حتوا و مفهوم ضربالمثل “در پوست خود نمیگنجد”
این ضربالمثل برای توصیف حالتی به کار میرود که فرد از شدت خوشحالی، غم، تعجب یا هر احساس شدید دیگری، آرام و قرار خود را از دست داده و به اصطلاح طاقت خود را از دست میدهد. این فرد آنقدر هیجانزده است که گویی بدنش برایش کوچک شده و نمیتواند احساسات تند خود را درون خود نگه دارد.
این حالت را میتوان به کسی تشبیه کرد که از شنیدن یک خبر بسیار خوب، یکباره از جا میپرد، شروع به شادی کردن میکند و نمیتواند خودش را کنترل کند. در واقع، این فرد “در پوست خود نمیگنجد” و احساساتش آنقدر قوی است که ظرفیت وجودش را پر کرده و میخواهد از آن بیرون بزند.
این عبارت میتواند برای احساسات منفی شدید مانند عصبانیت یا ناراحتی عمیق نیز به کار رود. برای مثال، کسی که از دست کسی بسیار عصبانی است، ممکن است طوری رفتار کند که گویی از شدت خشم در پوست خود نمیگنجد.
به طور خلاصه، هر زمان که هیجان یک نفر از حد معمول فراتر رفته و در رفتار و حالاتش به وضوح دیده شود، از این ضربالمثل استفاده میکنیم.

در این نوشته، به بررسی مفهوم یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنای ایرانی میپردازیم. امیدواریم این مطلب برای شما مفید و جذاب باشد.
ضرب المثل در پوست خود نمی گنجد یعنی چه؟
1- این کنایه نشاندهنده خوشحالی و شادی بسیار زیاد است. معمولاً میگویند کسی آنقدر خوشحال است که نمیتواند خودش را کنترل کند.
2- معنی گنجیدن: یعنی در جایی قرار گرفتن یا درون چیزی جای گرفتن.
نمیگنجد: یعنی جا نمیشود یا ظرفیت ندارد.
مثلاً: این جعبه خیلی کوچک است و همه این وسایل در آن جا نمیشوند.
یا: چون ذهنش را با داستانهای غیرواقعی پر کرده، حرفهای علمی و منطقی دیگر در فکر او جایی ندارند. (یعنی توانایی درک آن مطالب را ندارد.)
3- معنی اصلی این ضربالمثل: آنقدر شادی وجودش را پر کرده که انگار میخواهد از پوست خودش بیرون بزند و احساسات درونیاش را بروز دهد!
مثال: دوستم دیروز که نتیجه کنکور را دید، چشمانش از خوشحالی میدرخشید. او در بهترین دانشگاه و بهترین رشته پذیرفته شده بود و از شدت شادی و هیجان مدام در حال جستوخیز بود و اصلاً نمیتوانست آرام بگیرد. انگار هر لحظه ممکن بود شادیاش بیرون بریزد!
بیشتر بخوانید: ضربالمثل با پوست
اختصاصی- ندابلاگ
