امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم
ترجمه کلمه Shadow به فارسی با مثالهای کاربردی
وقتی یک جسم جامد، مسیر نور را مسدود میکند، در نتیجه یک سایه به وجود میآید. سایهها هم در فضای باز و هم در محیط داخلی تشکیل میشوند.
گربه میتواند سایهای را که در مقابلش قرار دارد ببیند. خورشید در پشت سر اوست. ترکیب نور خورشید و بدن گربه است که این سایه را ایجاد میکند.
پردههای کرکرهای بر روی این گیتار سایه میاندازند.
یک شبح تاری از پشت کمد بیرون آمد.
این راهروی باریک، تقریباً تمام روز در تاریکی و سایه باقی میماند.
واژه «shadow» میتواند به عنوان فعل نیز به کار رود. در این حالت، به معنای دنبال کردن کسی و یادگیری از طریق مشاهده کردن است:
ادگار، تازهترین کارمند ما، قرار است چند روزی برخی از همکاران باسابقهتر را همراهی کند تا شیوه کار با دستگاهها را یاد بگیرد.
مشکلی نیست اگر چند روزی در کلاسهای شما حاضر شوم تا روش تدریس این درسها را بیاموزم؟
پلیس، فردی مظنون به فعالیتهای تروریستی که در نیویورک زندگی میکند را تحت نظر دارد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
