بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم
ترجمه کلمه Stuff به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “stuff” کاربردهای مختلفی دارد. وقتی به عنوان اسم به کار میرود، معنی آن شبیه به “چیزها”، “وسایل” یا “کارها” است و تقریباً برای اشاره به هر چیزی قابل استفاده است. اما وقتی نقش فعلی پیدا میکند، معنای “پر کردن” یا “جاسازی کردن” میدهد.
در نمونههای زیر، “stuff” به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش به کار رفته است:
**اشیا و وسایل:**
– این وسایل مال شماست؟
– این چیزها متعلق به چه کسی است؟
– در خانهام چیزهای زیادی دارم.
– چقدر وسیله توی ماشینت داری؟
– چیزهای زیادی در جیبت داری؟
– این ماده برای تو ضرر دارد. نباید آن را بنوشی.
**فعالیتها و کارها:**
– بعد از مدرسه کارهای زیادی برای انجام دادن داشتیم.
– شیلا دوست دارد با دوستانش برنامههای مختلف داشته باشد.
– چه نوع فعالیتهایی را دوست دارد؟
– کاری که آنها در کلاس انجام میدهند، خیلی جالب است.
در مثالهای بعدی، “stuff” به عنوان فعل به کار رفته و معنای “پر کردن” میدهد:
| ساده | گذشته | فعل ماضی |
| stuff
پر کردن |
stuffed
پر شد |
stuffed
پر شده |
بچهها با آبنبات، دهانشان را پُر کردند.
ما چمدانها را از وسایلمان پُر کردیم و از هتل بیرون آمدیم.
خیلی از مردم، قبل از گذاشتن بوقلمون در فر، داخل آن را با مواد مخصوص (مثل تکههای نان، کرفس، ادویه و آجیل) پُر میکنند.
کسانی که شکم خود را با هلههوله پُر میکنند، هیچ سود غذایی از آن نمیبرند.
کلمه “stuff” را میتوان به عنوان صفت هم به کار برد:
I feel stuffed. (I ate too much.)
There’s a stuffed turkey in the oven.
Children love to play with stuffed animals.
احساس میکنم پُر شدهام (زیاد خوردهام.)
یک بوقلمون شکمپُر در فر هست.
بچهها عاشق بازی با حیوانات عروسکی هستند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را ببینید که با حرف A آغاز میشوند، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی به همراه معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا مراجعه کنید.
