امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Front به فارسی با مثالهای کاربردی
جلوی هر چیزی، همان قسمتی است که رو به رویمان قرار دارد و به راحتی دیده میشود.
بهترین جای کلاس، ردیفهای جلویی است.
از صندلیهای جلو، دید بهتری به تخته دارید.
اگر در قسمت جلوی اتوبوس بنشینید، میتوانید با راننده صحبت کنید.
درِ اصلی خانهها معمولاً در قسمت جلویی قرار دارد.
در آمریکا، بیشتر خانهها یک حیاط کوچک در جلوی خود دارند.
خیلی از خانههای قدیمی در آمریکا یک ایوان در قسمت جلو دارند.
ورودی اصلی یک ساختمان، در جلوی آن است.
جیبها و دکمههای یک پیراهن، روی قسمت جلوی آن دوخته میشوند.
کسی که در جلوی صف بایستد، نوبت بعدی است که صدا زده میشود.
گاهی کلمه «فرانت» یا «جلو» به یک ظاهر فریبنده و غیرواقعی اشاره دارد.
کارواش والتر وایت، فقط یک پوشش برای یک کار غیرقانونی بود.
حرفهایشان را باور نکنید. آنها فقط در حال نقش بازی کردن هستند.
«جبهه» در هواشناسی، به مرز بین دو توده هوای مختلف گفته میشود که در یک منطقه حرکت میکند:
یک جبهه هوای سرد، از طرف داکوتاها به سمت ایالت مینهسوتا در حرکت است.
وقتی یک جبهه هوای سرد و یک جبهه هوای گرم به هم برخورد میکنند، گاهی باعث ایجاد گردباد میشوند.
گاهی از کلمه «جبهه» در نام گروهها یا جنبشهای سیاسی استفاده میشود.
جبهه آزادیبخش ملی در طول جنگ الجزایر در دهه ۱۹۵۰ فعال بود.
جبهه ملی، یک جنبش مردمی با گرایش راستگرا در فرانسه است. رهبری این جنبش را مارین لوپن بر عهده دارد.
وقتی «فرانت» به عنوان فعل به کار میرود، به معنای قرض دادن یا پیشپرداخت کردن پول است.
تونی میخواهد یک کسبوکار راه بیندازد، اما نیاز دارد کسی مقداری پول به او قرض بدهد.
اگر امروز بتوانی مقداری پول به من قرض بدهی، فردا حتماً آن را پس میدهم.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی به همراه معنی و مثال، که بر پایهٔ حروف الفبا مرتب شدهاند، مراجعه کنید.
