معنی کلمه Trip به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of trip word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم

ترجمه کلمه Trip به فارسی با مثالهای کاربردی

ساده گذشته فعل ماضی
trip

سفر کردن

tripped

سفر کرد

tripped

سفر کرده

اگر روی چیزی پایتان گیر کند و بیفتید، می‌گویند trip (زمین خوردن):

جو روی چیزی پایش لغزید و افتاد.
موقع راه رفتن روی این سنگ‌ها مراقب باشید — ممکن است زمین بخورید.
ماریا روی قسمت شلِ فرش پایش لغزید.
او زمین خورد و قهوه‌اش ریخت.

گاهی هم یک نفر یا یک چیز باعث زمین خوردن شما می‌شود. در این حالت، زمین خوردن تصادفی نیست — عمدی است:
دیو دوستش را با پا گرفت و انداخت زمین.
او در بازی فوتبال، حریفش را زمین زد.
چرا مرا انداختی زمین؟

اما اگر از trip به عنوان اسم استفاده کنید، معنایش کاملاً فرق می‌کند. در این صورت، trip یعنی سفر یا یک رفت‌وآمد:
آنها این تابستان به ونزوئلا سفر می‌کنند.
باید به سوپرمارکت سری بزنم (بروم و برگردم).
رزا از سفر با قطار لذت برد.
سفر خوبی داشتید؟

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *