معنی کلمه Face به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of face word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم

ترجمه کلمه Face به فارسی با مثالهای کاربردی

“صورت” شامل چشم‌ها، بینی، لب‌ها، گونه‌ها، چانه و پیشانی فرد می‌شود:

وقتی چارلز صبح از خواب بلند می‌شود، صورتش را می‌شوید.
روی صورتش لبخند دیده می‌شود.
ممکن است اسم شما را فراموش کنم، اما هیچ وقت یک صورت را از یاد نمی‌برم.

 
واژه “face” همچنین به عنوان یک فعل به کار می‌رود و نشان می‌دهد فرد یا چیزی به چه سمتی نگاه کرده یا قرار گرفته است:

دانش‌آموزان رو به روی معلم نشسته‌اند. (یعنی در مقابل او قرار دارند و همدیگر را می‌بینند.)
این سمت خانه به سمت شمال است.
سمت دیگر خانه رو به جنوب است.
دو نفر پشت یک میز نشسته‌اند و روبروی هم قرار دارند.

 
گاهی از واژه “face” برای بیان موقعیت‌هایی استفاده می‌شود که فرد در حال حاضر، در گذشته یا در آینده با آن روبه‌روست:

کوین در یک زمان با چند مشکل مختلف دست و پنجه نرم می‌کند.
خانواده او با خطر از دست دادن خانه مواجه شد، اما در نهایت پول لازم را پیدا کردند.
ساندرا به دلیل جرم‌هایی که مرتکب شده، ممکن است به پنج تا ده سال زندان محکوم شود.
شهر به خاطر تغییرات آب و هوایی، با هزینه‌های روزافزونی روبرو است.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *