**آشنایی با یک ضربالمثل قدیمی**
این ضربالمثل میگوید: **ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است**
معنای آن این است که اگر چیزی از ابتدا و از ریشه، نادرست و ناسالم باشد، به سختی میتوان آن را درست کرد یا به حالت خوب تغییر داد. این مثل اغلب برای افرادی به کار میرود که خلق و خو و شخصیت بدی دارند و امیدی به تغییر رفتارشان نیست، زیرا اساس وجودشان مشکل دارد.
این مفهوم در شعر فارسی نیز به زیبایی بیان شده است:
هر که بنیاد نهاد کارش بد است *** تا قیامت بدی باشد اثرش
این بیت شعر نیز بر همین موضوع تأکید میکند که اگر پایه و اساس هر کاری از ابتدا نادرست باشد، نتیجهی آن تا همیشه منفی و بد خواهد بود.

ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است یعنی چه؟
در این نوشته، به بررسی مفهوم اصلی ضربالمثل کهن ایرانی «ذات بد نیکو نگردد» میپردازیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید باشد و با هم همراه شویم.
معنی این ضرب المثل
1- برخی افراد به طور ذاتی بدخواه هستند و هیچ مقدار محبت و مهربانی نمی تواند ذات آنها را تغییر دهد. همانطور که اگر عقربی را ماهها نگهداری و با محبت با او رفتار کنی، باز هم در نهایت تو را خواهد گزید.
2- انسان سرکش و دشمنخو، حتی اگر هزاران پند و اندرز بشنود، باز هم تحت تأثیر قرار نمیگیرد و راه درست را پیش نمیگیرد. همانطور که در آیه ۱۸ سوره بقره آمده است: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ: آنان (از شنيدن حقّ) كر و (از گفتن حقّ) گنگ و (از ديدن حقّ) كورند، پس ايشان (به سوى حقّ) باز نمىگردند.
3- کسی که به گناه خو گرفته و بدی در وجودش ریشه دوانده، به سختی میتواند راه خوبی در پیش بگیرد. (مگر اینکه خداوند توفیق توبه به او بدهد!)
4- نباید از فردی با طبیعت بد، انتظار رفتارهای نیک داشت، زیرا او به کارهای ناشایست خود عادت کرده و نمیتواند برخلاف ذات خود عمل کند.
شعر ذات بد نیکو نگردد از سعدی
اساس و ریشهی ناپاک، هرگز به خوبی تبدیل نمیشود؛ زیرا بنیانش نادرست است.
آموزش دادن به فرد ناشایست، مانند این است که گرد و خاک را روی گنبد بریزی؛ بیفایده است.
ارزش واقعی آدمی به اصالت و نژادش نیست، بلکه به شخصیت و درون او بستگی دارد. در گردش روزگار، طلا و ثروت است که ارزش پیدا میکند.
شمشیری که از جنس مرغوب است، همیشه تیز و برنده میماند و کارایی خود را از دست نمیدهد.
اگر دیدی افراد نالایق به جایگاه بالایی رسیدهاند، تعجب نکن. روی دریا ممکن است خس و خاشاک شناور باشد، اما گوهرهای گرانقدر در اعماق آن پنهان هستند.
کرهخر، حتی در شکم مادرش هم ویژگیهای خر بودن را نشان میدهد، در حالی که کرهاسب از همان ابتدا با نجابت و شرافت همراه است.
اگر پادشاهی درمانده و فقیر شود، مانند پرندهای بیبال و پر است و حتی اگر کسی مانند اسکندر باشد، دیگران او را دیوانه میخوانند.
آهن و فولاد هر دو از یک کوره بیرون میآیند، اما یکی به شمشیر تبدیل میشود و دیگری فقط به نعل خر میماند.
شست و انگشت کوچک هر دو ادعای بزرگی دارند، اما چرا فقط انگشت کوچک برای نگین انگشتر مناسب نیست؟
اگر دود به بالا برود، از ارزش آتش کم نمیکند. ابرو هرچند بالاتر از چشم قرار دارد، اما جای چشم را نمیگیرد.
سعدیا، عیب خودت را بگو و به عیب دیگران کاری نداشته باش. کسی که به نقصهای خود اعتراف کند، از همه برتر است.
من لباس کهنه میپوشم چون دردسر کمتری دارد. آستین کوتاه، چین و چروک کمتری هم دارد.
سعدی
پیشنهادی: ضربالمثل “تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است”
