بیایید همین امروز یک واژه تازه انگلیسی را با هم یاد بگیریم!
ترجمه کلمه Growth به فارسی با مثالهای کاربردی
وقتی یک بنگاه، یک ناحیه یا یک فرد به شکل قابل سنجشی بزرگتر میشود، میگوییم «رشد» اتفاق افتاده است. این واژه یک اسم است:
در ده سال اخیر، رشد در این ناحیه روندی افزایشی داشته است.
سیستم حملونقل شهر نمیتواند خود را با رشد تقاضا برای جابهجایی هماهنگ کند.
حجم ترافیک اینترنتی این وبسایت هرسال دو برابر میشود.
شرکتی که در آن کار میکنم، تمرکز خود را بر رشد قرار داده است.
رشد اقتصادی به افزایش سطح اشتغال بستگی دارد.
رشد فروش در یک سال گذشته بسیار چشمگیر بوده است.
واژهٔ «رشد» معمولاً برای یک فرد نیز به کار میرود:
در شش ماه گذشته رشد او کاملاً مشهود بوده است. (قدش بلندتر شده.)
مری به عنوان عضوی از آن کلیسا، هیچ رشد شخصی یا معنوی در خود احساس نکرده است.
رشد کتی در زمینهٔ بلوغ و پختگی، پس از به دنیا آمدن پسرش به وضوح دیده میشود.
خوان در دوران دانشجوییاش رشد چندانی نداشته است.
نمرات مدرسه یکی از معیارهای اندازهگیری رشد فکری محسوب میشود.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «واژههای کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
