معنی کلمه Recover به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of recover word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم!
 

ترجمه کلمه Recover به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه «recover» به معنای بازپس گرفتن یا پیدا کردن چیزی است. این چیز ممکن است گم شده، دزدیده شده، فراموش شده یا حتی نابود شده باشد.

به طور معجزه آسایی، حلقه ازدواج گمشده سامانتا پس از سی سال پیدا شد.
آثار هنری که در زمان جنگ جهانی دوم ناپدید شده بودند، پیدا شدند و حالا دوباره در همان موزه‌های اولیه در معرض دید هستند.
پلیس اجناس باارزشی که از یک مغازه در مرکز شهر دزدیده شده بود را کشف و ضبط کرد.
ملوانان توانستند بقایای جسد افرادی که در یک طوفان جان باخته بودند را از آب بگیرند.
بعضی از چمدان‌هایی که در آن طوفان گم شدند، هرگز پیدا نشدند.
رالف توانست قایقش را که از اسکله جدا شده بود، از طرف دیگر دریاچه پس بگیرد.

 
یک فرد هم می‌تواند پس از یک اتفاق ناراحت کننده «بهبود یابد» و حالش بهتر شود:

خوان هرگز نتوانست از مرگ ناگهانی همسرش بهبود پیدا کند.
این خانواده هنوز در حال کنار آمدن با آن فقدان تلخ هستند.
جیل خیلی زود بعد از طلاقش حالش بهتر شد.
برای تد سخت بود که از دست دادن شغلی که ۲۵ سال داشت را پشت سر بگذارد.
همه می‌پرسند آیا بیل می‌تواند بعد از محکومیت به زندان به خاطر مواد مخدر، دوباره آبروی از دست رفته‌اش را به دست آورد؟

 
«Recover» همچنین به معنای بازگشت به سلامت پس از یک بیماری است:

جنیفر هنوز در حال بهبود یافتن از یک سرماخوردگی سخت است.
مدت زمان زیادی طول کشیده تا او سلامتی اش را به دست آورد.
دوره بهبودی او هفته‌ها طول کشید. (کلمه «recovery» یک اسم است.)
جید خیلی سریع بعد از یک سکته مغزی سلامتی اش را باز یافت.
پزشکان بهبودی او را یک معجزه خواندند.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی که با حرف A آغاز می‌شوند را ببینید، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *