این ضربالمثل برای توصیف موقعیتی به کار میرود که یک فرد پس از یک سری اشتباه، تکبر یا نادانی، در نهایت با واقعیتِ سخت و پیامدهای کارش روبرو میشود.
وقتی میگوییم “فلانی سرش به سنگ خورد”، یعنی شخصی که قبلاً به حرف دیگران گوش نمیداد، راهنماییها را نادیده میگرفت یا فکر میکرد همه چیز را میداند، بالاخره در عمل با یک مشکل بزرگ، شکست یا مانع جدی مواجه شده است. این اتفاق معمولاً باعث میشود آن شخص تازه متوجه اشتباهاتش بشود و به اصطلاح، عاقل شود.
این مثل به ما یادآوری میکند که گاهی اوقات افراد فقط با تجربه کردنِ مستقیم یک شکست یا درد، درس زندگی را میآموزند و از لجبازی و خودرأیی دست برمیدارند.

در این بخش، به بررسی معنای این ضربالمثل ایرانی میپردازیم. در ادامه همراه ما باشید.
سرش به سنگ خورد یعنی چه؟
گاهی در زندگی با مشکلاتی روبرو میشویم که باعث میشوند بیدار شویم و بیشتر حواسمان را جمع کنیم.
اگر کسی مدتی در بیخبری و اشتباه زندگی کند و ناگهان اتفاقی باعث شود متوجه اشتباهش شود، در این حالت میگوییم “سرش به سنگ خورد”.
مثلاً: کسی که به حرف پدرش گوش نمیداد و با دوستان ناباب معاشرت میکرد، وقتی آن دوستان به او خیانت میکنند، تازه میفهمد که پدرش راست میگفته و پشیمان میشود.
این ضربالمثل کنایه از این است که فرد تازه متوجه اشتباه خود شود و از کارش پشیمان گردد.
گاهی زندگی یکنواخت نمیگذارد انسان چیزهای تازه یاد بگیرد. اما در سختیهاست که افراد پخته و با تجربه میشوند.
مثلاً در جادههای صاف و هموار، احتمال تصادف بیشتر است؛ چون راننده بیدقت میشود و ممکن است حتی خوابش ببرد. اما در جادههای پیچیده مانند جاده چالوس، راننده تمام توجهش را به راه میدهد و با احتیاط رانندگی میکند. در نتیجه، هم سالم به مقصد میرسد و هم مهارتش بیشتر میشود.
زندگی هم همینطور است. گاهی آنقدر در کارهای اشتباه خود غرق میشویم که فکر میکنیم راه درست را میرویم. اما وقتی مانعی سر راهمان قرار میگیرد، تازه متوجه میشویم و سعی میکنیم دیگر آن اشتباه را تکرار نکنیم.
بیشتر بخوانید: ضرب المثل درباره پشیمانی
اختصاصی-ندابلاگ
