معنی کلمه Position به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of position word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Position به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “position” معانی مشابهی با کلمات “چیدمان” و “موقعیت” دارد. از این واژه برای توصیف جایگاه یک چیز نسبت به چیزهای دیگر نیز استفاده می‌شود. همچنین این کلمه می‌تواند به جای “شغل” به کار رود.

یک جایگاه شغلی در بخش مالی شرکت باز شده است. (یعنی شخصی از آن سمت رفته و اکنون آن شغل خالی است.)
شری در شرکتی که کار می‌کند، یک سمت جدید گرفته است.
ما هنوز آن موقعیت شغلی را پر نکرده‌ایم. (پر کردن موقعیت = پیدا کردن فرد مناسب برای آن شغل.)
با گسترش شرکت، چندین شغل جدید ایجاد شده است.
او در تیم چه نقشی بازی می‌کند؟
بعضی‌ها معتقدند دروازه‌بان مهم‌ترین نقش را در تیم هاکی دارد.
از این محل می‌توانیم همه چیز را ببینیم. (ما در ارتفاع بالایی قرار داریم و دید خوبی داریم.)
ارتش محل استقرار دشمن را پیدا کرده است. (یعنی جایگاه سربازان دشمن را شناسایی کرده.)
داری من را در یک موقعیت سختی قرار می‌دهی. (این یک اصطلاح رایج است و یعنی من با این شرایط راحت نیستم.)
قرار گرفتن در چنین موقعیتی واقعاً سخت است. (یعنی شرایط بدی است.)
به چه شکل می‌خوابی؟ آیا روی کمر می‌خوابی؟
او به حالت نیلوفر آبی نشسته است.

 
در این جمله‌ها position به عنوان فعل به کار رفته است:

ولادیمیر شرایطی را فراهم کرد تا رئیس جمهور شود. (یعنی موقعیت را برای این اتفاق مهیا کرد.)
کلارا در حال فراهم کردن شرایط برای پذیرش مسئولیت‌های جدید در کارش است.
عکاسان می‌دانند چطور دوربین را در بهترین حالت برای عکس‌برداری قرار دهند. (shot = عکس یا فیلم)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.

 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *