در اینجا چند جمله پندآموز و شعر زیبا درباره دوست و رفاقت آورده شده است:
**ضربالمثلها:**
– دوست واقعی مانند سایه است؛ وقتی آفتاب باشد، کنارت است و وقتی تاریکی بیاید، ناپدید نمیشود.
– یک دوست خوب، گنجی است باارزش. کسی که پیدا میکنی اش، باید قدرش را بدانی.
– دوست کسی است که تو را همان طور که هستی میپذیرد، اما کمک میکند تا به انسانی بهتر تبدیل شوی.
– همراهی با آدم خوب، تو را هم خوب میکند، مثل عطری که به اطراف خود معطر میکند.
**شعر:**
بگیر دست کسی را که در این دنیا تنهاست
شاید روزی تو تنها شوی، آن وقت دریابی
که دستی که تو میگیری، در روز تنهایی
همان دستی است که خواهد گرفت دست تو را

در این نوشته، با یک ضربالمثل ایرانی و چند شعر درباره دوستی از کتاب «پیامهای آسمان» پایه نهم آشنا خواهید شد. همراه ندابلاگ بمانید.
ضرب المثل درباره دوست
پیدا کردن رفیق کار سختی نیست، ولی حفظ کردن این رابطه و ماندگار کردنش چالش برانگیز است.
گاهی کسی که پارسال دوست صمیمی ات بود، امسال فقط یک آشنای معمولی است.
با دوستانت صادق و صمیمی باش، ولی با دشمنان هم با ادب و احترام رفتار کن.
بعضی از دوستیها مانند خاله خرسه است؛ به ظاهر برای کمک میآیند، اما در نهایت باعث دردسر میشوند.
گاهی کمی فاصله گرفتن، باعث استواری و تازه شدن دوستی میشود.
این آدمهای دورو که میبینی، مانند پشههایی هستند که فقط دور شیرینی میچرخند و در موقع نیاز کمکت نمیکنند.
یک دشمن باهوش و خردمند، بهتر از یک دوست نادان و بیخرد است.
رفاقت و همنشینی با افراد دانا و خردمند، ارزشمند و پسندیده است.
گاهی در یک رابطه، تمام وجودت را میدهی، اما در مقابل فقط یک بهانه یا محبت کوچک دریافت میکنی.
هر کاری یا هر حرفی که از سمت یک دوست واقعی سر بزند، خوب و پذیرفتنی به نظر میرسد.
شعر کوتاه درباره دوست
دنیا زیباست و ثروت ارزشمند و جان گرانقدر است، اما رفیق و همراه از همه چیز مهمتر است.
✨✨✨✨✨✨
بهترین لحظات زندگی، زمانی است که با دوست سپری میشود. بقیهٔ روزها بیثمر و پوچ هستند.
✨✨✨✨✨✨
چشمانم پر از تصویر یار است. وقتی چشمانم را میبندم، از این که او را در آنها میبینم خوشحالم. جدا شدن از دیدار دوست کار درستی نیست؛ یا باید او به جای چشمانم باشد، یا چشمانم خود او را ببینند.
✨✨✨✨✨✨
آب زندگی من، خاک آستانهٔ خانهٔ دوست است. اگر همهٔ دنیا شاد باشد، شادی ما تنها در غم روی اوست. در شهر هیچ هیاهویی جز پیچیدن موهای یار نیست و در جهان هیچ فتنهای جز خم ابروی دوست وجود ندارد. درمان مشتاقان، زهر از دست معشوق است و مرهم عاشقان، زخم از بازوی یار. اگر دوست مرا به خانهاش بپذیرد، گوش من تا همیشه حلقهبردر خانهٔ او خواهد بود. اگر خاک وجودم در جهان پخش شود، باد نمیتواند ذرهای از آن را از کنار خانهٔ دوست بلند کند. اگر شب هجران، مرگ به سراغم آید، روز قیامت چادرم را کنار دوست برپا میکنم. هر غزل من نامهای است که حال دلم را بیان میکند، اما چه فایده که این نامه به دست دوست نمیرسد. سعدیا، فخرفروشی نکن، شعر تو افسون است، اما افسونت در برابر نگاه جادویی دوست خریداری ندارد.
سعدی
✨✨✨✨✨✨
اشتیاق و صبرم به پایان رسیده است. اگر تو تحمل کنی، دیگر طاقت من تمام شده. یاری، با چشمی مهربان به حال من نگاه کن، زیرا گدا از خوان پادشاهان هم لذت میبرد. اگر پادشاه بر بندگانش خشم گیرد، حکم او اجرا میشود، اما ستم کردن حد و اندازه دارد. من زندگی بدون تو را نمیپسندم، زیرا بدون دوستان، آرامشی در زندگی نیست. وقتی تشنه جان بسپارم، دیگر فایدهای ندارد که بر خاک گورم از چشمانت آب جاری کنی. حال نیازمندی را نمیتوان توصیف کرد، وقتی بازگردی، داستان را برایت تعریف میکنم. بازگرد و جان شیرین مرا به خدمتت بپذیر؛ دیگر چه چیز برای درویش بینوا باقی میماند؟ خدایا، به آشنا مهلت و سلامتی بده، تا آنقدر که دیدار آشنا را دوباره ببیند. در چشم زیبارویان، مقام پادشاهی ارزشی ندارد، برادر، همانطور که زهد پارسایان نیز. ای کاش لیلی نقاب از چهره برمیانداخت، تا مجنون درمانده در رنج نمیماند. سعدی، قلم با سختی حرکت کرده و نیکبختی پیش آمده، پس در برابر هر چه پیش آید، تسلیم تقدیر باش.
سعدی
✨✨✨✨✨✨
ای باد صبا، اگر به سرزمین دوست گذرت افتاد، بوی خوشی از موهای معطر او بیاور. به جان او قسم، اگر پیامی از سوی دوست برایم بیاوری، جانم را به شکرانه فدا میکنم. و اگر در آن حضور اجازه ورود نیافتی، برای چشمانم غباری از در خانهٔ دوست بیاور. من گدایی هستم که آرزوی دیدار او را دارم، هیهات! شاید تنها در خواب، تصویر چهرهٔ او را ببینم. دل من مانند درخت بید میلرزد، از حسرت قد و بالای رعنای دوست. اگرچه دوست مرا به چیزی نمیخرد، من مویی از سر او را به همهٔ جهان نمیفروشم. چه اشکالی دارد اگر دل او از بند غم آزاد شود؟ چرا که حافظ مسکین، بنده و خدمتگزار دوست است.
حافظ
بیشتر بخوانید: ضرب المثل شیرین فارسی
اختصاصی-ندابلاگ
