بیوگرافی محمدرضا علیمردانی
محمدرضا علیمردانی، هنرمند ایرانی، در تهران به دنیا آمد. او در زمینههای مختلفی مانند بازیگری، خوانندگی و مجریگری فعالیت دارد. وی مدرک دانشگاهی خود را در رشته تئاتر و بازیگری دریافت کرده است. بخش عمدهای از کارهای هنری او به صداپیشگی در انیمیشنهای مختلف اختصاص دارد.
منوی دسترسی سریع
خلاصهای از زندگی
داستان زندگی
ازدواج و همسرگزینی
صفحات مجازی
فعالیتهای هنری
آثار سینمایی
گفتوگوها

خلاصه زندگینامه
نام: محمدرضا
نام خانوادگی: علیمردانی
تاریخ تولد: ۱۱ خرداد ۱۳۵۵ (۴۸ ساله)
محل تولد: تهران، ایران
سالهای فعالیت: از سال ۱۳۷۰ تا امروز
وضعیت تأهل: متأهل
فرزندان: یک دختر به نام سارا
دیگر نامها: رضا
تحصیلات: دارای مدرک کارشناسی رشته تئاتر
حرفهها: گویندگی، خوانندگی، بازیگری، مجریگری و دوبله
قد: ۱۸۷ سانتیمتر (معادل ۶ فوت و ۲ اینچ)
همسر: آذر
زندگینامه

زندگی شخصی:
محمدرضا علیمردانی، بازیگر و صداپیشه شناختهشده ایران، در یازدهم خردادماه ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. او دانشآموختهی رشته تئاتر و بازیگری در مقطع کارشناسی است و به عنوان چهرهای سرشناس در عرصه دوبله و صداپیشگی فعالیت دارد.
علیمردانی در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده و چهار خواهر و یک برادر دارد. از دوستان نزدیک او میتوان به هادی کاظمی، بازیگر مطرح کشور اشاره کرد. این دوستی از سالهای دوران هنرستان آغاز شد و در طول آن زمان، در کلاسهای بازیگری و اجرای تئاتر هممشق و همراه یکدیگر بودند.
بیماری:
یکی از نکات جالب زندگی این صداپیشه معروف کشورمان این است که او از بدو تولد تا ۱۴ سالگی، به یک بیماری مادرزادی خاص مبتلا بود که باعث میشد تارهای صوتی او دچار مشکل لارنژیت باشند و هنگام حرف زدن، صدایش حالت نامطلوبی داشته باشد. با وجود مراجعههای پیاپی به پزشکان مختلف، این مشکل درمان نمیشد. سرانجام محمدرضا علیمردانی با روشی که از قاریان مصری آموخته بود آشنا شد و با انجام تمرینات ویژه، توانست این بیماری را برای همیشه پشت سر بگذارد. به این ترتیب، او به آرزوی دیرینهاش رسید و امروز به عنوان یکی از مطرحترین صداپیشگان ایران شناخته میشود.
علیمردانی که از کودکی متوجه این ناهنجاری در صدای خود شده بود، گاهی برای فرار از این مشکل، به تقلید صدا و نقشبازی کردن روی میآورد، بدون آنکه بداند در حال تمرین بازیگری است. همین تجربه بعدها باعث شد در بزرگسالی راه بازیگری را به صورت جدی دنبال کند.
این بیماری برای او مشکلات دیگری هم به همراه داشت؛ به خاطر صدایش، بعضی از اطرافیان او را آزار میدادند و حتی همکلاسیهایش مسخرهاش میکردند. این برخوردها آنقدر روی روحیه او اثر منفی گذاشت که تصمیم گرفت درس را رها کند. برای مدتی مدرسه را کنار گذاشت و به فوتبال روی آورد. در این رشته آنقدر پیشرفت کرد که به مرحله خرید و فروش بازیکن رسید، اما پدرش مانع این کار شد. بعد از آن به سراغ ورزش ووشو رفت، ولی باز هم پدرش جلوی او را گرفت، چون میخواست پسرش به تحصیل برگردد.
محمدرضا علیمردانی به دلیل شرایط سخت و آزارهایی که در مدرسه تحمل میکرد، عمداً دو سال مردود شد تا خانواده از درس خواندنش ناامید شوند. در عوض، در خفا در کلاسهای آزاد بازیگری نامنویسی کرد و آموزش دید.
درمان قطعی مشکل تارهای صوتی او زمانی آغاز شد که با روش درمانی یکی از قاریان مصری آشنا شد. بر اساس این روش، او باید یک ماه کامل سکوت میکرد. محمدرضا نیز با الگوگیری از این قاری، ۳۰ روز سکوت کرد. همین موضوع باعث اخراج او از هنرستان شد، اما از نگاه او، سالم بودن صدا از هر چیزی مهمتر بود. سرانجام با تمرینات سخت و مراقبتهای دقیق، بر این بیماری غلبه کرد.
حضور در برنامه ماه عسل:
محمدرضا علیمردانی در برنامه ماه عسل، که توسط احسان علیخانی اجرا میشود، حضور یافته و داستان زندگی خود را تعریف کرده است. او در این برنامه اشاره کرده که در این مدت توانسته به حدود ۶۰ درصد از افرادی که مشکل مشابه او را داشتند کمک کند تا بهبود یابند و سلامت خود را به دست آورند. بسیاری از این افراد پس از مراجعه به پزشک و ناامیدی از درمان، با پیروی از روشی که او ارائه داده، توانستهاند درمان شوند.
با این حال، او گفته که برای ۴۰ درصد باقیمانده نتوانسته کاری انجام دهد، چون اطلاعات کاملی از شرایط و مشکل دقیق آنها نداشته است. او در ادامه تأکید کرده که شغل او پزشکی نیست و فقط دانش و تجربههای شخصی خود را در اختیار دیگران میگذارد.
ازدواج
محمدرضا علیمردانی سالهای زیادی است که زندگی مشترک دارد. او وقتی ۲۳ سال داشت و در دانشگاه درس میخواند، با آذر که همسرش است آشنا شد. این آشنایی پس از مدتی به ازدواج آن دو انجامید. نکته جالب این است که هر دو آنها در ماه خرداد به دنیا آمدهاند. همسر محمدرضا در رشته روانشناسی از دانشگاه فارغالتحصیل شده است. این زوج پس از شش یا هفت ماه آشنایی، تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند و یک سال بعد از ازدواجشان، صاحب فرزند شدند.
فرزند:
محمدرضا علیمردانی صاحب یک دختر به نام سارا است که به نظر میرسد در سال ۱۳۸۳ به دنیا آمده است. او در گفتههای خود اشاره کرده که دخترش سارا در نواختن پیانو بسیار توانمند است و علاوه بر این، به میزان کمی هم در عرصه بازیگری حضور دارد.
محمدرضا علیمردانی در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
mr_alimardani@
یوتویوب:
mohammadrezaalimardani8059@
زندگی هنری

محمدرضا علیمردانی در خانوادهای بزرگ شد که علاقهای نداشتند فرزندشان به سمت هنر برود و با این کارش مخالف بودند. به همین دلیل، او ناچار شد چهار سال به صورت پنهانی به فعالیت در تئاتر بپردازد. در این مدت، خانوادهاش فکر میکردند او به کتابخانه یا سالن ورزشی میرود. بعد از اینکه تا سال ۱۳۷۰ مشکلات صدای او تا حد زیادی برطرف شد و تقریباً خوب شده بود، به همراه دوستش مجید آقا کریمی به کلاسهای کانون فرهنگی تربیتی حر در میدان راه آهن رفت و در دورههای آموزش بازیگری که زیر نظر سید جواد هاشمی برگزار میشد، نامنویسی کرد و در آنها شرکت کرد.
اولین فیلم:
محمدرضا علیمردانی کارش را در دنیای هنر با بازیگری آغاز کرد. او تا امروز در بیش از ۴۰ اثر تصویری حضور داشته است. اولین باری که مقابل دوربین رفت، مربوط به سال ۱۳۷۴ بود؛ در برنامهای به نام “جنگ آفتاب” که حمید فرخنژاد ساخته بود. البته فقط بخشهایی از آن برنامه از تلویزیون پخش شد و در نهایت تولید آن متوقف ماند. در واقع، اولین کار جدی او در تلویزیون، یک ویژهبرنامه نوروزی در سال ۱۳۷۶ بود که داریوش کاردان کارگردانی آن را بر عهده داشت و از همین طریق علیمردانی به تلویزیون راه پیدا کرد.
حضور در عرصه دوبله:
این هنرمند توانای ایران، کار حرفهای خود را در عرصهٔ دوبله از حدود سال ۱۳۸۰ شروع کرد. او ابتدا با خواندن متنهای روایی و صحبت کردن برای عروسکها پا به این دنیا گذاشت و به تدریج به صداپیشگی روی آورد. بدون شک محمدرضا علیمردانی یکی از پرکارترین و موفقترین افراد در این زمینه است.
او تا به امروز برای شخصیتهای کارتونی و سینمایی زیادی حرف زده است. از جملهٔ این نقشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شرک در مجموعه انیمیشنهای شرک،
دیگو در مجموعه انیمیشنهای عصر یخبندان،
سالیوان در انیمیشن شرکت هیولاها،
ایان در انیمیشن فصل شکار،
تختی در فیلم غلامرضا تختی (تولید به سال ۱۳۹۷)،
شیطان در سریال تلویزیونی سقوط یک فرشته.
همچنین او راوی انیمیشنهای حیات وحش و دیرین دیرین و پویانمایی گورداله و پندانه بوده و نقش قیطون خان را در برنامه کودک و نوجوان رنگین کمان (شبکهٔ تهران) بازی کرده است.
علاوه بر این، در انیمیشن رستم و سهراب، محمدرضا علیمردانی هم مدیر دوبلاژ بود و هم صدای شخصیت رستم را اجرا کرد.
یکی دیگر از کارهای او، تولید مجموعه انیمیشنهای شهر “مون” است که با پیشنهاد سازمان مدیریت پسماند شهرداری ساری ساخته شد.
دیرین دیرین اثر معروف کارنامه هنری:
یکی از محبوبترین و جذابترین انیمیشنهایی که با موضوع اجتماعی از تلویزیون پخش شد، مجموعه «دیرین دیرین» است. این انیمیشن کمدی و طنز، به کارگردانی علی درخشی ساخته شد و تمرکز اصلی آن روی مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود. این مجموعه برای اولین بار در عید نوروز سال ۱۳۹۴ روی آنتن رفت.
نکته جالب در مورد دیرین دیرین این است که همه صداهای شخصیتهای آن را تنها یک نفر، یعنی محمدرضا علیمردانی، اجرا کرده است. او با توانایی بالایش در صداپیشگی، عملکرد فوقالعاده و بینظیری از خود نشان داد و در کنار گروه سازنده، این مجموعه را پیش برد. پس از این که علی درخشی، کارگردان مجموعه، از پروژه خارج شد و خداحافظی کرد، محمدرضا علیمردانی نیز در هجدهم مرداد ۱۴۰۱ همکاری خود با دیرین دیرین را به پایان رساند.
فعالیت خوانندگی:
محمدرضا علیمردانی در عرصههای گوناگون هنری فعال بوده و در زمینه خوانندگی نیز تجربه دارد. او با اجرای تیتراژ سریال «انقلاب زیبا» در سال ۱۳۹۳ شناخته شد و مورد استقبال و محبت مخاطبان قرار گرفت، به گونهای که بر شهرتش افزوده شد.
از جمله آثار او در زمینه خوانندگی میتوان به این موارد اشاره کرد: تیتراژ مجموعه «انقلاب زیبا»، سریال «جهل مرکب»، سریال «نهنگ عنبر ۲» با نام «جان من و جان تو»، مجموعه «ساخت ایران ۲»، فیلم «دینامیت» (سال ۱۴۰۰)، برنامه طنز «جورچین» از شبکه نسیم، مجموعه «جشن رمضان» با نام «خانه ات مهمانم»، سریال «کامیون»، حضور در قسمتهای ۲۳ تا ۲۷ برنامه «شبهای مافیا» و تیتراژ پایانی فینال رئالیتیشوی «جوکر».
جالب اینجاست که برخی از مردم به اشتباه فکر میکردند قطعه «احوال تلخم» در تیتراژ سریال «انقلاب زیبا» از ساختههای محسن چاوشی است.
اولین آلبوم رسمی:
این هنرمند سرشناس ایرانی، پس از سالها فعالیت در عرصه بازیگری و صداپیشگی و همچنین ارائه ترانههایی در زمینه خوانندگی، در نهایت در پنجم شهریور سال ۱۳۹۸ اولین آلبوم رسمی خود را منتشر کرد.
«به من فرار کن» عنوان نخستین آلبوم رسمی محمدرضا علیمردانی است که شامل دوازده قطعه میباشد.
حضور در صدا و سیما:
محمدرضا علیمردانی تا به امروز، بارها در برنامههای مختلف تلویزیونی مانند ماه عسل، خندوانه، رادیو هفت، دورهمی و کودکشو دیده شده است.
اجرا:
علیمردانی در زمینه کارهای تلویزیونی نیز فعال بوده است. در سال ۱۳۹۸، او در برنامهای به نام “چهل تیکه” که ساخته الهام حاتمی بود، به عنوان مجرب فعالیت کرد. این برنامه از شبکه نسیم پخش شد و مورد توجه خوب بینندگان قرار گرفت. محتوای این برنامه به مرور خاطرات و اتفاقات مربوط به نسلهای گذشته میپرداخت.
فیلم شناسی

در این قسمت میخواهیم با نگاهی به کارها و پروژههای هنری محمدرضا علیمردانی، اطلاعات بیشتری از کارهای او را در اختیارتان بگذاریم.
آلبوم رسمی:
محمدرضا علیمردانی اولین آلبوم خود را با نام «به من فرار کن» ارائه کرد. این آلبوم دربردارندهٔ دوازده قطعه موسیقی است.
سریال:
| سال | نام سریال | کارگردان | سمت |
|---|---|---|---|
| ۱۳۹۹ | شبهای مافیا | سعید ابوطالب | مجری |
| شام ایرانی | سعید ابوطالب | میزبان و شرکت کننده | |
| ۱۴۰۰ | قبله عالم | حامد محمدی | راوی |
| نارگیل | سید ابراهیم عامریان | صداپیشه | |
| سودا | ایمان یزدی | بازیگر | |
| جوکر | احسان علیخانی | شرکت کننده | |
| ۱۴۰۱ | پدر گواردیولا | سعید نعمتالله | بازیگر |
| ۱۴۰۲ | ناتو | مهدی صفییاری | مجری |
فیلم:
| سال تولید | نام مجموعه | نام کارگردان |
|---|---|---|
| ۱۳۷۵ | صد سال به این سالها | مهدی رسولی |
| ۱۳۷۵ | نوروز ۷۶ | داریوش کاردان |
| ۱۳۸۲ | آشتیکنان | مجید صالحی |
| ۱۳۸۴ | پای پیاده | اصغر توسلی |
| ۱۳۸۵ | روز رفتن | جواد افشار |
| ۱۳۸۶ | گل یا پوچ | جواد افشار |
| ۱۳۸۷ | مأمور بدرقه | سعید سلطانی |
| ۱۳۹۲ | فردا | مهدی پاکدل و ایمان افشاریان |
| ۱۳۹۱ | روز روشن | حسین شهابی |
| حراج | ||
| ۱۳۹۴ | هفت ماهگی | هاتف علیمردانی |
| پایتخت۴ | سیروس مقدم | |
| ۱۳۹۵ | قرعه | برزو نیکنژاد |
| ۱۴۰۰ | نمور | داوود بیدل |
| ۱۴۰۲ | آیانه | کریم رجبی |
اجرا:
| اسم | سال |
|---|---|
| ۱۳۹۸-۱۳۹۹ | چهل تیکه |
| ۱۳۹۹ | شبهای مافیا |
| ۱۴۰۲-تا اکنون | ناتو |
تیتراژها:
انقلاب زیبا
ناآگاهیِ دوچندان
ساخت ایران ۲
جشن ماه رمضان
کامیون
صداپیشگی:
| سال | عنوان | نقش | استودیوی دوبلاژ |
|---|---|---|---|
| ۲۰۰۳ | سربازان آسمانی | – | انجمن گویندگان جوان |
| ۱۹۹۸ | مورچهای به نام زی | ||
| ۲۰۰۴ | شرک ۲ | شرک | |
| ۲۰۰۷ | شرک ۳ | شرک | |
| ۱۹۴۲ | بامبی ۲ | پدر بامبی | |
| ۲۰۰۳ | خرس برادر | _ | |
| ۲۰۰۶ | خرس برادر ۲ | ||
| ۲۰۰۶ | رئیس مزرعه | بن | |
| – | بتمن و راز زن خفاشی | – | – |
| بتمن و دراکولا | |||
| بتمن و آقای فریز | |||
| ۲۰۰۶ | جورج کنجکاو | گلوری | |
| ۲۰۰۰ | کسپر و کریسمس متروکه | ||
| ۲۰۰۵ | جوجه کوچولو | ||
| ۲۰۰۴ | بازگشت به گایا | – | |
| ۲۰۰۵ | عروس مرده | پدر ویکتور، کشیش | گلوری |
| ۲۰۰۶ | فصل شکار | ایان | |
| ۲۰۰۴ | قلعه متحرک هاول | – | |
| ۲۰۰۶ | آستریکس و وایکینگها | – | – |
| ۲۰۰۳ | روگرتها و راز بقا | – | – |
| ۲۰۰۶ | دنیای وحش | سمپسون | گلوری |
| آن سوی پرچین | وینسنت | ||
| خانه هیولا | – | ||
| ۲۰۰۴ | گارفیلد | لوکا | |
| ۲۰۰۶ | گارفیلد ۲ | لرد دارگیس – خرگوش | |
| ۲۰۰۵ | شمشیر اژدها | _ | – |
| ۲۰۰۳ | افسانه السید | گلوری | |
| ۲۰۰۶ | قهرمان کوچک | ||
| ۲۰۰۴ | خانهای در مزرعه | ||
| ۲۰۰۵ | شنل قرمزی | گرگ | |
| ۲۰۰۲ | عصر یخبندان | دیگو | |
| ۲۰۰۶ | عصر یخبندان ۲ | ||
| ۲۰۰۹ | عصر یخبندان ۳ | موج صدای ایرانیان | |
| ۲۰۱۲ | عصر یخبندان ۴ | آواژه | |
| ۲۰۱۱ | ریو | نایجل | |
| ۲۰۱۴ | ریو ۲ | نایجل | |
| ۲۰۰۹ | سرود کریسمس | اسکروج | کوالیما |
| ۲۰۱۸ | گرینچ | گرینچ | |
| ۲۰۰۱ | کارخانه هیولاها | سالیوان، یتی | گلوری |
| ۲۰۱۴ | دانشگاه هیولاها | سالیوان | آواژه |
| ۲۰۲۱ | هیولاها در محل کار | سالیوان | مهبانگ |
| ۲۰۰۹ | ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی | پدر فلینت | کوالیما |
| ۲۰۲۰ | روح | جو گاردنر | مهبانگ |
| ۱۳۹۴-۱۴۰۱ ۱۴۰۲ – کنون | دیرین دیرین | همه شخصیتها | مهبانگ، استودیو ناس |
| ۲۰۰۶ | ماشینها | دکتر هادسن | گلوری |
| ۲۰۰۰ | زندگی جدید امپراتور | کرانک، پاچا و… | گلوری، آواژه |
| ۲۰۲۳ | المنتال | مدیر دوبلاژ، شخصیتهای فرعی | استودیو بل |
مصاحبه

ورود به تئاتر:
در دوران نوجوانی، چهار سال از وقتم را به بازی در تئاتر گذراندم، در حالی که این موضوع را از پدر و مادرم پنهان کرده بودم. همیشه به آنها بهانههای مختلفی میگفتم؛ مثلاً میگفتم به کتابخانه میروم، به زمین بازی میروم، یا با دوستانم هستم. اما در واقع، با همین بهانهها خودم را به تمرین تئاتر میرساندم.
اگرچه امروز راحت میتوانم درباره آن روزها حرف بزنم، اما در آن زمان با دشواریهای زیادی روبهرو بودم. حتی در یکی از نمایشها به نام “درج مشکین” که کارگردانی آن را شارمین میمندینژاد بر عهده داشت، در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفتم، در حالی که خانوادهام هیچ چیز از این موضوع نمیدانستند.
بعد از آن، در نمایش دیگری به نام “نقل قول عاشقان” به کارگردانی سیاوش طهمورث نیز بازی کردم که آن هم در سالن اصلی تئاتر اجرا شد. به همین شکل، در چندین نمایش دیگر هم حضور داشتم و روی صحنه میرفتم.
در قاب تلویزیون:
در همان سالی که کارم را در تئاتر شروع کردم، پیش آمد که برای اولین بار در یک کار تصویری بازی کنم. در یک برنامه به نام «جنگ آفتاب»، قسمتی بود که حمید فرخنژاد کارگردانی آن را بر عهده داشت. تهیهکننده این برنامه وحید نیکخواه بود و رامبد جوان نیز به عنوان دستیار با آنها همکاری میکرد. این مجموعه تا ۱۵ قسمت فیلمبرداری شد، اما در نهایت هیچوقت از تلویزیون پخش نشد.
به همین شکل زمان گذشت تا در سال ۱۳۷۵ در یک مجموعه کمدی به کارگردانی داریوش کاردان حضور پیدا کردم. این برنامه برای پخش در نوروز سال ۱۳۷۶ آماده میشد و من به همراه هادی کاظمی و شهاب عباسی، اولین تجربه جدیمان در مقابل دوربین را داشتیم. تقریباً بلافاصله بعد از تست و تمرین، با ما قرارداد بستند. خوب به خاطر دارم که جواد رضویان هم چند روزی با برنامه همراه بود، اما در پایان حاضر به امضای قرارداد نشد. همچنین حمید گودرزی پس از چند هفته رفت و آمد، توانست یک نقش کوچک در این مجموعه به دست آورد.
همسرم زن بسازی است:
خوشبختانه همسرم خانمی بسیار صبور و باگذشت هستند و من همیشه بابت این ویژگیشان قدردان و سپاسگزارم. این را ادعا نمیکنم که زندگی ما از همان روزهای اول، مثل بهشت سرشار از آرامش بود؛ اصلاً اینطور نبود. بحثها، اختلاف نظرها و تفاوتهای فکری هم در زندگیمان پیش میآمد. اما به مرور زمان و در مسیر زندگی، گذشت کردن را یاد گرفتیم و فهمیدیم که چطور باید در کنار هم زندگی کنیم.
کیفیت بجای کمیت برای خانواده:
به دلیل مشغلههای کاری زیاد، فقط وقت کمی برای بودن در کنار خانواده دارم. به همین خاطر، سعی میکنم همین زمان کوتاه را به بهترین شکل ممکن بگذرانم. یعنی اگر نمیتوانم زمان زیادی با آنها باشم، حداقل کیفیت این لحظات خوب و ارزشمند باشد.
همیشه دخترم مشتاق و بیقرار بودن با من است، همسرم اینگونه نیست. از هر دوی آنها بابت این درک و همراهیشان صمیمانه تشکر میکنم و از آنها عذرخواهی میکنم که شرایطم را میفهمند و همچنان از من حمایت میکنند.
جنس صدا:
معمولاً صداهای بم و کلفت، خیلی به هم شبیه هستند و موقع آواز خواندن ممکن است شنونده آنها را با هم اشتباه بگیرد. سالهای پیش، وقتی مردم کمتر با صدای من آشنا بودند، موقع شنیدن آوازم فکر میکردند محسن چاوشی میخواند. اما در واقع، صدای من و او کاملاً با هم فرق دارد.
