گاهی برای بیان یک حرف، نیازی به کلام نیست. این همان مفهوم اصلی ضربالمثل معروف «با زبان بیزبانی» است. این عبارت زیبا نشان میدهد که گاهی اوقات، ارتباط و انتقال پیام، فراتر از حرف زدن و استفاده از کلمات اتفاق میافتد.
این نوع ارتباط میتواند از طریق حالات چهره، نگاههای پرمعنی، حرکات بدن و یا حتی سکوت باشد. برای مثال، وقتی کسی با یک نگاه یا لبخند، احساسش را به شما نشان میدهد، در واقع با زبان بیزبانی با شما حرف زده است. این روش، نوعی از ارتباط است که بسیار عمیق و گویا است و گاهی از هزاران کلمه هم اثرگذارتر عمل میکند.
در زندگی روزمره، ما بارها از این زبان استفاده میکنیم. تصور کنید دوستی که در حال گذر از یک روز سخت است؛ شما بدون اینکه حرفی بزنید، دستتان را روی شانهاش میگذارید. این حرکت ساده، حاوی پیامی قوی از همدردی و پشتیبانی است. یا وقتی مادری با نگاهی مهربان به فرزندش احساس غرور و محبتش را نشان میدهد.
پس این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که گاهی مؤثرترین حرفها، آنهایی هستند که به زبان نمیآیند، بلکه با قلب و احساس گفته میشوند.

در این نوشته میخواهیم معنی و مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی را با هم مرور کنیم. امیدواریم این مطلب برایتان مفید باشد.
معنی با زبان بیزبانی چیست؟
۱- یعنی بدون اینکه نیاز به صحبت کردن باشد، میتوانی منظورت را به دیگران منتقل کنی.
برای درک بهتر این مفهوم، ابتدا یک مقدمه را بیان میکنیم.
انسانها از راههای مختلفی مقصود و خواستههای خود را به دیگران میرسانند و با آنها ارتباط برقرار میکنند:
• حرف زدن
• نوشتن
• زبان بدن (حرکات بدن و حالات صورت)
زبان گفتار
سادهترین و سریعترین روش برای ارتباط بین مردم، صحبت کردن است. وقتی افراد با هم حرف میزنند، میتوانند خواستههایشان را بگویند و دیدگاههای خود را بیان کنند. البته این روش فقط برای کسانی کاربرد دارد که توانایی سخن گفتن دارند و علاوه بر آن، زبان یکدیگر را نیز متوجه میشوند. به عنوان مثال، اگر یک فرد آلمانی و یک فرد ایرانی با هم گفتوگو کنند، تنها در صورتی میتوانند منظور هم را درک کنند که زبان طرف مقابل را بدانند.
زبان نوشتار
نوشتن، یک روش دیگر برای برقراری ارتباط بین آدمهاست. افرادی که نمیتوانند حرف بزنند یا دوست دارند کتاب بنویسند، با به دست گرفتن قلم، افکار و حرفهایشان را روی کاغذ میآورند و از این طریق با دیگران ارتباط برقرار میکنند.
زبان بدن
یک راه دیگر برای ارتباط بین آدمها، استفاده از حرکات بدن است که منظورشان را میرساند. مثلاً خیلی از افراد به جای اینکه با داد زدن یا حرف زدن، خشم خود را نشان دهند، چهرهشان را درهم میکشند و در موارد شدیدتر، ممکن است چیزی را بشکنند یا پرت کنند، اما حرفی نمیزنند. همین حرکت بدنشان نشان میدهد که عصبانی هستند.
یا افرادی که ناشنوا و ناتوان در سخن گفتن هستند، با حرکات دست و صورت با دیگران ارتباط برقرار میکنند.
همه اینها را گفتیم تا معنی ضربالمثل «با زبان بیزبانی» را روشنتر کنیم. با توجه به این مثالها، زبان نوشتار و زبان بدن، همان زبان بیزبانی هستند! یعنی راههایی غیر از حرف زدن معمولی هستند.
وقتی میگویند: «او با زبان بیزبانی مشکلش را به دوستش گفت» یعنی خجالت میکشید مسئلهاش را مستقیم بیان کند، برای همین از راههای دیگری استفاده کرد.
توجه: آنچه گفتیم معنی نزدیک این ضربالمثل بود. معنی کنایی یا دورتر آن، یعنی کسی که حرفش را صریح نمیزند (به هر دلیلی مثل خجالت، یا مناسب نبودن موقعیت و…) و منظور خود را با کنایه، طعنه، مثال یا اشاره بیان میکند. (پس حتی با حرف زدن هم ممکن است به شکل غیرمستقیم و «بیزبانی» صحبت کنیم.)
مثلاً فرض کنید در یک مهمانی هستید و غذا هنوز آماده نشده، اما شما بسیار گرسنهاید و خجالت میکشید که بگویید گرسنهام! اگر بخواهید با زبان بیزبانی به صاحبخانه بفهمانید که گرسنهاید، ممکن است با شوخی یا کنایه بگویید: «عطر غذا آدم را بیهوش میکند!» یا با حرکت دست روی شکم خالیتان نشان میدهید که گرسنهاید!
یا مثلاً وقتی کودکی جای خود را خیس میکند یا گرسنه است، گریه میکند. یعنی با زبان بیزبانی، نیازش را بیان میکند.
امیدواریم مفهوم به خوبی روشن شده باشد! 🙂
پیشنهاد: ضربالمثلهای بیشتری بخوانید.
اختصاصی-ندابلاگ
