معنی کلمه Thin به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of thin word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم

ترجمه کلمه Thin به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “لاغر” (thin) نقطه مقابل “چاق” (fat) است. وقتی می‌خواهیم کسی را توصیف کنیم، معنایی نزدیک به “استخوانی” (skinny) دارد.

شیلا بسیار لاغر است.
او کمر باریکی دارد.
مادرش عقیده دارد که او بیش از حد لاغر است و باید کمی وزن اضافه کند.
لاغری بیش از حد برای سلامتی خوب نیست.

 
این واژه برای چیزها و شرایط مختلف هم به کار می‌رود:

یخ روی دریاچه بیش از حد نازک است. اگر روی آن راه بروید، امکان دارد بشکند و شما در آب بیفتید.
این سوپ زیادی رقیق است. برای اینکه غلیظ شود به آرد یا نشاسته ذرت نیاز دارد. (یعنی کاری کنیم که غلیظ شود)
وقتی از کوهی بالا می‌روید، هوا کم‌کم رقیق به نظر می‌رسد، انگار که هوای کافی برای تنفس وجود ندارد.
مقاله او کمی سطحی و کم‌محتوا است. او برای اثبات نظر خود به دلایل و مدارک بیشتری نیاز دارد.
کشاورز لازم است که از تعداد گاوهای گله خود کم کند، به همین خاطر قصد دارد بعضی از آن‌ها را بفروشد. (یعنی تعداد اعضای یک گروه را کم کند.)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *