بیوگرافی هوتن شکیبا
هوتن شکیبا بازیگر توانمند ایرانی است که برای اولین بار با بازی در سریال «لیسانسهها» مشهور شد. او با ایفای نقش عبدالحمید ریگی در فیلم «شبی که ماه کامل شد» توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کند.
کار هنری او با تئاتر آغاز شد و پس از آن وارد سینما و تلویزیون گردید. با این حال، حتی پس از حضور در سینما و تلویزیون نیز به بازی در تئاتر ادامه داد. اگر به کارنامه هنری او نگاه کنیم، آثار تئاتر فراوانی در آن دیده میشود. برای نمونه، در سال ۱۳۹۷ در نمایش «بینوایان» نقش آقای تناردیه را بازی کرد و همراه با سحر دولتشاهی در نقش مادام تناردیه روی صحنه درخشید.
هوتن شکیبا به همراه نوید محمدزاده، یوسف باپیری، اشکان خلیلنژاد و آرمان کوچکی از اعضای گروه تئاتر تازه هستند.
او علاوه بر بازیگری، در زمینه صداپیشگی نیز بسیار فعال و تواناست. شروع فعالیتش در این حوزه با صداگذاری عروسک «دیبی» در مجموعه «کلاه قرمزی» بود و صدای عروسکهای زیادی مانند دیبی، خونه بغلی، شاباش، بچه و… متعلق به اوست. همچنین در انیمیشنهای مختلفی هم صداپیشگی کرده و همچنان در این عرصه فعال است.
هوتن شکیبا از اعضای گروه دوبلاژ «نماهنگ» به سرپرستی احسان مهدی نیز هست و تاکنون سه کتاب صوتی را روایت کرده است: «خاطرات یک آدمکش» اثر کیم یونگ ها، «مغازه خودکشی» اثر ژان تولی و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» اثر دیوید سداریس.
منوی دسترسی سریع
خلاصهای از زندگی
درباره من
فعالیت در فضای مجازی
کارهای هنری
لیست فیلمها
جایزهها و موفقیتها
ویژگیهای شخصیتی
کارهای صداپیشگی و دوبله
گفتوگوها

خلاصه زندگینامه
تاریخ تولد: ۲۴ خرداد ۱۳۶۳ (سن: ۴۰ سال)
شهر و کشور تولد: تهران، ایران
نام برادر: هومن شکیبا
وضعیت تأهل: مجرد
تحصیلات: کارشناسی در رشته کارگردانی و کارشناسی ارشد در رشته بازیگری
دانشگاه: دانشگاه سوره و دانشگاه هنر
شغل: بازیگر و صداپیشه
حوزههای فعالیت: سینما، تلویزیون، فیلمهای ویدیویی و تئاتر
سالهای فعالیت: از سال ۱۳۸۱ تا امروز
زندگینامه
زندگی شخصی:
هوتن شکیبا در بیست و چهارم خرداد سال ۱۳۶۳ در تهران به دنیا آمد. او دومین فرزند خانوادهای کردتبار است. اگرچه زادگاهش تهران است، اما در شهر سنندج بزرگ شده و به همین خاطر، خود را بیشتر سنندجی میداند.
هوتن یک برادر بزرگتر به نام هومن دارد که او هم به هنر علاقهمند است و به کار نقاشی مشغول است. پدرش در اداره کشاورزی کار میکرد و مادرش معلم دبستان بود.
علاقه به هنر در خانواده هوتن شکیبا فقط به او و برادرش محدود نیست. خانواده مادری او نیز به هنر دلبستگی زیادی دارند. هوتن خودش گفته که دو داییاش به نامهای هادی و مهدی ضیاءالدینی، هر دو از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شدهاند و از استادان شناختهشده در زمینه نقاشی و مجسمهسازی هستند.
تحصیلات:
هوتن شکیبا در زمینههای کارگردانی و بازیگری درس خوانده و توانسته مدرک کارشناسی کارگردانی و کارشناسی ارشد بازیگری را بگیرد. نکته جالب این است که او این دو مدرک را از دو دانشگاه مختلف دریافت کرده است؛ کارشناسی را از دانشگاه سوره و کارشناسی ارشد را از دانشگاه هنر.
او در مورد استادهای دوران دانشگاه خود میگوید: در دانشگاه سوره، فرزان سجودی، شکوفه ماسوی، خانم قاسمپور و آقای مهندس پور از جمله کسانی بودند که سعی کردم تا جایی که میشود از دانش آنها بهره ببرم. علاوه بر اینها، مرحوم سمندریان هم مدتی به دانشگاه سوره آمدند و من در کلاس ایشان هم حضور پیدا کردم.
ازدواج:
هوتن در حال حاضر مجرد است و ازدواج نکرده است.
هوتن شکیبا در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
hootanshakiba@
زندگی هنری

از همان سالهای نخست زندگی، هوتن شکیبا در میان خانوادهای اهل هنر بزرگ شد و به همین دلیل، از بچگی به هنر علاقهمند بود و نقاشی را بسیار دوست داشت. بعد از مدتی، به سمت موسیقی کشیده شد؛ اما به خاطر خجالتی بودن و کمرویی، نواختن ساز برای او کاری دشوار به نظر میرسید.
فعالیتهای هنری در مدرسه:
هوتن شکیبا تعریف میکند که وقتی کلاس چهارم دبستان بود و فقط ۱۱ سال داشت، در مدرسه نمونه مردمی انقلاب در شهر سنندج درس میخواند. معلم پرورشی مدرسه با پافشاری و تشویق زیاد، او را ترغیب کرد تا در یک نمایش مدرسهای بازی کند. این اتفاق، اولین تجربه او در بازیگری تئاتر بود.
همین تجربه به ظاهر کوچک، آنقدر برایش جذاب بود که کمکم به این کار علاقهمند شد. البته این تنها تجربه هنری او در دوران مدرسه نبود. چند سال بعد، وقتی ۱۵ سال داشت و در مقطع دبیرستان تحصیل میکرد، بار دیگر فرصتی پیش آمد تا در یک فیلم کوتاه با عنوان «به دنبال بیرنگی» بازی کند. او این فیلم را با یک دوربین معمولی خانگی برای جشنوارهای در تهران به نام جشنواره دوربینهای خانگی ساخت. این کار هم برایش خاطرهای شیرین و تجربهای دوستداشتنی بود.
فعالیت هنری در دانشگاه:
هوتن شکیبا در این باره میگویند که من به فرد به شدت فعال و سخت کوشی بوده در مسیر رسیدن به خواستههایم هیچ چیز جلودارم نبود به همین منظور در دوران دانشگاه تا جایی که توان داشتم کارهای هنری انجام میدادم و سعی میکردم بازیهایم متفاوت باشد و از تنوع و استقبال زیادی میکردم، حتی به طور عمد خود را در موقعیتهای جدید قرار داده و تواناییهایم را در عرصه هنر به چالش میکشیدم.
این موضوع برآمده از فانتزیهای موجود در ذهنم بوده و از عمق وجودم سرچشمه میگرفت.
ایشان در مصاحبه ای به ساختار فانتزی های موجود در ذهنشان اشاره داشته و میگویند:
“دنیای اطرافم را پارادیک میبینم و وقتی این نگاه پارادیک را به نقش آفرینی تئاتری میکشانم، تصویری متفاوت از نمایش کمدی خلق میشود.”
پس از آنکه توانستم تجربیاتی هرچند مختصر به دست بیاورم خود را بیشتر به چالش کشیده و در دوران دانشگاه در چند فیلم کوتاه از جمله فیلم کوتاه خیابان خیلی خلوت ایفای نقش کردم.
ایشان در سال ۱۳۸۷ با بازی در نمایش ویولن هایتان را کوک کنید، در یازدهمین جشنواره دانشگاهی تئاتر، جایزه بازیگر نقش اول را بدست آوردند و به گفتهٔ خودشان پس از آن امیدوارتر از قبل شروع به تمرین کرده و در نمایشهای مختلف دانشگاهی شرکت کردند اما امیدشان خیلی زود کمرنگ شده و مدت زیادی در کمرنگی ماند ولی این ناامیدی باعث نشد تا از فعالیت هایشان دست بکشند.
ایشان در ادامه اضافه کردند که من حتی دورهٔ دانشگاهم را طولانی کردم تا از حرفهام دور نشوم تا حدی که پدرم از من خواست اگر کاری در تئاتر نیست کار دیگری انجام دهم ولی من خسته نمیشدم، مرخصی تحصیلی میگرفتم و کار نمایشی میکردم، تابستانها همه دانشجویان میرفتند شهر خود ولی من در اینجا تنها میماندم، دائم تمرین بدن و بیان میکردم، معتقدم بودم تلاشهایم بینتیجه نمیماند تا اینکه به کار نمایشی یوسف باپیری رسیدم، نمایشی به نام ماراساد که نقشی کوتاه در آن تئاتر داشتم و در جشنواره آن سال به خاطر همین نقش کوتاه تقدیر شدم.
ایشان در سال ۱۳۸۸ در نمایش ماراساد نقش کوتاهی را ایفا کرده و همانطور که خودشان اشاره کردند مورد تشویق و تقدیر زیادی قرار گرفتند.
ورود به عرصه سینما:
اولین باری که هوتن شکیبا در یک فیلم ظاهر شد، همکاری او با بهروز شعیبی – بازیگر و کارگردان ایرانی – در یک تلهفیلم بود. پس از آن، در سال ۱۳۹۲، کاوه سجاد حسینی – کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی – از او دعوت کرد تا در فیلم «شب، بیرون» بازی کند.
در ادامه همان سال، هوتن شکیبا در دو فیلم سینمایی دیگر به نامهای «حق سکوت» و «طبقه حساس» نیز ایفای نقش کرد.
حبیب رضایی – بازیگر و کارگردان – از او خواست تا در فیلم «طبقه حساس» بازی کند. همچنین محسن قرایی – کارگردان و فیلمنامهنویس – از هوتن شکیبا برای همکاری و حضور در فیلم «حق سکوت» دعوت به عمل آورد.
ورود به عرصه تلویزیون با صداپیشگی کلاه قرمزی:
هوتن شکیبا در سال ۱۳۹۳ و در سن ۳۰ سالگی، با معرفی محمد بحرانی – بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، کارگردان، صداپیشه، عروسکگردان، شاعر و مجری ایرانی – که در پشت صحنه فیلم “طبقه حساس” با هم آشنا شده بودند، پا به دنیای تلویزیون گذاشت. او در برنامه “کلاه قرمزی ۹۳” مسئولیت صداپیشگی عروسک دیبی را بر عهده گرفت.
یک سال بعد، در سال ۱۳۹۴، او دوباره در برنامه “کلاه قرمزی ۹۴” حضور یافت و اینبار علاوه بر دیبی، صداپیشگی شخصیت “خونه بغلی” را نیز انجام داد.
این مجموعه تلویزیونی که زیر نظر ایرج طهماسب کارگردانی میشد، همواره از جمله برنامههای پربیننده بود. با استقبال سریع و گسترده از عروسک دیبی، هوتن شکیبا نیز به چهرهای شناخته شده تبدیل شد و توانست در همان نخستین فعالیتهای تلویزیونی خود به موفقیت و محبوبیت چشمگیری دست پیدا کند.
اوج شهرت و محبوبیت:
هوتن شکیبا در سال ۱۳۹۵، دو سال بعد از شروع کارش در تلویزیون، در سریال «لیسانسهها» بازی کرد. او در این مجموعه با سروش صحت، کارگردانی که معمولاً از بازیگران تئاتر استفاده میکند و آنها را به چهرههای شناخته شده تبدیل میکند، همکاری داشت. سروش صحت این بار هوتن شکیبا را برای نقش اصلی سریال جدیدش انتخاب کرد. این همکاری نتیجه بسیار خوبی داشت و هوتن شکیبا توانست به شهرت و محبوبیت زیادی برسد. در واقع، بسیاری از بینندگان برای اولین بار در این سریال با او آشنا شدند و دقیقاً از همان زمان بود که نامش به صورت جدی در میان مردم مطرح شد.
سریال «لیسانسهها» اولین تجربه کمدی هوتن شکیبا محسوب میشد و او توانست برای بازی در آن، جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی را دریافت کند. نقش حبیب در این مجموعه باعث شد که او به چهرهای مردمی تبدیل شود و مردم بیشتر با او آشنا شوند. حتی امروز هم بسیاری از افراد با دیدن هوتن شکیبا، ناخودآگاه یاد شخصیت حبیب میافتند و این نام در ذهنشان زنده میشود.
هوتن شکیبا درباره بازی در «لیسانسهها» گفته است:
“حضورم در این مجموعه، اولین همکاری من با آقای صحت در مقام کارگردان بود؛ چون سالها پیش در یک نمایش به عنوان همبازی با ایشان روی صحنه رفته بودم. صحت از دوستان خوب من است و چند بار قبل از این از من برای بازی در سریالهایش دعوت کرده بود، اما به دلیل مشغلههای دیگرم این همکاری ممکن نشد. خیلی خوشحالم که در نهایت این فرصت پیش آمد و توانستم در این مجموعه با او کار کنم. او آدم باطنینی است و به خوبی با موقعیتهای کمدی آشناست. علاوه بر این، هدایت بازیگران را نیز به شکل عالی انجام میدهد.”
صداپیشگی در مجموعه مهمونی:
«مهمونی» یک برنامه تلویزیونی ایرانی است که در قالب یک مجموعه نمایش عروسکی و در سبک گفتوگو محور و واقعنمایی (رئالیتی شو) ساخته شده است. این برنامه را ایرج طهماسب نوشته، کارگردانی کرده و در آن مجریگری نیز میکند. اولین قسمت «مهمونی» در نوروز سال ۱۴۰۱ روی آنتن رفت و در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد؛ به این ترتیب تا امروز سه فصل از این برنامه تولید شده است.
اگرچه این برنامه شباهتهای زیادی به مجموعه «کلاه قرمزی ۹۳ و ۹۴» دارد، اما با این حال شخصیتهای عروسکی تازه و متفاوتی در آن معرفی شدهاند.
از جمله صداپیشههای این برنامه میتوان هوتن شکیبا، کاظم سیاحی، بهادر مالکی، سهیل مستجابیان، محمد بحرانی، محمد لقمانیان و چندین صداپیشه دیگر را نام برد. هوتن شکیبا در این مجموعه، صداپیشه چندین عروسک مختلف از جمله «شاباش» (خواننده گروه بیبند و بار و دوست در جی)، «بچه» (پسربچهای که گل میفروشد)، «دیبی» (یک کودک) و «خونه بغلی» (پیرمردی که ضایعات میخرد) است.
صداپیشگی هوتن شکیبا در «مهمونی» مانند صداپیشگی شخصیت «دیبی» در مجموعه «کلاه قرمزی» بسیار مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که کاراکتر «بچه» استقبال ویژهای از سوی مردم و بینندگان پیدا کرد، هوتن شکیبا نیز در این نقش درخشید و توانست با هنرنمایی خود، تحسین تعداد زیادی از افراد را برانگیزد.
علاوه بر این، هومن شکیبا در ساخت آهنگ پایانی این برنامه با ایرج طهماسب همکاری داشته است.
سیمرغ بلورین:
هوتن شکیبا در سال ۱۳۹۷ در فیلم سینمایی “شبی که ماه کامل شد” بازی کرد و برای بازی در این فیلم، جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. این فیلم را نرگس آبیار کارگردانی کرده و تهیهکنندگی آن بر عهده محمد حسین قاسمی بوده است. فیلمنامه این اثر حاصل همکاری نرگس آبیار و مرتضی اصفهانی است و اولین بار در بهمنماه ۱۳۹۷ در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال خوبی روبرو شد. این فیلم آنقدر موفق بود که در ۱۳ بخش مختلف جشنواره نامزد دریافت جایزه شد و در نهایت ۶ سیمرغ بلورین کسب کرد.
هوتن شکیبا در این فیلم در کنار بازیگرانی مانند الناز شاکردوست، فرشته صدر عرفانی، پدرام شریفی، امین میری، بانیپال شومون، شبنم مقدمی، فرید سجادی حسینی و آرمین رحیمیان ایفای نقش کرد. او در این فیلم، شخصیت عبدالحمید ریگی – برادر عبدالمالک و همسر فائزه – را به تصویر کشید. بازی ویژه و بهیادماندنی هوتن شکیبا در این نقش، یکی از برجستهترین اجراهای کارنامه سینمایی اوست و جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به همراه آورد.
علاوه بر هوتن شکیبا، الناز شاکردوست نیز برای بازی در این فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه گرفت. پیش از این دو، محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی نیز برای بازی در فیلم “قرمز” این جایزه را دریافت کرده بودند. فیلم “شبی که ماه کامل شد” بر اساس زندگی واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری ساخته شده و روایتگر زندگی دختری است که با چالشهای بسیاری روبهرو میشود. این فیلم به بیان جزئیات رویدادهای زندگی او میپردازد.
فیلم شناسی

سینما:
| سال | عنوان فیلم | نقش | کارگردان |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۲ | هفتاد سی | – | بهرام افشاری |
| صبحانه با زرافهها | پویا | سروش صحت | |
| ۱۴۰۰ | ملاقات خصوصی | فرهاد | امید شمس |
| ارفاق (کوتاه) | علی | رضا نجاتی | |
| ۱۳۹۹ | تی تی | امیر ساسان | آیدا پناهنده |
| ابلق | علی | نرگس آبیار | |
| ۱۳۹۸ | عامه پسند | میلاد | سهیل بیرقی |
| ۱۳۹۷ | شبی که ماه کامل شد | عبدالحمید ریگی | نرگس آبیار |
| ۱۳۹۴ | هلن | اشکان | علی اکبر ثقفی |
| ۱۳۹۲ | طبقه حساس | حسن | کمال تبریزی |
| حق سکوت | سیدحسن | هادی نائیجی | |
| شب بیرون | توماج | کاوه سجادی حسینی |
تلویزیون:
| سال | عنوان سریال | نقش | کارگردان | پخش |
|---|---|---|---|---|
| ۱۴۰۳ | مهمانی | صداپیشه بچه و شاباش و دیبی و خونه بغلی | ایرج طهماسب | شبکه نسیم |
| ۱۳۹۸ | لیسانسهها | حبیب نقوی | سروش صحت | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۷ | کلاه قرمزی ۹۷ | صداپیشه دیبی و خونه بغلی | ایرج طهماسب | شبکه ۲ |
| ۱۳۹۶ | لیسانسهها ۲ | حبیب نقوی | سروش صحت | شبکه ۳ |
| ۱۳۹۵ | لیسانسهها | حبیب نقوی | “ | “ |
| ۱۳۹۴ | کلاه قرمزی ۹۴ | صداپیشه دیبی و خونه بغلی | ایرج طهماسب | شبکه ۲ |
| ۱۳۹۳ | کلاه قرمزی ۹۳ | صداپیشه دیبی | “ | “ |
نمایش خانگی:
| سال | عنوان سریال | نقش | کارگردان | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| ١۴٠٢ | تاسیان | - | تینا پاکروان | این مجوعه بزودی از طریق شبکه های اینترنتی منتشر میشود. |
| ۱۴۰۱-۰۲ | سووشون | – | نرگس آبیار | این مجموعه بزودی در شبکه اینترنتی نماوا پخش میشود. |
| ۱۴۰۱-۰۲ | مگه تموم عمر چندتا بهاره | حبیب نقوی | سروش صحت | حضور افتخاری در یک قسمت، این مجموعه در ۲۵ قسمت از شبکه های اینترنتی فیلیمو و نماوا پخش شد. |
| ۱۴۰۲ | مهمونی ۲ | صداپیشه بچه و شاباش | ایرج طهماسب | این برنامه در ۳۰ قسمت از شبکه های اینترنتی نماوا و فیلیمو پخش شد. |
| ۱۴۰۱ | رهایم کن | هاتف | شهرام شاه حسینی | این مجموعه در ۱۸ قسمت از شبکه اینترنتی فیلیمو پخش شد. |
| ۱۴۰۱ | مهمونی | صداپیشه بچه و شاباش | ایرج طهماسب | این برنامه در ۳۰ قسمت از پلفترم نماوا پخش شد. |
| ۱۳۹۳ | ابله | مهرداد | کمال تبریزی | این مجموعه در ۱۴ قسمت برای نمایش خانگی تولید و توزیع شد. |
تئاتر:
ویولنهای خود را تنظیم کنید (۱۳۸۷)
رمولوس بزرگ (۱۳۸۸)
ماراساد (۱۳۸۸)
در این شهر هیچ فرشتهای زندگی نمیکند (۱۳۸۸)
دختر نارنج و ترنج (۱۳۸۸)
جنگیر (۱۳۸۸)
داستان سیبی که به پرواز درآمد (۱۳۸۹)
به خاطر چند روبل (۱۳۸۹)
دایی وانیا (۱۳۹۰)
زوج نامتعارف (۱۳۹۰)
اسکلیگ و بچههای پرنده (۱۳۹۱)
تبارشناسی دروغ و تنهایی (۱۳۹۱)
روایت ناتمام یک فصل بلاتکلیف (۱۳۹۱)
آوازهخوان طاس (۱۳۹۱)
درخت بلوط (۱۳۹۱)
ویرانه (۱۳۹۱)
باغ گیلاس (۱۳۹۲)
مترسک (۱۳۹۲)
زمان لرزه (۱۳۹۲)
هیپوفیز (۱۳۹۲)
مادر دلیر پشت در (۱۳۹۲)
بر سطح دریا (۱۳۹۳)
دن کامیلو (۱۳۹۳)
خوانش نمایشنامه هاروی (۱۳۹۳)
شماره ۱۹۱۹۳ (۱۳۹۳) (صداپیشه)
نظر (۱۳۹۳)
ستوان اینیشمور (۱۳۹۴)
حفره (۱۳۹۵)
پروژه هملت / شکسپیر (۱۳۹۵)
پرده سوم، صحنه چهارم (۱۳۹۵)
از زیرزمین تا پشت بام (۱۳۹۵)
مرگ هوتن (۱۳۹۵)
الیور توئیست (۱۳۹۶)
صد در صد (۱۳۹۷)
بینوایان (۱۳۹۷)
اسلو (۱۳۹۸)
قهوه قجری (۱۳۹۸)
چه کسی جوجهتیغی را کشت / آلمان (۱۴۰۱)

خیابان خیلی خلوت:
فیلم کوتاه «خیابان خیلی خلوت» به نویسندگی و کارگردانی سعید روستا ساخته شده و بازیگری آن را سعید چنگیزیان و لیلا کیانی بر عهده دارند. این فیلم داستان جوانی به نام علی را روایت میکند که برای مراسم برادرش خودرویی اجاره میکند. او در حین رانندگی، کنار ایستگاه مترو توقف میکند تا به دستشویی برود. در همین لحظه، دختری کنترل ماشینش را از دست داده و با خودروی علی برخورد میکند. پلیس برای بررسی حادثه به محل میآید و پس از بازرسی و تحقیق، مشخص میشود که این تصادف در واقع یک صحنهسازی بوده تا آن دو بتوانند از شرکت بیمه کلاهبرداری کنند.
شب، بیرون:
فیلم سینمایی «شب، بیرون» با تهیهکنندگی پرویز پرستویی و کارگردانی و نویسندگی کاوه سجاد حسینی ساخته شده است. این اثر که در سال ۱۳۹۲ تولید شده، نخستین بار در سال ۱۳۹۳ به نمایش درآمد. در این فیلم بازیگرانی چون سهیلا گلستانی، هوتن شکیبا، حسام محمودی، باران کوثری، هومن سیدی، نگار عابدی و فرید سجاد حسینی ایفای نقش کردهاند. داستان فیلم درباره دختر جوانی است که قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را دارد. او شب پیش از سفر، با همراهی برادرش و دوست برادرش تصمیم میگیرد از مناطق شمالی تا جنوب تهران یک فیلم یادگاری تهیه کند، اما در طول این کار با چالشهایی روبرو میشوند که ماجرای اصلی فیلم را شکل میدهد. هوتن شکیبا نیز در این فیلم، شخصیت توماج را بازی میکند.
حق سکوت:
فیلم سینمایی «حق سکوت» یک فیلم ایرانی در ژانر اجتماعی است که کارگردانی آن را محمدهادی نائیجی بر عهده داشته و رضا میرکریمی تهیهکننده آن بوده است. جالب اینجاست که نائیجی علاوه بر کارگردانی، نویسندگی فیلمنامه این اثر را نیز خود انجام داده است. این فیلم برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲ اکران شد و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بخش نگاه نو را در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به دست آورد. هوتن شکیبا در این فیلم در نقش سید حسن ظاهر شده و با بازیگرانی چون مرحوم حسام محمودی، شیرین اسماعیلی و ناصر عاشوری همکاری کرده است. داستان فیلم درباره طلبه جوانی به نام میرهاشم است که به همراه همسرش فرشته، خانه کوچکی خریده است. او برای خرید این خانه مجبور شده از چک بانکی استفاده کند، اما حالا این چک به دست فردی ناباب افتاده و همین اتفاق زندگی او را پر از مشکل و دردسر میکند. داستان فیلم به بیان این چالشها و اتفاقات پیشروی او میپردازد.
طبقه هساث یا طبقه حساس:
فیلم «طبقه هساث» یا «طبقه حساس» یک اثر کمدی ایرانی است که کارگردانی آن را کمال تبریزی بر عهده داشته است. تهیهکننده این فیلم جواد نوروزبیگی بوده و پیمان قاسمخانی نیز نویسنده فیلمنامه آن است. این فیلم در سال ۱۳۹۲ ساخته شده و اولین بار در پانزدهم اسفندماه همان سال به نمایش درآمده است.
هوتن شکیبا در این فیلم در نقش حسن ظاهر میشود و همراه با بازیگرانی مانند رضا عطاران، محمدرضا فروتن، پانتهآ بهرام، بهاره رهنما، پیمان قاسمخانی و چند تن دیگر به ایفای نقش پرداخته است.
داستان فیلم درباره مردی به نام کمالی است که فردی متعصب و به ظاهر مقید به مسائل مذهبی است. او همسرش را از دست داده و در یک قبر دوطبقه به خاک سپرده است. پس از آن، کمالی برای بهبود حال روحی خود به چین سفر میکند، اما وقتی بازمیگردد متوجه میشود فروشنده قبر، فردی کلاهبردار بوده و طبقه دوم قبر را که متعلق به خود کمالی بوده، به شخص دیگری فروخته است. در نتیجه، حالا مردی کاملاً غریبه در کنار همسر او دفن شده است.
لیسانسه ها:
لیسانسهها یک سریال کمدی-اجتماعی ایرانی است که در سه فصل از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ از شبکه ۳ پخش شد. این مجموعه به کارگردانی سروش صحت ساخته شده و او فیلمنامه آن را به همراه ایمان صفایی نوشته است.
در این سریال، هوتن شکیبا در نقش حبیب نقوی بازی میکند؛ پسری که زیاد عاشق میشود و کمی هم رفتارهای سادهلوحانه دارد. او همراه با امیر کاظمی و امیرحسین رستمی، شخصیتهای اصلی داستان را تشکیل میدهند. علاوه بر اینها، بازیگران دیگری مانند بیژن بنفشهخواه، متین ستوده، کاظم سیاحی، بهنام تشکر، سیاوش چراغیپور و… نیز در این مجموعه حضور دارند.
داستان سریال درباره زندگی سه جوان به نامهای حبیب، مازیار و مسعود است. هر کدام از این شخصیتها با مشکلات و چالشهای خودشان روبرو هستند و سریال به زندگی روزمره و اتفاقاتی که برایشان پیش میآید میپردازد. حبیب که پسری پولدار است، علاقه زیادی به ازدواج دارد، اما به خاطر مهارت کم در برقراری ارتباط با دیگران، نمیتواند همسر مورد نظر خود را پیدا کند.
تی تی:
فیلم سینمایی «تی تی» به کارگردانی و تهیهکنندگی آیدا پناهنده، در سال ۱۳۹۹ ساخته شده است. این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و توانست جایزه بهترین فیلم از نگاه منتقدان سینما را کسب کند. فیلمنامه این اثر حاصل همکاری آیدا پناهنده و ارسلان امیری است و بازیگرانی چون الناز شاکردوست، هوتن شکیبا و پارسا پیروزفر در آن ایفای نقش کردهاند.
داستان فیلم درباره پروفسور ابراهیم ساجدی (با بازی پارسا پیروزفر)، استاد فیزیک دانشگاه است که روی نظریه پایان جهان تحقیق میکند. او در بیمارستان با زن نظافتچی عجیب و غریبی به نام سکینه شنبهسرایی، معروف به تی تی (با بازی الناز شاکردوست) آشنا میشود. تی تی با روش رحم اجارهای، فرزند یک زوج نابارور را باردار است. او آرزو دارد به انسانها خدمت کند و صاحب خانهای شخصی شود. دیدار آقای ساجدی و تی تی، اتفاقاتی بزرگ را به وجود میآورد که زندگی هر دوی آنها را دگرگون میکند.
در این فیلم، هوتن شکیبا نیز در نقش امیرساسان ظاهر میشود.
ابلق:
فیلم سینمایی «ابلق» در سال ۱۳۹۹ ساخته شد و کارگردانی آن را نرگس آبیار بر عهده داشت. تهیهکننده این اثر محمدحسین قاسمی بود و فیلمنامه آن نیز حاصل همکاری نرگس آبیار و پریسا کرزیان است.
این فیلم، دومین باری بود که نرگس آبیار با هوتن شکیبا و الناز شاکردوست – که یک زوج هنری هستند – پس از فیلم «شب که ماه کامل شد» (سال ۱۳۹۷) همکاری میکرد. این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت چهار سیمرغ بلورین در بخشهای مختلف شد که یکی از آنها، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم بود.
هوتن شکیبا در این فیلم در نقش علی ظاهر شد و با بازیگرانی مانند بهرام رادان، الناز شاکردوست، گلاره عباسی، مهران احمدی و گیتی معینی همبازی بود. این فیلم، سومین همکاری هوتن شکیبا و الناز شاکردوست محسوب میشود.
داستان فیلم، زندگی سخت و غمبار زنی به نام راحله (با بازی الناز شاکردوست) را روایت میکند که به همراه همسرش علی (با بازی هوتن شکیبا) و فرزندشان در یکی از محلههای محروم شهر زندگی میکنند. شوهر خواهر علی، مرد بدی است و رفتارهای ناشایست و آزاردهندهای نسبت به راحله دارد. این رفتارها باعث میشود شایعات نادرستی درباره راحله در محله پخش شود و زندگی برای او بیش از پیش سخت و طاقتفرسا شود.
ملاقات خصوصی:
فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» یک فیلم ایرانی در سبک درام عاشقانه است که کارگردانی آن را امید شمس بر عهده داشته است. این فیلم در سال ۱۴۰۰ ساخته شده و تهیهکننده آن امیر بنان بوده است.
این اثر برای اولین بار در بهمنماه سال ۱۴۰۰ در بخش «سودای سیمرغ» چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را کسب کند؛ اما به دلایل نامعلومی، در آخرین روز جشنواره، این جایزه حذف شد.
با این وجود، فیلم با استقبال خوبی از سوی منتقدان و بینندگان روبرو شد و پس از اکران در سینماها، به پرفروشترین فیلم غیرکمدی سال ۱۴۰۱ تبدیل شد. همچنین این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را از حسن حافظ دریافت کند.
هوتن شکیبا در این فیلم، نقش فرهاد را بازی میکند و همراه با بازیگرانی چون پریناز ایزدیار، رویا تیموریان، ریما رامینفر، نادر فلاح، سیاوش چراغیپور، پیام احمدینیا و شیرین آقارضا کاشی به ایفای نقش پرداخته است.
فیلمنامه این فیلم را امید شمس، علی سرآهنگ و بهمن ارک نوشتهاند. داستان فیلم درباره دختری به نام پروانه است که پدرش در زندان به سر میبرد و او با سختی بسیار هزینههای زندگی را تأمین میکند. پروانه در ادامه زندگی با مردی به نام فرهاد آشنا میشود که به او ابراز علاقه میکند، اما نمیداند چه سرنوشت دردناکی در انتظارش است. فیلم با جزئیات به زندگی پروانه میپردازد.
صبحانه با زرافهها:
«صبحانه با زرافهها» یک فیلم کمدی ایرانی است که کارگردانی آن را سروش صحت بر عهده داشته است. تهیهکننده این فیلم سید مصطفی احمدی بوده و فیلمنامه آن نیز توسط سروش صحت و ایمان صفایی نوشته شده است. این اثر، دومین فیلم سینمایی سروش صحت پس از فیلم «جهان با من برقص» است که در سال ۱۳۹۸ ساخته شد. همچنین در این فیلم، هوتن شکیبا و سروش صحت یک بار دیگر با هم همکاری کردهاند. هوتن شکیبا در نقش پویا ظاهر شده و در کنار بازیگرانی مانند بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هادی حجازیفر، بیژن بنفشهخواه و مجید یوسفی ایفای نقش میکند. داستان فیلم درباره گروهی از دوستان است که در شب جشن عروسی یکی از آنها، رویدادهای غیرمنتظرهای پیش میآید و همه چیز را زیر و رو میکند.
هفتاد سی:
فیلم ایرانی “هفتاد سی” در سبک کمدی و اجتماعی ساخته شده و بهرام افشاری کارگردانی آن را بر عهده داشته است. تهیهکنندگی این اثر نیز بر عهده سید ابراهیم عامریان بوده و تولید آن در سال ۱۴۰۲ به پایان رسیده است. این فیلم، اولین کار بهرام افشاری به عنوان کارگردان محسوب میشود و او علاوه بر کارگردانی، در این فیلم بازی هم کرده است. هوتن شکیبا و دیگر بازیگران از جمله بهرام افشاری، الهه حصاری، مهدی حسینینیا، صدف اسپهبدی، حسین پاکدل، سیاوش طهمورث و ناهید مسلمی در این پروژه همکاری داشتهاند و این اثر کمدی را با همراهی یکدیگر به مرحله نهایی رساندند.

جوایز و افتخارات
این هنرمند در زمینههای مختلف نمایشی مورد تقدیر قرار گرفته است. برخی از مهمترین افتخارات او عبارتند از:
* در تئاتر، برای بازی در نمایش «بینوایان» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد در جشن حافظ شد.
* در سینما، برای فیلم «ملاقات خصوصی» در جشنواره فیلم شهر و همچنین در جشن حافظ، نامزد بهترین بازیگر مرد بود. همچنین برای همین فیلم، جایزه ویژهای برای جذب مخاطب دریافت کرد.
* برای بازی در فیلم کوتاه «ارفاق» نیز در آکادمی فیلم کوتاه ایران نامزد شد.
* یکی از بزرگترین موفقیتهای او، برنده شدن جایزه بهترین بازیگر مرد برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» در هر دو مراسم جشن حافظ و جشنواره فیلم فجر بود.
* در زمینه تئاتر نیز برای بازی در نمایش «الیور توییست» جایزه ویژهای دریافت کرد و در جشنواره تئاتر فجر نیز برای همین نمایش نامزد شد.
* در تلویزیون، برای بازی در سریال محبوب «لیسانسهها» هم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد شد و هم توانست جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی را در جشن حافظ از آن خود کند.
* در طول دوران فعالیتش، چندین بار در جشنواره تئاتر دانشگاهی مورد تقدیر قرار گرفت؛ از جمله برای نمایشهای «ویلونهایتان را کوک کنید» و «ماراساد».
* خانه تئاتر نیز از بازی او در نمایش «زمان لرزه» با اهدای جایزه برترین بازیگر سال قدردانی کرد و برای نمایش «سوراخ» نیز نامزد دریافت همین جایزه بود.
* در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان برای نمایش «مترسگ» جایزه اول بازیگری را کسب کرد.
* همچنین برای بازی در فیلم «ابلق» نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سوی منتقدان سینمایی شد.
این موارد تنها بخشی از افتخارات و نامزدیهای این بازیگر پرکار است.
خصوصیات هوتن شکیبا
علاقه به شهرت:
هوتن شکیبا اعتراف میکند که از معروفیت و مورد علاقه مردم بودن بدش نمیآید و صادقانه میگوید:
نمیتوانم ادعا کنم که شهرت را دوست ندارم، زیرا این حرف درستی نیست. همه ما انسانها علاقه داریم دیده شویم. ما وارد این حرفه شدهایم تا بازی کنیم و شناخته شویم؛ در غیر این صورت، سراغ شغلهای معمولی میرفتیم که کسی ما را نمیشناسد.
او فقط تا جایی با شهرت مشکلی ندارد که حریم شخصی و زندگی خصوصیاش تحت تأثیر قرار نگیرد.
رضایت از تدریس:
هوتن عاشق تدریس است و با اشتیاق میگوید: از شغل معلمی بسیار راضیام و نتایج خوب آن را به وضوح میبینم. برایم باعث خوشحالی است که بتوانم دانستهها و تجربههایم را در اختیار دیگران بگذارم و به افرادی که مشتاق یادگیری هستند، آموزش دهم.
علاقه به طنز:
هوتن شکیبا به طور ذاتی آدم با مزهای است و به این فضا علاقه زیادی دارد. او در این باره میگوید: من کلاً روحیهام با طنز خیلی سازگار است یعنی دنیای اطرافم را فانتزی میبینم و میتوانم بگویم که بیش از ۶۰ درصد اجراهایم در تئاتر طنز بوده و فضای کمدی داشته است.
تمرین و ممارست زیاد:
هوتن شکیبا در مورد سالهای دانشجویی خود اینگونه تعریف میکند:
کارشناسی که باید در چهار سال تمام میشد، من هشت سال طول دادم، فقط برای اینکه بتوانم در محیط فعالیتهای دانشجویی باقی بمانم. بعد از آن هم با همین انگیزه، تحصیل در مقطع فوقلیسانس را شروع کردم.
در واقع آن هشت سال برای من یک دورهٔ تمرین مداوم بود و دوستانم به خوبی میدانند که چقدر سخت کار کردم. این تلاش و پشتکار حتی تا امروز هم ادامه دارد و من به راستی عاشق کارم هستم و از آن لذت میبرم.
علاقه به کارتون:
هوتن با آرامش از علاقهاش به انیمیشن از دوران بچهگی تا به امروز میگوید. او تعریف میکند: “از وقتی کوچک بودم، خیلی کارتون دوست داشتم. نمیتوانم بگویم کدام یکی را بیشتر از بقیه دوست داشتم، چون همه آنها برایم جذاب و دوستداشتنی بودند. پدرم هم در این علاقه با من همراهی میکرد و از تماشای کارتونها لذت میبرد. هر وقت کارتون شروع میشد، پدرم را صدا میزدم تا با هم بنشینیم و تماشا کنیم.” حتی وقتی بزرگتر شد، این علاقه در او باقی ماند و به نظر او، از میان همه کارتونها، کوتلاست از نظر هنری ارزش بسیار بیشتری دارد.
کمدین محبوب:
هوتن شکیبا در مورد بازیگر محبوبش حرف زده و گفته که از چارلی چاپلین خیلی خوشش میآید. او آنقدر به چاپلین علاقه دارد که بیشتر فیلمهایش را قدیمیها روی نوار ویدیو تماشا کرده و هنوز هم آن فیلمها را پیش خودش نگه داشته. علاوه بر کمدیهای قدیمی، او به طنزهای امروزی هم توجه دارد و آنها را پیگیری میکند.
بازیگران محبوب:
ایشان در مورد هنرپیشههای محبوب خود نیز صحبت کردهاند و گفتهاند که در میان بازیگران زن، گلشیفته فراهانی را بسیار دوست دارند. همچنین ترانه علیدوستی و باران کوثری را نیز بسیار میستایند و باور دارند که این بازیگران، تواناییهای فوقالعاده و ویژهای دارند. در میان بازیگران مرد نیز شهاب حسینی، مرحوم خسرو شکیبایی، عزتالله انتظامی و علی نصیریان را دارای ایفای نقشهای بسیار درخشان دانسته و آنها را بهطور عمیقی قابل تحسین میدانند.
صداپیشگی و دوبله
نقشها و کاراکترهای شاخص:
در مجموعه کارتونی بن ۱۰ (قسمتهای اول، دوم و چهارم) صداپیشگی شخصیت ویلگکس را بر عهده داشتهام.
همچنین در همین مجموعه (قسمتهای دوم و چهارم) برای برادران وریدل و مانی صحبت کردهام.
در فیلم سینمایی شیرشاه، نقش اسکار را گویندگی کردم.
در برنامه کلاه قرمزی، صدای شخصیت محبوب دیبی از کارهای من است.
در مجموعه بن ۱۰ (قسمتهای دوم و چهارم) نیز صدای مایکل مورنینگ استار (ستاره تاریکی) بودهام.
در داستان اسباب بازیهای ترسناک، کارول جنگجو را خواندم.
و در مجموعه مهمونی، گوینده شخصیتهای شاباش و بچه گل فروش هستم.
مصاحبه

هوتن شکیبا در جواب این پرسش که از او پرسیده شد، گفت:
اکثر آدمها تجربه هنری خود را با نقاشیهای دوره کودکی شروع میکنند، آیا برای شما هم چنین بوده است؟ می گویند:
“برای من هم با نقاشی شروع شد و یک خاطره جالب از این نقاشی کشیدن هم دارم که بد نمیدانم از آن بگویم. پنج یا شش سال بیشتر نداشتم که برای کیهان بچهها؛ مجلهای ویژهٔ کودکان نقاشی ای فرستادم، نقاشی از چهره یک مرد با سبیل! که برای خود ماجرا شد. ماجرا از این قرار بود که نقاشی من را برادر بزرگترم هومن به مجله ارسال کرد. چند هفته صبر کردیم تا خبری از چاپ نقاشی در روزنامه شود اما نشد، درنهایت هم به جای چاپ نقاشی، نامهای از مجله برایمان ارسال کردند با این مضمون:
«ما این نقاشیها را چاپ نمیکنیم تا بگوییم چه نقاشی خوبی است، بلکه نقاشیها را چاپ میکنیم که خود کودک، نقاشی خودش را ببیند، نقاشیای که شما میکشید و به اسم او ارسال میکنید! باعث میشود، کودک همیشه وابسته به شما بماند…»”
یادم میآید پدرم در پاسخ به کیهان نوشت:
«ما حتی در انتخاب رنگهای این نقاشی نیز دخالتی نداشتیم، تمام این نقاشی را خود پسرم کشیده است، فقط اسم و مشخصاتش را ما نوشتیم، آن هم برای اینکه هنوز کوچک است و سواد ندارد.»
همراه نامه پدر، یک نقاشی دیگر برایشان ارسال کردم، این بار نیز طرح یک مرد با سبیل بود.
چند هفته بعد، نقاشی دوم چاپ شد، حتی یادم است به اشتباه نوشته بودند:
«هوتن شکیبا از تهران» و در جواب نامه پدر هم یک سؤال پرسیده بودند و آن اینکه، چرا فقط چهره مرد میکشد؟ آن هم مردی با سبیل!
در ادامه مصاحبه گر گفتند:
که برای من هم سؤال شد، چرا همیشه چهره یک مرد با سبیل؟ و اما الان هوتن شکیبا که مقابل من نشسته است نیز مردی است با سبیل، سبیل چه سمبلی برایتان دارد که از کودکی تا این روزها با شما همراه بوده است؟ زمانی در نقاشیهایتان حال برصورتتان؟ و هوتن شکیبا پاسخ دادند:
“آن زمان به تقلید از دایی هایم بود، نقاشیهای آنها بیشتر از مردانی بود که در روستاها زندگی میکردند یا دستفروش بودند. آن روز ها این طیف از افراد عموماً سبیل داشتند و این رفتار از جانب من تنها یک تقلید کودکانه از دایی هایم بود و وقتی بزرگتر شدم علاقه ام به سبیل کمتر شد البته باید اضافه کنم که تا همین چند سال پیش، سبیل را دوست نداشتم، تا اینکه برای ایفای نقش در یک نمایش، کاراکترم ایجاب می کرد که سبیل داشته باشم برای همین سبیل گذاشتم و این تغییر در چهره من با واکنش های مثبتی از سمت اطرافیانم مواجه شد و همین شد که سبیل بر چهرهام ماندگار شود.”
هوتن شکیبا در پاسخ به سوال مصاحبهگر که پرسیدند عاقبت قدم گذاشتن در حوزه نقاشی چه بود؟ پاسخ دادند:
“من علاوه بر نقاشی در حوزه موسیقی هم کار کردم ولی کنارش گذاشتم چون کودک کمرویی بودم و همین کمرویی، نواختن ساز را برایم سخت میکرد. جالب است بگویم پای صحبت خیلی از بازیگران که نشستم متوجه شدم آنها نیز در دوران کودکی خجالتی بودند و حتی اکنون که بزرگ شده اند نیز رگه های از کمرویی در رفتارشان دیده میشود.”
در ادامه گفتگو مصاحبهگر سوال جالبی مطرح میکنند و می گویند:
چطور ممکن است بازیگرانی که دهها و دهها کاراکتر را برصحنه برای مردم بازی میکنند در فضای شخصی خود خجالتی باشند؟ و ایشان با بیان خاطره ای چنین پاسخ میدهند:
“نخستین مرتبه که برای اجرای نمایش مقابل تماشاگران قرار گرفتم، تمام بدنم از هیجان میلرزید ولی به محض اینکه مقابل تماشاگران ایستادم، انگار از قالب خود خارج شدم، یک آدم دیگرشدم، دیگر خودم نبودم، دیگر خجالتی نبودم، صحنه رازی دارد که تو را تغییر میدهد و اما جذابترین زاویه بازیگری آن جا است که یک بازیگر بر عکس همه آدمهای دیگر فرصت دارد زندگی صد انسان دیگر را نیز زندگی کند …”
هوتن شکیبا در پاسخ به سوال مصاحبه گر که مطرح کردند:
نخستین مرتبه که بر صحنه رفتید چه زمانی بود و این تجربه به چند سالگی شما برمی گردد؟ خاطره ای تعریف کرده و به بیان جزییات آن اتفاق پرداختند:
“ماجرا از زمانی آغاز شد که من چهارم ابتدایی بودم و در مدرسه نمونه مردمی انقلاب واقع در منطقه مبارک آباد شهر سنندج درس می خواندم. من دانشآموز کمرو و درسخوان مدرسه بودم. یک روز معلم پرورشی مان آقای قمری سرکلاس آمد و روبه من گفت:
هوتن! برای جشن ۲۲ بهمن در گروه نمایش شرکت کن و من بهت زده جواب دادم: من! چشم آقا معلم. ولی من فقط میتوانم ادای عبدلی و اوستا را تقلید کنم، همان زمان یکی دیگر از بچههای کلاس گفت: منم میتوانم نقش اوستا را در کنار هوتن بازی کنم.
آقای قمری وقتی اشتیاق ما را دیدند گفتند بیایید همین الان جلوی کلاس کمی بازی کنید تا ببینم در چه حد بلد هستید و در ادامه من و همکلاسیام به شکلی نقش بازی کردیم که کل همشاگردیها همراه معلم قهقهه میزدند.”
هوتن شکیبا که برای اولین بار بازیگری را با کاراکتر طنز عبدلی و اوستا آغاز کردند امروزه نیز بیشتر نقش هایش جنبه کمدی داشته و درباره فعالیت در زمینه کمدی چنین می گویند:
“صدای خنده برایم زیباترین صوت است تنها صدایی که وقتی بر صحنه در حال نقش بازی کردن هستید مستقیم دریافت میکنید صدای خنده است و همین من را به وجد می آورد.”
هوتن شکیبا درباره عکس العمل خانواده نسبت به گرایش ایشان نسبت به هنر گفتند:
“زمانی که توجه خانواده به علاقه من جلب شد، آنها واکنشهای متفاوتی داشتند برای مثال مادرم زیاد مخالف قدم گذاشتن من در مسیر بازیگری نبود اما پدرم معتقد بودند که با جدی گرفتن تئاتر نمیتوان به هیچ کجا رسید و درآمد کافی برای زندگی آیندهات تامین نخواهد شد و روزگارت سخت خواهد شد.
از آنجایی که دوست داشتم حرف پدرم را گوش کنم تصمیم گرفتم که علاقه دومم یعنی جانورشناسی را دنبال کنم. به پیروی از این تصمیم که ظاهراً هیچ اعتراضی در آن نبود در دبیرستان رشته تجربی را انتخاب کرده و هر چقدر که به پیش میرفتم علاقهام نسبت به این رشته و جذابیتهای آن بیشتر میشد. پدرم از این تصمیم من راضی بود و من را به طور کامل حمایت میکرد، وقتی میدیدند که به علاقهام به جانور شناسی روز به روز افزوده میشود من را تشویق کرده و به من انرژی مثبت میدادند.”
تا اینکه روزی از روزها که در حال سپری کردن سال سوم دوره دبیرستانم بودم پدر صدایم کرده و از من خواستند تا به قصد پیادهروی با ایشان همراه شوم. در حالی که با یکدیگر قدم میزدیم رو به من و گفتند:
پسرم هر چقدر که فکر میکنم الان همه آدمهای دکتر و مهندس هم موقعیت شغلی مساعدی ندارند و بیکار هستند! هر کاری دوست داری بکن و برو در رشتهای بیکار شو که حداقل به آن علاقمند باشی و دوستش بداری.
مطرح شدن این جمله توسط پدرم آنقدر تاثیر مثبت روی من گذاشت که وجودم سرشار از عشق شد و همانجا بود که تصمیم گرفتم سراغ علاقه اصلی خود یعنی بازیگری بروم و به همین دلیل در پیش دانشگاهی هنر خواندم و تصمیم گرفتم در دانشگاه نیز به شکل تخصصی سینما را دنبال کنم.
تصمیم به خواندن سینما از آنجایی الهام گرفت که پدرم معتقد بودند تئاتر دنیای زیبایی است اما در آن دنیا نمی توانی به زندگی مادی مطلوبی دست یابی و این موضوع آنقدر روی من تاثیر گذاشته بود که فکر میکردم در سینما پول بیشتری وجود دارد.
سرانجام من در دانشگاه سوره تهران قبول شدم اما نتوانستم سینما بخوانم زیرا آن سال در دانشگاه سوره رشته ای تحت عنوان سینما وجود نداشت و اینبار انگار تئاتر و نمایش مرا انتخاب کرده بود.
در آخر هوتن شکیبا درباره ملاک انتخاب نمایشنامهای که قصد بازیگری آن را دارند صحبت کرده و می گویند:
“کیفیت قصه برایم مهمتر از نام کارگردانی است که کنار نمایشنامه وجود دارد.”
