۸۵۸هزار خانوار «ثبتنام قطعی» کردند؛ اما ۵۰هزار نفر آنها هنوز در «صف تخصیص» هستند و فقط ۴۰هزار واحد تکمیل و تحویل شده است.
اگر نسخه دهه ۸۰ مسکن حمایتی موسوم به «مسکنمهر» دستکم ۱۶ سال طول کشید تا دستههای آخر خانوارهای پیشخریدار آن خانهها به «کلید مسکن» برسند، آخرین نسخه موجود این مسکندولتی یعنی «مسکنملی» که ۵ سال پیش تعریف شد با دستفرمان این سالها، ۴۱ سال دیگر به ایستگاه پایانی میرسد.
آخرین دادههای رسمی در دسترس از «عملکرد دولتهای گذشته تاکنون» در طرح مسکنملی که در حال حاضر به عنوان تنها «سیاست روی زمین برای تامین مسکن خانوارهای نیازمند در کشور» قابل مشاهده است، نشان میدهد: از سالی که این طرح با تصویب و اجرای یک قانون مرتبط یعنی قانون جهش تولید مسکن کلنگ خورد تاکنون، فقط ۴۰ هزار و ۲۰۱ واحد مسکونی روی زمین ۹۹ ساله (مسکنملی واقعی)، تکمیل و تحویل پیشخریداران «خانهندار» شده است.
در مقابل اما ۸۵۸ هزار خانوار تا الان، به عنوان «تقاضای موثر» مسکنملی، سهمیه دولتی واحدهای مسکونی این طرح را «پیشخرید قطعی» کردهاند بهطوریکه، دولت خود را «متعهد به خانهدار کردن» آنها دانسته و میداند. به این ترتیب هماکنون ۸۱۸ هزار پیشخریدار مسکندولتی منتظر ساخت و تحویل هستند و با سرعت ساختوساز این پروژههای دولتی طی سالهای اخیر میتوان برآورد کرد «اگر تحولی در مسیر و اقدامی برای رفع موانع ۵گانه» صورت نگیرد، پرونده مسکنملی تا ۱۴۴۵ باز میماند.
شمارش «صفهای طویل» مسکنملی
بررسیهای صورت گرفته از وضعیت مسکنحمایتی که در حال حاضر تحت نام مسکنملی در جریان است، مشخص میکند: از سال ۱۴۰۰ تاکنون، در مجموع ۸۵۸ هزار خانوار بعد از عبور از فیلترهای ثبتنام دولت و سپس افتتاح حساب و پرداخت بخشی از «آورده نقدی» خود، به عنوان «متقاضیان موثر مسکنملی» یا همان پیشخریداران قطعی این واحدها، در صف تخصیص قرار گرفتند.
تعداد کل خانهندارها البته نزدیک به ۶میلیون خانوار بوده اما از آنجا که بخش بسیار کمی از افراد در این سالها توانستند «پسانداز» کنند و همچنین با توجه به اینکه شرط «تقاضای موثر»، پرداخت مرحله اول آورده نقدی بوده است، در نتیجه، فعلا «زیر یکمیلیون خانوار» از «چندمیلیون خانهندار»، در صف مسکندولتی وارد شدهاند. در مقابل این ۸۵۸ هزار پیشخریدار قطعی، فعلا ۸۰۵ هزار واحد مسکونی تخصیص داده شده است. بنابراین حدود ۵۰ هزار نفر همچنان در «صف تخصیص» مسکنملی هستند. تخصیص البته به معنای «شروع ساخت مسکن برای فرد» نیست بلکه «تعیین اسمی یک پروژه» برای او است.
بین تخصیص و «شروع ساخت» فاصله قابلتوجهی وجود دارد به این معنا که بعد از تخصیص اسمی مسکن ملی، باید مدتها بگذرد تا «پروانه ساختمانی» پروژهای که اسمگذاری شده است، صادر شود. تخصیص مسکنملی در صورتی انجام میشود که دولت «زمین ۹۹ ساله» را تهیه کرده باشد.
این کارنامه بررسی شده مسکنملی واقعی است به این معنا که خانههایی که روی زمین ۹۹ ساله، در حال ساخت است. طی ۱.۵ دهه گذشته دولتها در پیشبرد مسکن حمایتی، از آمار برخی پروژههای مسکونی که ارتباطی به مسکن حمایتی نداشته، برای توضیح کار استفاده کردند درحالیکه گروههای حمایتی اگر توان اقتصادی مناسب برای پرداخت داشته بودند را حداکثر برای خانههای روی زمین ۹۹ ساله صرف کردند و نه بیشتر. دومین «صف تخصیص» در مسکنملی را سازندهها و پیمانکاران این پروژههای «سفارش دولتی» تشکیل دادهاند. این صف مقابل بانکها قرار دارد. اگرچه تعداد ۸۰۵ هزار واحد مسکونی به صورت «اسمی» به خانهندارها تخصیص داده شده اما فعلا برای فقط ۶۷۱ هزار واحد مسکونی، «پروانه ساختمانی» صادر شده است.
از این تعداد واحد نیز فعلا برای ۴۷۲ هزار خانه، در بانکها، «قرارداد وام ساخت» یا همان قرارداد تسهیلات مشارکت مدنی، منعقد شده است. به این ترتیب حدود یکسوم پروژههای مسکنملی، تا اینجا، «بدون وام» هستند و در «صف تخصیص وام ساخت» قرار دارند.
بین «تخصیص وام» تا «پرداخت وام» نیز فاصله وجود دارد؛ در این مدت فقط به نیمی از واحدهایی که قرارداد وام ساخت آنها منعقد شده، تسهیلات ساخت پرداخت شده است. ارقام تامین مالی ساخت مسکن دولتی، از «ضعف عمده» خبرمیدهد؛ موضوعی که در این سالها «محل اختلافنظر دولت و بانک مرکزی» بوده است. سیستم بانکی، «اشکالات دولتی، سامانهای و پروژهای» را عامل نپرداختن تسهیلات عنوان میکند و در مقابل، طرف دولت «بیتوجهی بانکها» را مقصر وضع موجود میداند. اختلافی که در اولین جلسه شورای عالی مسکن دولت چهاردهم، دستورجلسه اصلی شورا شد و قرار هم شد در جلسه بعدی، تکلیف این اختلاف روشن شود اما نشد.
مسکنملی با کدام پول ساخته میشود؟
اگر شرایط متعارف ساخت مسکنحمایتی و همچنین تجربه ساخت مسکنمهر را در نظر بگیریم، در آن صورت انتظار بدیهی آن است که «وام ساخت» حدود ۷۰درصد از «قیمت تمامشده» مسکن دولتی را پوشش دهد و خانهندارها حداکثر ۳۰ درصد قیمت را با «آوردهنقدی» خود پرداخت کنند. اما الان ظاهرا وضعیت به گونه دیگری است. گزارش رسمی جدید از مسکنملی نشان میدهد، تا الان و با احتساب مجموع پرداختهای صورت گرفته، هر نفر از پیشخریداران قطعی به طور متوسط ۳۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» به میدان آورده و در مقابل، برای ساخت هر واحد مسکونی مربوط به این افراد، میانگین ۲۵۴میلیون تومان وام بانکی پرداخت شده است.
تا الان خانهندارها در کل، ۱۴۳ هزارمیلیارد تومان به «زمینهای ۹۹ساله» سرازیر کردهاند درحالیکه بانکها ۱۱۹ هزارمیلیارد تومان. این عدم تناسب میتواند بیانگر دو واقعیت باشد؛ واقعیت اول آن است که «اولتیماتومهایی که دولت طی این سالها برای پرداخت مراحل آورده نقدی» به خانهندارها صادر کرده، «غیرضرور» بوده و عملا جلوتر از پیشرفت واقعی پروژه از افراد پول گرفته شده است. واقعیت دوم نیز همان اختلافات بانک مرکزی با دولت و کندی در پرداخت تسهیلات است.
وام ساخت مسکنملی چقدر است؟
ارزش قراردادهایی که بانکها با سازندههای «مسکنملی» طی این سالها امضا کردهاند براساس آخرین گزارش رسمی، رقمی است که وام ساخت را ۵۰۰میلیون تومان نشان میدهد. این در حالی است که سال گذشته تصویب شد، سقف وام ساخت مسکنملی به ۶۵۰میلیون تومان افزایش پیدا کند.
چرا ۴۱ سال طول خواهد کشید؟
بررسیها درباره سرعت غیرقابل قبول پروژههای ساخت مسکنحمایتی، ۵ مانع را در مسیر شناسایی کرده است. این موانع البته ریشه در «تغییر ممنوعه نقش دولت در تامین مسکن حمایتی» دارد. دولت به جای آنکه با مجموعهای از سیاستهای اقتصادی، بستر «ساخت و تامین مسکن حمایتی» را برای سازندهها و سرمایهگذاران ساختمانی فراهم کند و مثلا بخشی از آنچه برای حمایت از تامین مسکن کمدرآمدها لازم است صورت بگیرد را از طریق «مسکن اجارهای» پیش ببرد، خود در نقش سازنده و کارفرمای ساختمانی وارد شد.
با این حال، در حال حاضر ۵ مانع در مسیر مسکنملی وجود دارد که اگر دولت قصد دارد خیلی زودتر از افق زمانی برآورده شده یعنی ۴۱ سال تا خانهدار شدن حدود ۸۰۰ هزار پیشخریدار قطعی، واحدها را تحویل خانوارها بدهد، باید این موانع را برطرف کند.
قیمت پایینتر از قیمت ساخت واقعی، اولین مانع است. طی سالهای گذشته رقم توافقشده با سازندهها برای ساخت مسکن حمایتی با واقعیت هزینه ساخت همخوان نبود و این در کار و سرعت سازندهها اثر منفی گذاشت و در نهایت پروژهها را مشمول تورم سالانه بیشتر کرد. ضعف در شناسایی مناسب و آمادهسازی زمین ۹۹ ساله به خاطر مسائل بودجهای و مالی، مانع دیگر است.
یکی از بزرگترین موانع نیز به اقتصاد خانوارهای متقاضی مسکنملی مربوط است. شرایط تامین آورده نقدی چون برای همه پیشخریداران «جانمایی شده در یک پروژه»، هماهنگ نیست در نتیجه، ناتوانی در پرداخت به موقع پول توسط بخشی از آنها، کل پروژه را به توقف میکشاند.مانع چهارم نیز تسهیلات بانکی است که توضیح آن در گزارش داده شد. مانع پنجم نیز «تامین آب و برق و گاز» در مراحل آمادهسازی پروژههای مسکنملی است.
هفته گذشته سایت اطلاعرسانی وزارت راهوشهرسازی اعلام کرد، مجموعهای از ساختمانهای مسکونی طرح «مسکنملی» در شهر جدید پردیس در مراحل «تحویل و تکمیل» قرار گرفتهاند اما چون «شبکه گازرسانی و برقرسانی» هنوز اجرا نشده است، نتوانستهایم واحدها را به مالکانشان واگذار کنیم. ساختمان مسکونی ساخته شده اما گاز و برق ندارد. برخی دیگر از پروژههای مسکنملی، آب ندارد.
در طرح مسکن مهر، یک علت اصلی که پروژههای ساختمانی مسکونی، بیش از ۱۵ سال به طول انجامید تا ساخته و تحویل مردم شوند، «ساز ناکوک» دستگاههای خدماترسان روی زمینهای ۹۹ ساله بود. خیلی از ساختمانهایی که در محلههای ۹۹ ساله پرند و پردیس و هشتگرد ساخته شدند، ماهها و بلکه سالها به خاطر «عدم تامین به موقع شبکههای آب و برق و گاز»، متوقف بودند یا ساختهشده، در انتظار «تامین خدمات» برای تحویل به خانوارها قرار داشتند.
بررسیها از این ماجرا نشان میدهد، دستگاههای دولتی در طرحهای مسکنحمایتی که در هر دولتی با یک اسمی به اجرا در میآید، «تعهد کاملی» برای خود در جهت پشتیبانی از طرح قائل نیستند. در حال حاضر نیز با توجه به موضوع ناترازی و عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در حوزههای آب و برق و گاز، به نظر میرسد تامین این خدمات ۳گانه برای مسکنملی، در اولویتهای بسیار پایین قرار داشته باشد.
هر چقدر ساخت و تکمیل مسکن ملی به تاخیر بیفتد، «تورم تولید» روی قیمت تمامشده این واحدها تحمیل میشود و «هزینه تامین مسکن» را برای پیشخریداران کمدرآمد، سنگینتر میکند. در ابتدا یعنی سال ۱۴۰۰ قرار بود این واحدها با حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» خانوارها در کنار وام ساخت، تولید و تحویل شود. اما امروز و تا اینجا دستکم ۵۰۰میلیون تومان «آورده نقدی» لازم است که به احتمال خیلی زیاد، این رقم به خاطر تاخیرها افزایش پیدا خواهد کرد.
55 پاسخ
با اینکه خیلی منتظر این طرح بودم، اما به نظر میرسه هنوز راه درازی تا تحقق کاملش باقی مونده. امیدوارم زودتر شاهد پیشرفتهای بیشتری باشیم تا همه بتونن ازش استفاده کنن.
تحلیل زمانبندی تحویل مسکن ملی نشاندهندهی چالشهای ساختاری در اجرای پروژههای بزرگ است.
با توجه به چالشهای پیشروی طرح مسکن ملی، به عنوان یک فرد عملگرا، تصمیم گرفتهام به جای انتظار برای تحقق این طرح، به دنبال راهحلهای جایگزین برای تأمین مسکن شخصی خود باشم. این شامل بررسی گزینههایی مانند اجارهنامههای بلندمدت در مناطق کمتر توسعه یافته یا مشارکت در پروژههای ساختمانی کوچکمقیاس میشود. با تحلیل شرایط اقتصادی و بررسی دقیق بازار مسکن، میتوانم تصمیمی آگاهانه بگیرم که هماکنون نیازهای من را برآورده کند، بدون اینکه به سیاستهای دولتی وابسته باشد.
مقاله بسیار جالبی بود و اطلاعات مفیدی در مورد طرح مسکن ملی ارائه داد. به عنوان یک خواننده معمولی، فکر میکنم این طرح میتواند برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد امیدوارکننده باشد، اگرچه چالشهای پیشروی آن هم قابل توجه است. امیدوارم با رفع موانع موجود، شاهد پیشرفت بیشتر و تحویل سریعتر واحدها به متقاضیان باشیم. این طرح واقعاً میتواند تغییر بزرگی در زندگی بسیاری از افراد ایجاد کند و من به شخصه از تلاشهای انجام شده برای بهبود شرایط مسکن در کشور قدردانی میکنم. موفقیت این طرح نه تنها به نفع خانوادههای نیازمند است، بلکه به توسعه و پیشرفت کشور هم کمک میکند.
با خواندن این مقاله، احساس ناامیدی میکنم. به نظر میرسد که وعدههای داده شده در مورد مسکن ملی با واقعیت فاصله زیادی دارد. امیدوارم مسئولان بتوانند راهحلی برای این مشکلات پیدا کنند تا خانوادههای نیازمند زودتر به خانههای خود برسند.
**کامنت:**
سلام آقای عطاری. ممنون از اطلاعرسانی دقیق و جامعتون درباره مسکن ملی. امیدوارم هرچه زودتر شاهد رفع موانع و پیشرفت این طرح باشیم. 🙏
با وجود تمام تلاشهایی که برای بهبود شرایط مسکن ملی انجام شده، به نظر میرسد هنوز چالشهای کوچکی مانند تأخیر در تحویل واحدها وجود دارد. امیدوارم با رفع این موانع، شاهد پیشرفت بیشتر این طرح باشیم.
کامبخش جان، خوندن این مقاله یاد اون روزی انداخت که با کلی امید برای مسکن ملی ثبتنام کردم… انشالله زودتر به نتیجه برسه! 🤞🏠
*(کوتاه، صمیمی و بدون اشاره به مسائل حساس)*
وقتی خبر مسکن ملی رو خوندم، یاد خاطرهای از یکی از اقوام افتادم که سالهاست منتظر دریافت واحد خودش تو همین طرحهاست. همیشه میگه: “امیدوارم روزی برسه که بتونم کلید خونه خودم رو بگیرم، حتی اگه دیر بشه.” واقعاً برای خیلیها، همین انتظار هم با تمام سختیهاش، یه جورایی به بخشی از زندگیشون تبدیل شده.
امیدوارم این بار با برنامهریزی دقیقتر و رفع موانع، شاهد پیشرفت سریعتر پروژه باشیم تا خانوادههای بیشتری زودتر به آرزوی داشتن سرپناه شخصی برسنن. 🤲
حالا که زمان تحویل مسکن ملی مشخص شده، یه سوال برام پیش اومد: آیا واقعاً با این سرعت ساخت و تحویل، متقاضیا باید تا ۴۱ سال دیگه صبر کنن؟ 😅 یعنی اگه کسی الان ثبتنام کنه، احتمالاً موقع تحویل، بازنشسته شده!
به هر حال، امیدوارم موانعی مثل کمبود آب و برق یا مشکلات وام زودتر حل بشه تا حداقل یه بخشی از این صف طولانی زودتر خالی بشه. ولی خب، به قول معروف، سنگ بزرگ نشانه نزدنه! 🤷♂️
انشاالله که این طرح به نتیجه برسه و خیلیها بتونن صاحب خونه بشن. فقط کاش یه راهحل سریعتر هم برایش پیدا میکردن!
“خب که چی؟ منم ثبتنام کردم و پولم رو آماده کردم. هر وقت رسید به نوبتم، خونهمو تحویل میگیرم. زندگی خودم رو دارم میکنم تا اون موقع! 😊”
*رعایت الزامات:*
– زاویه دید عملگرا ✅
– متن بسیار کوتاه ✅
– لحن صمیمی و عامیانه ✅
– بدون اشاره به مسائل حساس ✅
با احترام به تلاشهای صورت گرفته در راستای تحقق طرح مسکن ملی، به نظر میرسد چالشهای پیشروی این پروژه، امیدواری اولیه متقاضیان را تا حدی تحتالشعاع قرار داده است. اگرچه اعلام زمان تحویل واحدها گامی رو به جلو محسوب میشود، اما طولانیبودن افق زمانی پیشبینی شده (۴۱ سال) و همچنین موانع ساختاری مانند تأخیر در تأمین زیرساختهای حیاتی (آب، برق، گاز) و ناهماهنگی میان نهادهای مسئول، نگرانیهایی را ایجاد میکند.
تجربه طرحهای مشابه مانند مسکن مهر نشان میدهد که عدم تعهد کافی دستگاههای اجرایی و ناهماهنگی در پرداخت تسهیلات بانکی میتواند به تأخیرهای چندینساله بینجامد. همچنین، افزایش مستمر قیمت تمامشده واحد
به عنوان کسی که سالهاست درگیر فرآیند ثبتنام و انتظار برای دریافت واحد مسکن ملی هستم، باید بگویم تحلیل آماری و زمانی ارائهشده در این گزارش، تصویر بسیار نگرانکنندهای از آینده این طرح ترسیم میکند. تجربه شخصی من و خانوادهام نشان میدهد که فرآیند اداری و مالی این طرح به شدت ناکارآمد است. با وجود پرداخت آورده نقدی قابل توجه در سالهای گذشته، هنوز حتی به مرحله تخصیص زمین نرسیدهایم، چه برسد به شروع ساخت. این در حالی است که تورم سالانه به شدت ارزش پول پرداختی ما را کاهش داده است.
از دیدگاه علمی، ساختار مالی این طرح دچار اشکالات بنیادین است. عدم تناسب بین آورده نقدی خانوارها (به طور متوسط ۳۰۰ میلیون تومان) و وام پرداختی بانکها (۲۵۴ میلیون تومان) نشان می
به عنوان یک فرد عملگرا که همواره به دنبال بررسی واقعیتها و اتخاذ تصمیمات منطقی بر اساس دادههای موجود است، با دقت به آمار و اطلاعات ارائهشده در این گزارش نگاه میکنم. طرح مسکن ملی بدون شک یکی از مهمترین برنامههای حمایتی در حوزه مسکن است که میتواند برای بسیاری از خانوادههای کمدرآمد امیدبخش باشد. با این حال، ارزیابی عملکرد گذشته و موانع پیشرو نشان میدهد که این طرح با چالشهای ساختاری متعددی روبهرو است که نیازمند بازنگری و اصلاح رویکردهاست.
اولین نکتهای که توجه مرا جلب میکند، فاصله قابلتوجه بین تعداد متقاضیان و واحدهای تحویلشده است. با وجود ثبتنام بیش از ۸۵۸ هزار خانوار، تنها ۴۰ هزار واحد تکمیل شده که این رقم در مقایسه با نیاز
خوشحالم که بالاخره زمان تحویل مسکن ملی مشخص شد. این خبر برای هزاران خانوادهای که سالها در انتظار خانهدار شدن بودند، امیدبخش است. امیدوارم با رفع موانع، شاهد تحویل سریعتر واحدها باشیم.
خیلی ممنون از این مقاله جامع و دقیق که وضعیت مسکن ملی رو به خوبی بررسی کرده. من به عنوان کسی که دنبال خرید مسکن هستم، این اطلاعات واقعاً برام مفید بود. یه سوالی که برام پیش اومد اینه که با توجه به موانعی که گفته شد، آیا راهحلهای عملیتری هم وجود داره که بتونه این فرآیند رو تسریع کنه؟ مثلاً آیا مشارکت بیشتر بخش خصوصی یا استفاده از تکنولوژیهای جدید در ساختوساز میتونه کمک کننده باشه؟
به نظرم طرح مسکن ملی یه فرصت عالی برای خیلی از خانوادههاست، ولی طولانی شدن زمان اجراش واقعاً نگران کنندهست. امیدوارم با برنامهریزیهای بهتر و هماهنگی بین دستگاههای مختلف، بشه این مشکلات رو کاهش داد و زودتر به نتیجه رسید. ممنون میشم اگر در مقالات بعدی بیشتر به راهکارهای ممکن برای حل این چالش
چه فایده وقتی بعد از سالها انتظار، باز هم خبری از خانه نیست؟ من هم مثل خیلیها ثبتنام کردم، پول دادم، اما انگار فقط اسممان در صفهای بیپایان مانده. ۴۱ سال دیگر؟ واقعاً انتظار دارند جوانی که امروز ثبتنام میکند، پیرمردی شود تا کلید بگیرد؟ این وعدهها فقط روی کاغذ زیباست.
حالا که زمان تحویل مسکن ملی مشخص شده، واقعاً جای خوشحالی داره که بالاخره یه قدم مثبت برای خانهدار شدن خیلی از خانوادهها برداشته شده. من خودم به شخصه خیلی خوشحالم که این طرح داره پیش میره، هرچند با سرعتی که انتظار میرفت نه! ولی خب، بالاخره شروع شده و این خودش یه دستاورد بزرگه.
اما یه سوال کوچیک تو ذهنم هست: با این همه مشکلاتی که گفته شده—از قیمت ساخت غیرواقعی و زمینهای نامناسب گرفته تا وام و آب و برق و گاز—چطور میشه مطمئن بود که این بار واقعاً به قولها عمل میشه؟ منظورم اینه که طرح مسکن مهر رو همه یادمون هست که چقدر طول کشید تا بالاخره به نتیجه رسید. حالا با این تجربه، آیا راهی هست که این بار این موانع رو زودتر بردارن؟
مث
خوشحالم که بالاخره خبری از پیشرفت طرح مسکن ملی منتشر شده، هرچند با چالشهای زیادی همراه است. خواندن این گزارش یادآور خاطرات خودم از روزهایی بود که برای ثبتنام در این طرح اقدام کردم. هنوز به یاد دارم که چقدر امیدوارانه فرمها را پر کردم و منتظر بودم تا شاید روزی صاحب خانهای کوچک اما متعلق به خودم شوم.
اینکه حالا بعد از چند سال، بالاخره تعدادی از واحدها در حال تحویل هستند، هرچند کم، اما نشان میدهد که حرکتهایی در جریان است. میدانم که مشکلاتی مثل تاخیر در تامین زیرساختها یا کمبود بودجه وجود دارد، اما همین که پروژههایی مثل شهر جدید پردیس در مراحل پایانی هستند، نویدبخش است. یادم میآید وقتی برای اولین بار از محل ساختوسازها دیدن کردم، با وجود همه کمبودها، حس غرور عجیبی داشتم که بالاخره داریم به سمت خانهدار شدن پیش میرویم.
امیدوارم مسئولان هرچه سریعتر موانع مالی و اجرایی را برطرف کنند تا خانوادههای بیشتری بتوانند طعم داشتن سرپناه شخصی را بچشند. میدانم که راه طولانی در پیش است، اما همین قدمهای کوچک هم برای کسانی مثل من که سالها در اجارهنشینی زندگی کردهاند، ارزشمند است.
به هر حال، این طرح یک فرصت بزرگ برای بسیاری از مردم است و اگر با برنامهریزی دقیقتر پیش برود، میتواند زندگی هزاران خانواده را متحول کند. منتظر روزی هستم که خبر تحویل واحدهای بیشتر را بشنوم و بتوانم در خانهای که سالها برایش تلاش کردهام، مستقر شوم.
با توجه به موانع پنجگانه ذکرشده در اجرای طرح مسکن ملی، آیا تحلیل اقتصادی مشخصی وجود دارد که نشان دهد کدام یک از این عوامل (قیمت غیرواقعی ساخت، زمین نامناسب، وام، نبود آب و برق و گاز، یا ضعف مالی خانوارها) بیشترین تأثیر را در کندی پیشرفت پروژه داشته است؟ به نظر میرسد درک این اولویتبندی میتواند به سیاستگذاری مؤثرتر کمک کند.
این طرح مسکن ملی واقعاً ناامیدکننده است. وقتی میبینم که فقط ۴۰ هزار واحد در طول این سالها تحویل داده شده و هنوز صدها هزار نفر در صف ماندهاند، واقعاً جای سوال است که چرا چنین طرحی با این سرعت لاکپشتی پیش میرود. مسئله اینجاست که اگر قرار بود این طرح واقعاً به نیازمندان کمک کند، باید خیلی سریعتر و با برنامهریزی دقیقتری اجرا میشد.
نکتهای که مرا بیشتر عصبانی میکند، بحث تامین آب و برق و گاز است. چطور ممکن است ساختمانها ساخته شوند اما سالها بدون این خدمات اولیه بمانند؟ این یعنی هیچ هماهنگی بین دستگاههای مسئول وجود ندارد. در طرح مسکن مهر هم دقیقاً همین مشکل بود و حالا باز هم تکرار میشود. آیا هیچکس از تجربیات گذشته درس نگرفته است؟
از طرفی، وقتی میبینم پیشخریداران مجبورند میلیونها تومان آورده نقدی بپردازند، اما ساختوساز با تاخیرهای چندساله مواجه میشود، واقعاً جای تاسف دارد. این تاخیرها فقط باعث افزایش هزینهها میشود و فشار بیشتری به خانوادههای کمدرآمد وارد میکند. اگر قرار بود مردم خودشان با این شرایط دست و پنجه نرم کنند، چه نیازی به این طرح دولتی بود؟
به نظر میرسد این طرح بیشتر شبیه یک وعده توخالی است تا یک راهحل واقعی. اگر دولت نمیتواند تعهداتش را به موقع انجام دهد، بهتر است از همان ابتدا چنین وعدههایی نمیداد. الان هزاران خانواده امیدشان را بستهاند به این که بالاخره روزی صاحب خانه میشوند، اما با این روند، معلوم نیست چه زمانی این اتفاق بیفتد. واقعاً جای تاس
چرا با وجود این همه مشکل و تاخیر، باز هم تبلیغات برای ثبتنام در مسکن ملی ادامه دارد؟ آیا واقعاً راهحلی برای این موانع وجود دارد یا فقط وعدههای بیپایه است؟
طرح مسکن ملی بدون شک یکی از اقدامات ارزشمند برای حمایت از خانوارهای کمدرآمد است و امیدواری زیادی برای خانهدار شدن این عزیزان ایجاد کرده. البته به نظر میرسد چالشهایی مانند تامین زیرساختهای آب و برق و گاز یا هماهنگی بین دستگاههای مختلف، سرعت اجرای طرح را کاهش داده. اگر این موانع بهموقع رفع شوند، قطعاً شاهد پیشرفت چشمگیرتری در تحویل واحدها خواهیم بود.
نکته مثبت این است که دولت پیگیر موضوع است و با وجود همه مشکلات، هزاران واحد уже تکمیل و تحویل داده شده. امیدواریم با برنامهریزی دقیقتر و همکاری بیشتر بین نهادهای مرتبط، شاهد تسریع در روند ساخت و تحویل مسکنها باشیم تا خانوادههای نیازمند زودتر به خانههای خود برسند.
به هر حال، هر قدمی که در این مسیر برداشته شود، هرچند کوچک، ارزشمند است و نشاندهنده توجه به دغدغههای مردم است.
مرسی، شما بهترینید. 🌟 😍 🥰 ✨ 😋
خیلی جالب بود این مقاله! همیشه برام سوال بود که چرا پروژههای مسکن ملی اینقدر طول میکشه تا به دست متقاضیان برسه. الان با خوندن این مطلب خیلی از ابهاماتم برطرف شد. مخصوصاً قسمتهایی که درباره پنج مانع اصلی توضیح داده بود خیلی گویا بود. واقعاً قیمت غیرواقعی ساخت و زمینهای نامناسب میتونه چقدر روند کار رو کند کنه.
یه سوالی که برام پیش اومد اینه که آیا راهحلی برای تسریع این فرآیند وجود داره؟ مثلاً میشه از بخش خصوصی بیشتر کمک گرفت یا شاید بهتر باشه سیاستهای حمایتی رو بازبینی کرد؟ به نظر میرسه اگر هماهنگی بین دستگاههای مختلف مثل بانکها، وزارت راه و شرکتهای آب و برق بیشتر بشه، خیلی از مشکلات حل میشه.
از طرفی، جالبه که میبینم مردم هنوز امیدوارن و ثبتنام میکنن، با اینکه میدونن ممکنه سالها منتظر بمونن. این نشون میده چقدر نیاز به مسکن مقرونبهصرفه در کشور احساس میشه. امیدوارم با برنامهریزیهای بهتر، بشه این انتظار رو کوتاهتر کرد و زودتر به نتیجه رسید.
حالا یه سوال دیگه هم دارم: آیا آمار دقیقی از تعداد واحدهایی که در مراحل پایانی ساخت هستن وجود داره؟ یعنی این ۴۰ هزار واحدی که تحویل دادن، در مقایسه با پروژههای در دست ساخت، چقدر میتونن به کاهش صف کمک کنن؟ به هر حال، هرچند روند کندیه، ولی همین که داره پیش میره جای امیدواریه.
کلاً ممنون بابت این گزارش مفصل. خیلی چیزها رو شفاف کرد و به نظرم اگر چنین تحلیلهایی بیشتر منتشر
به نظر میرسد طرح مسکن ملی با همه خوبیهایی که دارد، هنوز با چالشهای زیادی روبهرو است. از یک طرف امیدوارکننده است که دولت به فکر خانهدار کردن مردم کمدرآمد است، ولی از طرف دیگه وقتی میبینیم تحویل این مسکنها ممکنه ۴۱ سال طول بکشه، آدم واقعاً دلسرد میشه.
مسئله فقط زمان نیست، مشکلاتی مثل نبود آب و برق و گاز، قیمت غیرواقعی ساخت و ضعف مالی خانوارها هم هست که همهچیز رو پیچیدهتر میکنه. به نظر میاد دولت و بانکها باید هماهنگتر عمل کنن تا وامها سریعتر پرداخت بشه و پروژهها جلو بره.
در کل، طرح مسکن ملی ایدهی خوبیه، ولی اجراش به نظر میاد هنوز جای کار داره. امیدوارم با رفع موانع، زودتر شاهد تحویل این واحدها به مردم باشیم.
طرح مسکن ملی بدون شک یکی از بلندپروازانهترین و در عین حال چالشبرانگیزترین برنامههای حوزه رفاه اجتماعی در کشور محسوب میشود که با هدف خانهدار کردن اقشار کمدرآمد جامعه طراحی شده است. هرچند آمارهای ارائهشده نشاندهنده فاصله قابل توجه بین اهداف تعیینشده و عملکرد واقعی است، اما نفس توجه به این موضوع و اختصاص سازوکارهای قانونی برای تحقق آن، گامی ارزشمند در مسیر عدالت اجتماعی به شمار میرود.
آنچه در این گزارش جلب توجه میکند، صراحت در بیان چالشهای پیشرو و تحلیل دقیق موانع پنجگانه است. این رویکرد شفافنگاری میتواند بستری برای یافتن راهکارهای عملیاتی فراهم آورد. به ویژه آنکه اشاره به مشکلاتی مانند ناترازی مالی، تأخیر در تأمین زیرساختها و چالشهای بیندستگاهی، نشاندهنده نگاه واقعبینانه به موضوع است.
نکته امیدوارکننده در این میان، ظرفیتسازی انجامشده در بخش ثبتنام و جذب متقاضیان است که نشان میدهد اقبال عمومی به این طرح وجود دارد. همچنین تلاش برای افزایش سقف تسهیلات بانکی اگرچه با تأخیر همراه بوده، اما حاکی از عزم جدیتر برای پیشبرد پروژه است.
به نظر میرسد با ایجاد هماهنگی بیشتر بین نهادهای ذیربط، اولویتدهی به تأمین زیرساختهای حیاتی و بازنگری در مکانیزمهای تأمین مالی، میتوان شتاب بیشتری به این طرح ملی بخشید. تجربه مسکن مهر نیز میتواند به عنوان چراغ راهی برای پرهیز از تکرار اشتباهات گذشته مورد توجه قرار گیرد.
در پایان باید تأکید کرد که تحقق چنین پروژه عظیمی نیازمند همراهی تمامی دستگاه
خب ببینید من به عنوان یه آدم عملگرا که دنبال راهحلهای عملی هستم، میخوام در مورد این موضوع مسکن ملی یه دیدگاهی رو مطرح کنم. اولش که خبر رو خوندم، یه لحظه فکر کردم خب بالاخره یه حرکتی شده، حداقل زمانش مشخص شده، ولی وقتی ریزتر شدم دیدم اوضاع خیلی هم روبراه نیست.
من خودم جزو اونایی نیستم که ثبتنام کردم، ولی چندتا از فامیلهام تو این طرح هستن. واقعیتش رو بخواین، بیشترشونم دیگه امیدشون رو از دست دادن. این آمار ۴۱ ساله واقعاً آدم رو ناامید میکنه. یعنی یه جوان ۲۵ ساله الان اگه ثبتنام کنه، ۶۶ سالشه که میتونه خونه تحویل بگیره! این چه وضعیه؟
از نظر من مشکل اصلی اینه که این طرحها همیشه با شعارهای بزرگ شروع میشن، ولی تو عمل یه عالمه مانع پیش پاشونه. همین پنج تا مانعی که گفتن – قیمت ساخت، زمین، وام، آب و برق و گاز، و وضعیت مالی مردم – واقعاً چیزهای مهمی هستن. من نمیگم حل کردنشون آسونه، ولی اگه قراره یه کاری انجام بشه، باید یه برنامهریزی دقیقتر باشه.
حالا من میخوام بگم به عنوان یه آدم معمولی چیکار میتونم بکنم. اول اینکه اگه کسی میخواد ثبتنام کنه، باید واقعاً حساب کتاب کنه. این پولی که میذاره، ممکنه سالها تو هوا بمونه. دوم اینکه به نظرم بهتره آدم همزمان به فکر راههای دیگه هم باشه. مثلاً شاید بشه با یه پسانداز شخصی یا یه کار جانبی، یه خونه کوچ
خیلی خوشحالم که بالاخره زمان تحویل مسکن ملی مشخص شد! هرچند میدونم هنوز راه درازی تا تحویل واقعی واحدها باقی مونده، اما همین که یه قدم به جلو برداشتیم جای امیدواری داره. من خودم یکی از متقاضیان این طرح هستم و میخوام بگم که با وجود تمام مشکلات و موانع، تصمیم گرفتم صبور باشم و برنامهریزی مالیام رو طوری تنظیم کنم که بتونم تعهداتم رو به موقع انجام بدم.
اولین کاری که کردم این بود که یه جدول پسانداز برام خودم طراحی کردم. هر ماه مبلغی رو کنار میذارم تا بتونم آورده نقدی مراحل بعدی رو به موقع پرداخت کنم. میدونم که تورم هر روز همه چیز رو گرونتر میکنه، پس سعی میکنم زودتر از موعد پول رو جمع کنم تا دچار کمبود نشم.
دومین کاری که انجام دادم این بود که با چندتا از هممحلههای آیندم تو یه گروه تلگرامی عضو شدم. اینطوری میتونیم آخرین اخبار پروژه رو رصد کنیم و اگر مشکلی پیش بیاد، زودتر به هم اطلاع بدیم. حتی یه سری از دوستانم که مهندس ساختمون هستن رو هم در جریان گذاشتم تا اگر نیاز به مشاوره بود، بتونم ازشون کمک بگیرم.
یه نکته دیگه هم اینه که تصمیم گرفتم با بانک مسکن در ارتباط باشم و شرایط وامها رو دقیقتر بررسی کنم. میخوام بدونم اگر تغییری در سقف وامها ایجاد بشه، چطور میتونم ازش استفاده کنم. بعضی وقتها با یه مشاوره درست میشه راههای بهتری برای تسهیلات پیدا کرد.
در نهایت، میدونم که پروژه
تمرکز این تحلیل بر نقش حیاتی تامین زیرساختهای آب، برق و گاز در تسریع تحویل مسکن ملی است. دادهها نشان میدهد که تاخیر در اجرای شبکههای خدماترسانی، عامل کلیدی توقف پروژههای تکمیلشده مانند نمونههای شهر پردیس است. این چالش مستلزم هماهنگی فرابخشی فوری است، چرا که هر روز تاخیر، هزینه نهایی طرح را برای خانوارهای هدف افزایش میدهد.
طرح مسکن ملی بدون شک یکی از مهمترین برنامههای حمایتی در حوزه مسکن است که میتواند به بخش قابلتوجهی از جامعه کمک کند. با این حال، به نظر میرسد چالشهای اجرایی این طرح نیاز به بازنگری جدی دارد. یکی از نکات قابل تأمل، عدم تناسب بین سرعت ساخت و تعداد متقاضیان است که با محاسبات فعلی، زمان تحویل را به دههها بعد موکول میکند. این موضوع نهتنها از نظر اقتصادی به نفع خانوارهای کمدرآمد نیست، بلکه ممکن است به مرور زمان با افزایش هزینههای ساخت، فشار بیشتری به آنها وارد کند.
از سوی دیگر، موانعی مانند تأمین نشدن زیرساختهای اولیه (آب، برق، گاز) و ناترازی مالی در پرداخت تسهیلات، نشان میدهد که هماهنگی بیندستگاهی قویتری نیاز است. اگرچه دولت در این زمینه تلاش کرده، اما به نظر میرسد با یک برنامهریزی دقیقتر و اولویتبندی بهتر در تخصیص منابع، میتوان روند اجرا را تسریع بخشید.
در مجموع، این طرح پتانسیل بالایی برای بهبود وضعیت مسکن دارد، اما نیازمند اصلاح رویهها و رفع موانع ساختاری است تا بتواند در بازه زمانی معقولتری به نتیجه برسد.
این مقاله با وجود ارائه آمار و ارقام دقیق، به نظر میرسد بیشتر به دنبال توجیه کاستیها و تاخیرهای طرح مسکن ملی است تا ارائه راهحلهای عملی. نکتهای که به شدت جلب توجه میکند، عدم تناسب بین حجم تقاضا و سرعت اجرای پروژه است. وقتی میبینیم که تنها ۴۰ هزار واحد در چند سال تحویل شده و در مقابل نزدیک به ۹۰۰ هزار متقاضی وجود دارد، این سوال پیش میآید که آیا واقعاً این طرح میتواند پاسخگوی نیازها باشد یا خیر؟
تمرکز اصلی من روی این است که چرا با وجود تجربه مسکن مهر و مشکلاتی که از قبل مشخص بود، باز هم شاهد تکرار همان اشتباهات هستیم؟ تاخیر در تامین آب و برق و گاز، عدم هماهنگی بین دستگاهها، و مشکلات مالی خانوارها، همهچیزهایی بودند که در طرح قبلی هم وجود داشتند. پس چرا هیچ درسگیری از گذشته صورت نگرفته است؟
نکته دیگری که نگرانکننده است، این است که پیشخریداران مجبور شدهاند مبالغ قابل توجهی را پرداخت کنند، اما هنوز حتی زمان دقیق تحویل واحدها مشخص نیست. این عدم شفافیت و طولانی شدن پروسه، اعتماد مردم به چنین طرحهایی را کاهش میدهد. به جای اینکه فقط به آمار و ارقام استناد شود، بهتر بود سازوکارهای عملی برای تسریع ساختوساز و رفع موانع ارائه میشد.
در نهایت، این طرح بیشتر شبیه یک وعده بلندمدت است تا یک برنامه اجرایی فوری. اگر قرار باشد برای دریافت یک واحد مسکونی ۴۱ سال صبر کنیم، آیا اصلاً میتوان به آن امید بست؟ به نظر میرسد نیاز به بازنگری اساسی در شیوه اجرا و مدیریت این طرح وجود دارد، نه فقط گزارشدهی از وضعیت موجود.
مقاله خوبی بود و به مشکلات مسکن ملی بهصورت شفاف پرداخته. بهخصوص بخش مربوط به موانع پنجگانه خیلی کاربردی بود و درد دل مردم رو نشون داد. فقط یه پیشنهاد کوچیک داشتم: بهتر بود یه کم هم به راهکارهای ممکن برای رفع این موانع اشاره میشد تا خواننده حس امیدواری بیشتری داشته باشه. ممنون از زحمتتون!
مقاله اشاره میکند که با روند فعلی، تحویل مسکن ملی ۴۱ سال طول میکشد. اما آیا این برآورد دقیق است؟ به عنوان کسی که در این طرح ثبتنام کردهام، میخواهم بدانم این عدد چگونه محاسبه شده است. آیا مدلی برای پیشبینی بهبود سرعت ساخت در صورت رفع موانع پنجگانه وجود دارد؟ لطفاً منبع یا توضیح بیشتری درباره روش محاسبه این timeline ارائه دهید تا بتوانم برای آیندهام برنامهریزی واقعبینانهتری داشته باشم.
با اینکه مقاله به خوبی به چالشهای پیشروی طرح مسکن ملی پرداخته، اما به نظرم یک نکته مهم نادیده گرفته شده: نقش مشارکت بخش خصوصی در تسریع این پروژه. مقاله بیشتر روی موانع دولتی و مالی تمرکز کرده، در حالی که اگر سازوکارهایی برای جذب سرمایهگذاران خصوصی تعریف شود، شاید بشود بعضی از این گرهها را زودتر باز کرد. مثلاً اگر به جای تکیهٔ کامل روی بودجه دولتی و وامهای بانکی، مشوقهایی برای شرکتهای ساختمانی در نظر گرفته شود تا با شرایط مناسبتری وارد کار شوند، شاید سرعت ساخت بالا برود.
البته میدانم که بخش خصوصی هم دنبال سود است و ممکن است نتواند قیمتهای خیلی پایین را بپذیرد، اما شاید بشود با ترکیبی از حمایتهای دولتی و انگیزههای اقتصادی، تعادلی ایجاد کرد که هم برای سازندهها به صرفه باشد و هم فشار کمتری به دوش دولت و متقاضیان بیاید. به هر حال، وقتی یک پروژه ۴۱ ساله پیشبینی میشود، یعنی باید به فکر راههای جایگزین هم باشیم!
عالی، منتظر مطالب بعدی هستیم. 💙 😁 💚 🌺 🤗
بعد از خوندن این مقاله، واقعاً یه حس دوگانه بهم دست داد. از یه طرف خوشحالم که بالاخره یه طرحی برای مسکن کمدرآمدها وجود داره، ولی از طرف دیگه با این سرعت و موانع پیشرو، به نظر میرسه خیلیها مثل من باید سالها منتظر بمونن تا شاید یه روزی به خانهدار شدن فکر کنن.
حالا که این آمار و ارقام رو دیدم، تصمیم گرفتم دیگه فقط به مسکن ملی به عنوان تنها راه حل تکیه نکنم. شروع میکنم به بررسی گزینههای دیگه، مثل پسانداز شخصی برای خرید زمین یا مشارکت در ساخت با خانواده. شاید هم بتونم با یه کار جانبی، درآمد بیشتری کسب کنم تا زودتر به خواستهم برسم.
یه چیز دیگه هم که تو ذهنم تغییر کرد، اینه که دیگه عجلهای برای ثبتنام در چنین طرحهایی ندارم. میخوام اول مطمئن بشم که واقعاً امکان تحویل به موقع وجود داره یا نه. این وسط، بهتره بیشتر راجع به قوانین و شرایط طرحهای دولتی تحقیق کنم تا گرفتار یه انتظار بیپایان نشم.
در کل، این مقاله بهم نشون داد که نباید همه تخممرغها رو تو یه سبد بذارم. باید برنامهریزی واقعبینانهتری داشته باشم و همزمان چندین راه رو برای رسیدن به خونهدار شدن بررسی کنم.
با توجه به تحلیل جامع ارائهشده در مقاله، چند پرسش کلیدی مطرح میشود که پاسخ به آنها میتواند تصویر روشنتری از آینده طرح مسکن ملی ترسیم کند:
اولاً، با توجه به شکاف عمیق بین منابع مالی تخصیصیافته توسط بانکها و آورده نقدی خانوارها، آیا سازوکارهای جدیدی برای کاهش فشار مالی بر متقاضیان و تسهیل جریان تأمین مالی پروژهها در دست بررسی است؟ بهویژه آنکه این عدم تعادل نهتنها روند ساخت را کند کرده، بلکه احتمال افزایش هزینههای نهایی را نیز تقویت مینماید.
ثانیاً، آیا برنامهای مدون برای هماهنگی بیندستگاهی (بهویژه با شرکتهای خدماترسان مانند آب، برق و گاز) طراحی شده است تا مانع پنجم (تأخیر در تأمین زیرساختها) به شکلی سیستماتیک رفع گردد؟ تجربه طولانیمدت مسکن مهر نشان میدهد که عدم همگرایی نهادهای مسئول، یکی از عوامل تکراری تأخیر در تحویل واحدها بوده است.
با توجه به موانع ساختاری و مالی ذکرشده، آیا میتوان گفت که مدل فعلی مسکنملی بیش از حد بر نقش دولت بهعنوان کارفرما تأکید دارد و عدم مشارکت مؤثر بخش خصوصی در حل این چالشها تأثیرگذار است؟
بعد از خواندن این مقاله، تصمیم گرفتم برای پیگیری وضعیت ثبتنام در طرح مسکن ملی اقدام کنم و شرایط پرداختهای مرحلهای را دقیقتر بررسی کنم. امیدوارم با رفع موانع، شاهد تسریع در تحویل واحدها باشیم.
طرح مسکن ملی بدون شک گامی مهم برای تأمین سرپناه خانوارهای کمدرآمد است، اما به نظر میرسد سرعت اجرا و چالشهای پیشرو، نگرانیهایی را ایجاد کرده. آیا راهحلهای خلاقانهتری وجود دارد که بتوان با مشارکت بخش خصوصی یا روشهای نوین ساختوساز، این زمانبندی را کوتاهتر کرد؟ مثلاً استفاده از فناوریهای پیشساخته یا تشویق سرمایهگذاران با مشوقهای مالیاتی چطور؟ به هر حال، انتظار ۴۱ ساله برای تحویل مسکن، بهویژه برای جوانان و خانوادههای نیازمند، میتواند امیدها را کمرنگ کند. شاید بازنگری در مدل اجرا و اولویتبندی موانع، بتواند این مسیر را هموارتر کند.
در بخشی از مقاله اشاره شده که «تخصیص مسکنملی در صورتی انجام میشود که دولت زمین ۹۹ ساله را تهیه کرده باشد.» با توجه به تجربه شخصی بنده در پیگیری این طرح، مشاهده شده است که در برخی مناطق حتی با وجود آمادهبودن زمین، تخصیص با تأخیرهای طولانیمدت مواجه شده. آیا منبع یا گزارش مستندی وجود دارد که نشان دهد معیارهای دقیق «تهیه زمین» توسط دولت چیست و چرا این فرآیند چنین کند پیش میرود؟
این استعداد شما یه سرویس عالیه. با روشی کارآمدتر. 🌼
پس از مطالعه این مقاله، تصمیم گرفتهام بهعنوان یک متقاضی بالقوه مسکن ملی، با دقت بیشتری در مورد توان مالی خود و شرایط واقعی طرح تحقیق کنم. این بررسی شامل محاسبه دقیق آورده نقدی مورد نیاز، ارزیابی زمانبندی تحویل واحدها و همچنین مطالعه تجربیات پیشخریداران قبلی خواهد بود. همچنین، پیگیری اخبار مربوط به رفع موانع پنجگانه (بهویژه تامین خدمات آب، برق و گاز) را در اولویت قرار میدهم، چرا که این عوامل تاثیر مستقیمی بر سرعت اجرای پروژه دارند. در نهایت، با توجه به تورم تولید و افزایش هزینهها، برنامهریزی مالی بلندمدتتری برای تامین منابع مورد نیاز انجام خواهم داد.
طرح مسکن ملی بدون شک یکی از مهمترین برنامههای حمایتی دولت برای اقشار کمدرآمد است و اطلاع از جزئیات آن برای بسیاری از خانوادهها حیاتی محسوب میشود. با توجه به چالشهای متعددی که در اجرای این طرح وجود دارد، چند سوال مهم به ذهن میرسد:
اولاً، با توجه به تأخیرهای طولانیمدت در تحویل واحدها و افزایش تورم، آیا برنامهای برای جبران افزایش هزینههای ناشی از این تأخیرها برای پیشخریداران در نظر گرفته شده است؟ بهویژه اینکه بسیاری از خانوارها با سختیهای مالی مواجه هستند و افزایش مداوم هزینهها فشار زیادی به آنها وارد میکند.
ثانیاً، با توجه به مشکلات زیرساختی مانند تأخیر در گازرسانی و برقرسانی، آیا هماهنگیهای بیندستگاهی مؤثرتری برای تسریع این فرآیندها در دستور کار قرار گرفته است؟ تجربه مسکن مهر نشان داد که عدم هماهنگی بین نهادها یکی از دلایل اصلی تأخیرها بوده است. آیا درسهایی از آن تجربه گرفته شده تا از تکرار چنین مشکلاتی جلوگیری شود؟
خیلی جالب بود! من خودم تو لیست متقاضیان مسکن ملی هستم و دقیقاً همون چالشهایی که مقاله گفت رو تجربه کردم، ولی یه نکته برام عجیبه: چرا بعضی پروژهها تو شهرهای کوچیکتر زودتر تحویل میشن؟ مثلاً یه آشنا تو همدان داره که بعد از ۳ سال کلید خونهاش رو گرفت، درحالی که من تو حاشیه تهران هنوز حتی پروانه ساختمانی پروژهمون صادر نشده! به نظرم مشکل فقط کمبود بودجه یا زمین نیست، بلکه تمرکز بیش از حد روی کلانشهرها هم باعث این ناهماهنگیها شده.
بعد از خوندن این مقاله، تصمیم گرفتم پیگیر پروژههای جایگزین تو شهرهای نزدیک به محل کارم بشم. شاید بتونم با تغییر منطقه، زودتر به نتیجه برسم. البته این رو هم میدونم که این کار هزینههای جانبی مثل حملونقل رو اضافه میکنه، ولی حداقل یه راهحل عملیتر به نظر میاد تا انتظار کشیدنهای نامعلوم…
راستی، این بخش مقاله که گفت «آورده نقدی پیشخریداران بیشتر از وام بانکیها شده» واقعاً توی ذوقم زد! ما فکر میکنیم دولت داره کمک میکنه، ولی عملاً داریم خودمون خونه میسازیم با پول خودمون! 😅
واقعا جای تشکر داره. 🌟 🥇 👏 😎 🤓
طرح مسکن ملی و چالشهای پیشروی آن، مرا به یاد تجربه یکی از دوستانم انداخت که سال گذشته در این طرح ثبتنام کرده بود. او با امید به خانهدار شدن، پسانداز چندین ساله خود را به عنوان آورده نقدی پرداخت کرد، اما پس از گذشت بیش از یک سال، هنوز حتی پروانه ساخت واحد مسکونیاش صادر نشده است. این موضوع نشاندهنده شکاف قابلتوجه بین وعدههای طرح و واقعیت اجرایی آن است.
تحلیل دادههای ارائهشده در مقاله حاکی از آن است که مسکن ملی با چالشهای ساختاری متعددی روبهروست. پنج مانع اصلی شامل قیمت غیرواقعی ساخت، زمین نامناسب، مشکلات تأمین وام، نبود زیرساختهای اولیه مانند آب و برق، و ضعف مالی خانوارها، سرعت اجرای پروژه را به شدت کاهش دادهاند. این موانع نهتنها زمان تحویل واحدها را به تأخیر میاندازند، بلکه هزینه نهایی را برای متقاضیان افزایش میدهند.
نکته قابلتأمل، تشابه مشکلات فعلی با تجربه مسکن مهر است که نشان میدهد درسهای گذشته چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند. عدم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی و تأخیر در تأمین زیرساختها، الگویی تکراری است که به نظر میرسد بدون اصلاح رویهها، ادامه خواهد یافت.
در نهایت، به نظر میرسد موفقیت این طرح مستلزم بازنگری در مدل اجرایی، افزایش شفافیت، و تعهد واقعی تمام نهادهای مرتبط است. در غیر این صورت، خطر تبدیل شدن این طرح به تجربهای مشابه مسکن مهر وجود دارد.
خیلی جالبه که بعد از این همه سال هنوز مسکن ملی با چالشهای اساسی مثل تامین آب و برق و گاز دست و پنجه نرم میکنه! واقعاً جای تاسف داره که یه خانواده کمدرآمد باید ۴۱ سال صبر کنه تا شاید بتونه صاحب خونه بشه. این مدت زمان اصلاً منطقی نیست و نشون میده که سیستم اجرایی ما چقدر کند و ناکارآمد عمل میکنه.
از طرفی، این که مردم مجبورن بیشتر از نصف هزینه ساخت رو خودشون تقبل کنن در حالی که قرار بود دولت و بانکها حمایت کنن، خیلی عجیبه! چطور انتظار میره یه خانواده کمدرآمد ۳۰۰ میلیون تومان آورده نقدی داشته باشه؟ این رقم با درآمد متوسط مردم اصلاً همخوانی نداره و نشون میده که طرح از اساس با واقعیتهای اقتصادی جامعه فاصله گرفته.
یه سوال جدی هم اینه که چرا هر بار یه طرح مسکن دولتی اجرا میشه، همیشه مشکل آب و برق و گاز وسط میاد؟ مگه از تجربه مسکن مهر چیزی یاد نگرفتیم؟ این همه سال گذشت، ولی انگار هیچ برنامهریزی بلندمدتی برای زیرساختها وجود نداره.
امیدوارم مسئولین یه فکر اساسی برای رفع این موانع بکنن و به جای شعار دادن، واقعاً دست به کار بشن. مردم دیگه حوصله وعدههای توخالی رو ندارن و حقشونه که حداقل یه سرپناه مناسب داشته باشن بدون این که مجبور باشن نصف عمرشون رو تو صف انتظار بگذرونن.
به هر حال، با وجود همه این مشکلات، باز هم خوشحالیم که حداقل یه تعداد محدود از هموطنانمون توانستن خونهدار بشن. امیدوارم این روند با سرعت بیشتری ادامه پیدا کنه و دیگه شاهد این نباشیم که
سال گذشته یکی از آشنایان در طرح مسکن ملی ثبتنام کرده بود. با اشتیاق از این فرصت میگفت و امید داشت ظرف چند سال صاحب خانه شود. اما امروز پس از گذشت مدتی، هنوز در مرحله تخصیص زمین است و هر بار که پیگیری میکند، با پاسخهای مبهمی درباره تأخیر در پروژه مواجه میشود. این موضوع برایم یادآور این مقاله است که به خوبی چالشهای پیشروی این طرح را شرح داده.
مسکن ملی با ایدهای خوب شروع شد، اما اجرای آن با موانع متعددی روبهرو شده است. از مشکلات مالی خانوارها تا تأخیر در وامدهی بانکها و نبود زیرساختهای اولیه مثل آب و برق. این تأخیرها نهتنها امید متقاضیان را کم میکند، بلکه هزینه نهایی را نیز افزایش میدهد.
به نظر میرسد اگر دولت میخواهد این طرح به نتیجه برسد، باید به جای شعارزدگی، روی رفع این موانع متمرکز شود. بدون حل این مشکلات، وعده مسکن ملی بیشتر شبیه یک آرمان دور از دسترس میماند تا یک برنامه عملیاتی.
مرسی از مطلب خوبتون. 👌 💫 💚
این آمار که برای تحویل مسکن ملی به متقاضیان فعلی ۴۱ سال زمان نیاز است، واقعاً تاملبرانگیزه! یعنی اگر الان یه جوان ۳۰ ساله ثبتنام کرده باشه، باید تا ۷۱ سالگی صبر کنه تا خونهاش تحویل بشه. این زمانبندی با واقعیتهای زندگی مردم فاصله زیادی داره.
نکته جالب دیگه اینه که با وجود ۸۵۸ هزار متقاضی، فقط ۴۰ هزار واحد تکمیل شده. این یعنی کمتر از ۵ درصد نیاز پاسخ داده شده. ضمناً اختلاف فاحش بین آورده نقدی مردم (۳۰۰ میلیون به ازای هر واحد) و وام پرداختی بانکها (۲۵۴ میلیون) نشون میده بار مالی این طرح بیشتر روی دوش خود مردم افتاده.
به نظر میرسد موانعی مثل قیمت نامناسب ساخت، مشکلات زمین و تاخیر در تامین آب و برق، حل نشدنشون میتونه این طرح رو به سرنوشت مسکن مهر دچار کنه. امیدوارم با برنامهریزی دقیقتر، این زمانبندی غیرواقعی اصلاح بشه.
آیا این طرح با وجود موانع پنج گانه ای که همچون کوهی سخت در برابر آن ایستاده اند، می تواند به وعده های خود جامه عمل بپوشاند؟ وقتی قیمت ساخت با واقعیت بازار همخوانی ندارد، زمین ها نامناسبند، وام ها به موقع پرداخت نمی شوند، زیرساخت های حیاتی مانند آب و برق و گاز غایبند، و خانوارها از پس آورده نقدی برنمی آیند، چگونه می توان به تحقق این پروژه در بازه زمانی ۴۱ ساله امید بست؟
واقعاً آیا می توان پذیرفت که در شرایطی که حتی مسکن مهر با تمام پشتوانه هایش ۱۶ سال به طول انجامید، این بار با موانع پیچیده تر و منابع محدودتر، کار به سرانجام برسد؟ آیا این ارقام و اعداد—از ۸۵۸ هزار متقاضی تا ۴۰ هزار واحد تحویلی—گواهی بر یک شکاف عمیق بین وعده و عمل نیست؟
و سوال کلیدی: وقتی سازوکار فعلی حتی قادر به پوشش نیازهای اولیه مانند آب و برق نیست، آیا وقت آن نرسیده که به جای تکرار الگوهای شکست خورده، به بازنگری اساسی در نقش دولت و مشارکت بخش خصوصی فکر کنیم؟ آیا این طرح بیش از آنکه راه حلی برای خانه دار شدن باشد، به یک معضل جدید تبدیل نشده است؟
سال گذشته، همسایه ای را دیدم که پس از ده سال انتظار برای کلید مسکن مهر، بالاخره در آستانه تحویل خانه بود. اما شادی اش زودگذر بود؛ واحد تحویلی فاقد انشعابات اولیه بود و او ناچار شد با هزینه شخصی، لوله کشی گاز را انجام دهد. این تجربه، مرا به تردید درباره ادعای «تعهد کامل دولت در پشتیبانی از طرح های مسکونی» واداشت.
در بخشی اشاره شده که «عدم تناسب میان آورده نقدی خانوارها و وام بانکی، ناشی از اولتیماتوم های غیرضرور دولت است». اما آیا این تحلیل، نقش سیاست های کلان مالی و نقدینگی را نادیده نمی گیرد؟ منابع رسمی بانک مرکزی نشان می دهد سهم تسهیلات مسکن از کل اعتبارات در پنج سال گذشته روند نزولی داشته است. شاید بهتر باشد این زاویه نیز واکاوی شود.
من همواره از پیچیدگی های سیاست گذاری مسکن درگیر بوده ام، اما امروز به این باور رسیده ام که گاه «زمین های ۹۹ساله» نه برای ساخت خانه، که برای آزمون صبر مردم طراحی شده اند.
من هم مثل خیلی ها روزی امیدوارانه در صف مسکن ملی ایستادم، با این تصور که بالاخره سقفی بالای سرمان خواهد بود. اما چیزی که تجربه کردم، یک بازی انتظار بی پایان بود؛ نه زمینی زیر پا، نه سقفی بالای سر، فقط اعداد و ارقامی که هر سال بزرگ تر می شدند. حالا می بینم این طرح بیشتر شبیه یک “قرارداد نسلی” است تا راه حلی فوری!
نکته عجیبی که کمتر بهش پرداخته شده، این انتظار کشیدن هاست. وقتی دولت می گوید ۴۱ سال دیگر، عملاً داریم از یک نسل می خواهیم تمام جوانی و پس اندازشان را قربانی کنند، بدون تضمینی برای آینده. تورم، تغییر سیاست ها، حتی تغییر جغرافیای شهرها—همه این ها می تواند آن “خانه روی کاغذ” را به سرابی دورتر تبدیل کند. من خودم بعد از ۳ سال انصراف دادم، چون فهمیدم پولم دارد در تورم ذوب می شود، نه در بتنِ دیوارها!
و آن ویژگی پنهان؟ وقتی پیش پرداخت ها از وام ها سبقت می گیرند، جای شک باقی می ماند…