امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Trouble به فارسی با مثالهای کاربردی
کلمه “trouble” یا “مشکل” برای صحبت درباره یک مسئله، چه کوچک و چه بزرگ، به کار میرود. این کلمه پرکاربرد را میتوان به شکلهای مختلفی مثل اسم، فعل یا حتی صفت استفاده کرد.
در مثالهای زیر، این کلمه به صورت اسم به کار رفته است:
– وقتی مشکلی برایتان پیش میآید، چه کسی را خبر میکنید؟
– برنیس در مدرسه مشکل بزرگی پیدا کرده است.
– معمولاً مدیر مدرسه یا معاون پرورشی با دانشآموزانی که مشکلساز هستند صحبت میکند.
– ادیت به خاطر رانندگی با گواهینامه تاریخگذشته به دردسر افتاد.
– مشکل او چقدر جدی است؟
– باب در حل یک مسئله کاری با دشواری روبرو شده است. (از ساختار have trouble استفاده شده)
– پاملا با شرکت خدمات کابلی خود مشکل دارد.
– مشکلات کوین با همسایهاش از زمانی شروع شد که سگ او بیوقفه پارس میکرد. (دقت کنید که trouble هم به صورت قابل شمارش و هم غیرقابل شمارش استفاده میشود.)
– مشکل اصلی پیشنهاد ساخت ورزشگاه جدید، هزینه بسیار بالای آن است.
– اگر ماشینتان روشن نمیشود، احتمالاً باید آن را به یک مکانیک نشان دهید.
– کسی که در تنفس مشکل دارد، حتماً باید به پزشک مراجعه کند.
همچنین میتوانید از این کلمه به عنوان فعل یا صفت نیز استفاده کنید:
– چه چیزی تو را نگران کرده است؟ (trouble = فعل)
– این یک تحول نگرانکننده است. (trouble = صفت)
– افسردگی، رالف را آنقدر آزار میداد که مجبور شد به پزشک مراجعه کند. (trouble = فعل)
– سیندی یک دختر جوان پریشانحال است که به کمک تخصصی نیاز دارد. (trouble = صفت)
کلمه “troubleshoot” هم برای اشاره به فرآیند یا فردی که مشکلات را بررسی و حل میکند، استفاده میشود.
– شرکت یک متخصص استخدام کرد تا مشکلات شبکه کامپیوتری آنها را عیبیابی و رفع کند.
– معمولاً دفترچه راهنمای وسایل الکترونیکی، شامل یک بخش عیبیابی است تا به خریداران کمک کند مشکلات احتمالی وسیلهای را که خریدهاند، تشخیص دهند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
