امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Timing به فارسی با مثالهای کاربردی
زمانبندی یا تایمینگ، مفهومی است که میتواند مناسب یا نامناسب باشد. اگر زمانبندی شما خوب باشد، یعنی کاری را در لحظهٔ درستی انجام دادهاید و از آن سود بردهاید. اما اگر زمانبندی بدی داشته باشید، یعنی در زمان نامناسبی دست به کاری زدهاید و این مسئله برایتان دردسرساز شده است.
کلمهٔ «تایمینگ» یک اسم است و معنی آن با فعل «تایم» یا زمانگذاری متفاوت است.
اگر زمانبندی خوبی داشته باشید، خوششانس هستید.
اگر زمانبندی بدی داشته باشید، بدشانس هستید.
زمانبندی لورا عالی بود. او دقیقاً وقتی به فروشگاه رسید که در را باز میکردند.
زمانبندی کریستوفر بد بود. همینکه از خانه بیرون آمد تا به محل کار برود، باران بسیار شدیدی شروع به باریدن کرد.
زمانبندی مراسم عروسی کاملاً مناسب بود. آنها مراسم را برای تابستان برنامهریزی کرده بودند، وقتی بیشتر مردم در تعطیلات بودند و میتوانستند شرکت کنند.
زمانبندی مهمانی اصلاً نمیتوانست بدتر از این باشد. مراسم در آخر هفتهٔ تعطیلات برگزار شد، در حالی که بیشتر افراد شهر را ترک کرده بودند.
کسانی که زمانبندی خوبی داشتند، خانههایشان را وقتی خریدند که قیمتها پایین بود.
کسانی که زمانبندی بدی داشتند، در اوج قیمت مسکن و وقتی بازار بسیار گران شده بود، خانه خریدند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
