امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Explain به فارسی با مثالهای کاربردی
برای روشن کردن یک موضوع، دادن اطلاعات، راهنمایی، توصیف یا بیان دلیل از این کار استفاده میکنیم.
معلم روش ساخت زمان حال کامل را به دانشآموزان نشان داد.
مربی در ساعت ورزش، قوانین بازی والیبال را برای بچهها گفت.
یک متخصص در زمینه سیاست آمریکا، طرز کار کالج انتخاباتی را تشریح کرد.
این گزارش دلایل نیاز شهر به گسترش سامانه حملونقل عمومی را بیان میکند.
ایزابل از دخترش خواست دلیل دیرآمدنش در شب گذشته را بگوید.
مریضی ناگهانی پسر، دلیل غیبت او در مدرسه را روشن میکند.
واژه explanation یک اسم است:
تاد دلیلی برای کار ضعیفش در محل کار آورد، اما رئیسش هنوز قانع نشده است.
استاد ما درباره فلسفه اگزیستانسیالیسم توضیح داد.
مادر به فرزندانش یک توضیح ساده درباره اینکه نوزادان از کجا میآیند داد.
راههای مختلفی برای درخواست توضیح وجود دارد:
میشه لطفاً بگی این چطور کار میکنه؟
ممکنه یه توضیح بدی؟
من یه توضیح میخوام.
این قضیه نیاز به توضیح داره.
باید یه توضیحی بدی.
من توضیح میخواهم. (این جمله وقتی استفاده میشود که از موضوعی عصبانی باشید؛ در غیر این صورت ممکن است بیادبانه به نظر برسد.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی بههمراه معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده، مراجعه کنید.
