فیلیپ گلس آهنگساز و نوازنده پیانوی اهل آمریکاست. بسیاری او را یکی از پایهگذاران اصلی موسیقی مینیمال و از تأثیرگذارترین آهنگسازان انتهای قرن بیستم میشناسند. سبک خاص او در آهنگسازی، که با استفاده از ساختارهای تکرارشونده و کمینهگرایی شناخته میشود، باعث معروفیتش شده است. گلس در طول فعالیت هنری خود چندین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده و همچنین موفق به کسب جوایز معتبری مانند گلدن گلوب و جایزه جشنواره فیلم بفتا شده است. در این نوشته از وبلاگ ندابلاگ، میخواهیم به طور کامل با این هنرمند آشنا شویم.
تولد و کودکی فیلیپ گلس
فیلیپ گلاس در سی و یکم ژانویه سال ۱۹۳۷ در شهر بالتیمور از ایالت مریلند به دنیا آمد. خانواده او از تبار روسی-یهودی بودند. مادرش در یک کتابخانه کار میکرد و پدرش صاحب مغازهای بود که صفحات موسیقی میفروخت. فیلیپ در همین مغازه همیشه به جدیدترین آهنگها گوش میداد. همچنین در میان بستگان پدریاش، افراد زیادی بودند که ساز میزدند. به همین خاطر میتوان گفت پدرش تاثیر زیادی در علاقهمند کردن او به موسیقی داشت.
تحصیلات
فیلیپ گلاس از همان سنین پایین، نواختن فلوت را در یک آموزشگاه موسیقی فرا گرفت. وقتی پانزده ساله شد، در دورههای فشرده دانشگاه شیکاگو شرکت کرد و در آنجا به یادگیری فلسفه و ریاضیات پرداخت. در سال ۱۹۵۴ راهی پاریس شد و از کارگاههای مختلف هنرمندان دیدن کرد. این محیط هنری الهامبخش او بود. پس از آن، وارد مدرسه موسیقی جولیارد شد و در رشته آهنگسازی تحصیل کرد. در این دوره، تمرکز اصلیاش روی کیبورد بود که ساز تخصصی او محسوب میشد. او در سال ۱۹۶۲ جولیارد را ترک کرد و در مدارس شهر پیتسبرگ به عنوان آهنگساز مشغول به کار شد. دو سال بعد، موفق به دریافت بورسیه فولبرایت شد و تحت آموزش نادیا بولانگر، استاد سرشناس آهنگسازی، قرار گرفت. خود گلاس بارها تأکید کرده که این استاد نقش بسیار مهمی در شکلدهی به مسیر حرفهای او داشته است.
فیلیپ گلاس و سبک موسیقی مینیمالیسم
فیلیپ گلس پس از آشنایی با “راوی شانکار”، نوازنده چیرهدست سیتار هندی، مسیر ساخت موسیقی خود را دگرگون کرد. او برای مدتی، بسیاری از قواعد مرسوم و سنتی موسیقی مانند سرعت اجرا، هماهنگی صداها و ملودیهای مشخص را کنار گذاشت. به جای آن، شروع به ساختن قطعاتی کرد که در آن الگوهای یکسان و تکرارشونده نقش اصلی را داشتند. سبک موسیقی او از ریتمهای پرشدار و جالبی تشکیل میشد که با ظرافت در قالبهای ساده موسیقایی گسترش پیدا میکردند. این سبک که با کیبورد و سازهای بادی اجرا میشد، در پایان دهه ۱۹۶۰ در شهر نیویورک بسیار پرطرفدار شد. سالها بعد، گلس برای اپرای “انیشتین در ساحل” نیز موسیقی ساخت؛ اثری که با دگرگونیهای خلاقانه در ریتم و ملودی، مورد تحسین فراوان قرار گرفت.
