امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Office به فارسی با مثالهای کاربردی
یک دفتر، جایی است که یک شرکت فعالیتهای کاری خود را در آن انجام میدهد.
دیو در یک دفتر کار میکند.
شرکتهای بزرگ در سراسر جهان دفتر دارند.
سارا در شغلش ارتقا پیدا کرد و حالا یک دفتر شخصی دارد. قبلاً در یک اتاقک کار میکرد.
کوین دوست ندارد در دفتر کار کند؛ او ترجیح میدهد شغلی داشته باشد که در فضای باز باشد.
واژه «دفتر» معمولاً به صورت صفت، پیش از اسم میآید:
در مرکز شهر ساختمانهای اداری زیادی وجود دارد.
پیدا کردن کارهای اداری دیگر به آسانی گذشته نیست.
دان میخواهد کسبوکار خودش را راه بیندازد، برای همین باید میز و صندلی و سایر وسایل اداری بخرد.
او همچنین باید مقداری لوازمتحریر و ملزومات اداری سفارش دهد.
در وقت ناهار، افراد زیادی را میبینید که در مرکز شهر مشغول رفتوآمد هستند و کارمند ادارهاند.
علاوه بر این، از کلمه «دفتر» برای اشاره به مقامی در دولت نیز استفاده میشود که فرد با رأی مردم به آن میرسد:
تینا در فکر این است که برای یک مقام دولتی کاندید شود.
سمت شهرداری در شهرهایی مثل شیکاگو و نیویورک، جایگاه بسیار پرطرفداری است.
باراک اوباما عالیترین مقام کشور را در اختیار دارد.
* cubicle: فضای کاری که با دیوار یا پارتیشنهای کوتاه از اطراف جدا شده است. معمولاً شامل یک میز، رایانه، کمد و فضای نگهداری وسایل است، اما در ندارد و کاملاً خصوصی نیست. خیلی از کارمندان در چنین فضاهایی کار میکنند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را ببینید که با حرف A آغاز میشوند، به صفحهٔ «واژههای کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
