بیوگرافی جمشید هاشم پور
جمشید هاشمپور، بازیگر قدیمی سینما است که بیشتر در فیلمهای پرهیجان و اکشن بازی کرده است. یکی از نقشهای بهیادماندنی او، شخصیت «زینال بندری» در فیلم «تاراج» است که سالها مورد استقبال بسیاری از بینندگان قرار گرفت.
جمشید هاشمپور در بیشتر فیلمها با ظاهری سرتراشیده دیده شده و مدتی نیز با نام هنری «جمشید آریا» فعالیت کرد. او با وجود شهرت و محبوبیت زیاد، فردی آرام، کمحرف و مهربان است.
این بازیگر در ۲۴ سالگی و در سال ۱۳۴۷، اولین بار در فیلم سینمایی «جهنم سفید» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان جلوی دوربین رفت. او در بیش از صد فیلم سینمایی و سه سریال شبکه نمایش خانگی بازی کرده و در دهههای شصت و هفتاد، به عنوان یکی از ستارههای محبوب فیلمهای پرحادثه شناخته میشد. همچنین در پایان شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، از سالها فعالیت هنری او تقدیر شد.
جمشید هاشمپور که ظاهری خوشقیافه و متناسب دارد، از طریق یکی از دوستانش با ساموئل خاچیکیان، کارگردان نامدار سینمای ایران آشنا شد. سپس با بازی در فیلمهایی مانند «تاراج» (۱۳۶۳) ساخته ایرج قادری، «افعی» (۱۳۷۱) اثر محمدرضا اعلامی و «نیش» به کارگردانی همایون اسعدیان، به چهرهای شناختهشده تبدیل شد.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به سرگذشت این فرد خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
در این قسمت، داستان کامل زندگی از روزهای نخست تا به امروز روایت میشود.
**پیمان زناشویی**
این بخش به چگونگی تشکیل خانواده و همسر این فرد میپردازد.
**در فضای مجازی**
صفحات و کانالهای رسمی که این شخص در اینترنت دارد، در اینجا معرفی شدهاند.
**دوران فعالیت حرفهای**
این بخش، فراز و نشیبهای مسیر کاری و دستاوردهای هنری یا حرفهای را شرح میدهد.
**آثار سینمایی**
لیست فیلمها، سریالها یا دیگر آثاری که این شخص در آنها حضور داشته، در اینجا گردآوری شده است.
**تقدیرها و موفقیتها**
تمام جایزهها، نشانها و افتخاراتی که دریافت کرده، در این بخش مشاهده میشود.
**حواشی و بحثها**
این قسمت به رویدادها و موضوعاتی میپردازد که در اطراف زندگی این شخص جنجالآفرین بودهاند.
**گفتوگوها**
متن یا ویدئوهای مصاحبههایی که با رسانههای مختلف انجام داده، در این بخش قرار دارد.

خلاصه زندگینامه
متولد: سوم خردادماه ۱۳۲۳ (۸۱ سال)
شهر و کشور زادگاه: تهران، ایران
ملیت: ایرانی
حرفه: بازیگری
سالهای فعالیت: از ۱۳۴۷ تا کنون
نام همسر: مهرانگیز متین
تعداد فرزندان: دو نفر
زندگینامه
زندگی شخصی و خانواده:
جمشید هاشمپور، بازیگر سینما و تلویزیون ایران، در سوم فروردینماه سال ۱۳۲۳ در خیابان سلسبیل تهران متولد شد. خانواده او اصالتی ترکی دارند و پدرش اهل میانه بود. مادرش نیز از مردم اردبیل به شمار میآید. جمشید در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شد و هشت خواهر و برادر دارد.
او که در عرصه سینما به موفقیتهای بسیاری دست یافته، هرگز در زمینه تئاتر فعالیت نکرده است. از همان ابتدای ورود به دنیای بازیگری، به دلیل چهرهی جذاب و هیکل متناسب، توسط یکی از دوستانش در سال ۱۳۴۷ به ساموئل خاچیکیان ـ کارگردان نامدار ایرانیِ ارمنیتبار ـ معرفی شد. به این ترتیب، او اولین بار در ۲۴ سالگی در فیلم «جهنم سفید» در مقابل دوربین قرار گرفت.
پیش از انقلاب اسلامی، جمشید هاشمپور در چند فیلم بازی کرد؛ اما پس از مدتی از سینما فاصله گرفت. سپس با پیشنهاد مسعود کیمیایی در سال ۱۳۶۰ برای بازی در فیلم «خط قرمز»، دوباره به سینما بازگشت.
بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری، محبوبیت فراوانی برایش به ارمغان آورد و به چهرهای شاخص در سینمای دهه هفتاد ایران تبدیل شد.
این بازیگر از جمله معدود بازیگران ایرانی است که به دلیل آمادگی جسمانی بالا، در تمام صحنههای درگیری و اکشن، خودش بدون استفاده از بدلکار بازی کرده است. او در رشتههای ورزشی مانند کاراته، کونگفو و بوکس مهارت دارد و حتی پیش از انقلاب در دو فیلم به عنوان بدلکار نیز فعالیت کرده است.
یکی از پرفروشترین فیلمهای او، «عقابها» در سال ۱۳۶۳ است که در آن نقش سروان جمشیدپور را ایفا کرد. این فیلم به مدت دو سال پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران بود.
فعالیت در سازمان امداد و نجات:
این بازیگر پیش از انقلاب اسلامی در حدود ده فیلم بازی کرد، اما به دلایل مختلف که بیشتر به مسائل اخلاقی مربوط میشد، از بازی در فیلمها کناره گرفت. پس از آن، جمشید هاشمپور در یک سازمان امداد و نجات مشغول به کار شد. او پس از گذراندن دورههای آموزشی لازم، به عنوان امدادگر به تیم پیوست. وظیفه این گروه، کمک و نجات افرادی بود که در حوادث مختلف، یا در کوهستان و برف و بهمن گرفتار میشدند. جمشید هاشمپور پس از بیست سال خدمت در این سازمان بازنشسته شد و دوباره به دنیای سینما بازگشت.
ممنوع الکار شدن:
با توجه به اینکه جمشید هاشم پور ملقب به جمشید آریا، در سالهای میانی دهه ۱۳۶۰به جهت ایفای نقش قهرمانانه در بسیاری از فیلمهای سینمایی، به هیبت و نماد قهرمان تبدیل شده بود، به یکباره ممنوع الکار گردید. او در جایی اظهار داشته؛ پس از آنکه در فیلم سینمایی یوزپلنگ به کارگردانی ساموئل خاچیکیان در سال ۱۳۶۴ بازی کرد، ممنوع الکاری او اعلام گردید.
هرچند پیش از این فیلم، مطالبی در خصوص ممنوع الکاری او به گوش میرسید. ولی از آنجا که قرارداد فیلم مذکور امضا شده بود، به مدت اندکی تولید فیلم آغاز گردیده و هاشمپور در برابر دوربین بازی کرد. زمانی که جمشید هاشم پور از ممنوع الکاری خود مطلع شد، هیچ اقدامی انجام نداده و حتی به وزارت ارشاد نیز مراجعه نکرد که جویا شود، به چه علت ممنوع الکار شده و یا تقاضای فسخ کردن آن را داشته باشد.
او در ادامه افزود حتی در این میان هیچ اعلامیه و مطلبی رسمی به او ارسال نشد که نسبت به ممنوع الکاری او اطلاع دهد. در آن دوران کارگردانها و تهیه کنندگان فیلم ملزم بودند اسامی هنرپیشگان فیلم هایشان را به ارشاد برده و در آنجا متوجه میشدند کدام یک از آنها ممانعتی برای بازی نداشته و یا ممنوع الکار هستند. هرچند برای ممنوع الکاری جمشید هاشم پور دلایل مشخصی وجود نداشت. تنها چیزی که شنیده شد، چنین بود که او به شدت در حال صعود بوده و مطرح میشود!
پس از آن که جمشید هاشم پور پس از ایفای نقش در فیلم سینمایی یوزپلنگ به مدت ۳ سال و چند ماه ممنوع الکار بود، در سال ۱۳۶۷ در فیلم سینمایی روز باشکوه به کارگردانی کیانوش عیاری هنرنمایی کرد.
او در خصوص ممنوع الکاری خودش اعلام کرد:
“جهت تهیه فیلم سینمایی روز باشکوه، عیاری موفق به پیدا کردن بازیگر مد نظرش در حین برخورداری از سیستم بدنی و تناسب اندام سازگار با نقش مذکور نشد.”
شخصیت مذکور نماینده اشرف در یکی از استانها بوده که داشتن ابهت ظاهری از شرایط آن بود. سپس عیاری به ارشاد مراجعه کرده و به مذاکره با مسئولین پرداخت. او در خصوص بازی در فیلم روز باشکوه و نقش مورد نظرش مطالبی را بیان کرد. عیاری اظهار داشته بازیگر مورد نظرم را در اختیار ندارم و شما هم کوتاه بیایید. هاشمپور به میزان کافی تنبیه شده است! هم اکنون مدت سه سال و چهار ماه ممنوع کاری برای او طی شده و این موضوع کافی است. در ابتدا عنوان کردند تا یک ماه دیگر، سپس ۲۰ روز دیگر و در آخر عیاری به قدری پافشاری کرد که در نهایت ممنوع الکاری من لغو گردید.
بیماری و بستری شدن:
در تابستان ۱۴۰۳، خبری مبنی بر بستری شدن جمشید هاشمپور در بیمارستان تخصصی قلب به دلیل مشکلات قلبی منتشر شد. او هفت روز در بیمارستان تحت درمان بود و در زمان ترخیص، متأسفانه با زمین خوردن، بینیاش شکست. این اتفاق بر درد و ناراحتی او افزود.
این بازیگر در زمانی که آخرین فیلمهایش یعنی «کلاشینکف» و «روزگاری عشق و خیانت» در سینماها اکران میشد، در خانه و در بستر بیماری به سر میبرد و همسرش از او پرستاری و مراقبت میکرد. به تدریج وضعیت جسمانی جمشید هاشمپور بهتر شد و نسبت به دوران بستری در بیمارستان، بهبود قابل توجهی پیدا کرد. اما متأسفانه روحیهاش ضعیف شده بود، به ویژه به این دلیل که در ماههای اختر کمتر در عرصه بازیگری فعالیت داشت.
کرونا:
پس از همهگیری بیماری کرونا در جهان و ایران، جمشید هاشمپور نیز مانند برخی چهرههای شناختهشده، بهصورت داوطلبانه واکسن برکت را تزریق کرد. اگرچه او چند ماه بعد برای مدتی کوتاه به این بیماری مبتلا شد، اما پس از گذراندن دوره درمان در خانه، کاملاً بهبود یافت.
گواهینامه درجه یک هنری:
در مهرماه سال ۱۳۹۹، طی مراسمی با شکوه، نمایندهٔ وزیر و دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور، گواهینامه درجه یک هنری را به جمشید هاشمپور اهدا کرد.
دلنوشته برای ناصر ملک مطیعی:
پس از فوت ناصر ملک مطیعی، هنرمند قدیمی سینمای ایران، جمشید هاشمپور در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
هر منطقهای مردمانی با ویژگیهای خاص خود دارد و مشخصه سرزمین ما هم حسرت است؛ حسرت و باز هم حسرت.
ناصر ملک مطیعی، مرد بزرگ، روحَت شاد.
ما دلتنگت خواهیم شد.
ازدواج

اطلاعات زیادی از زندگی شخصی و همسر جمشید هاشمپور در دسترس نیست، اما ما اطلاعات کوتاهی که وجود دارد را برایتان جمعآوری کردهایم. جمشید هاشمپور پیش از انقلاب اسلامی با خانمی به نام مهرانگیز متین ازدواج کرد و زندگی مشترک خود را شروع نمود. ثمره این ازدواج، دو دختر به نامهای ساناز و مریم بود. مریم هاشمپور، دختر این بازیگر، مدتی به عنوان مجری در شبکه سه سیما فعالیت داشته است.
فرزندان:
مریم هاشمپور، یکی از فرزندان جمشید هاشمپور، در رشتهٔ حقوق بینالملل تحصیل کرده و مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرده است. او هماکنون به عنوان وکیل پایه یک دادگستری فعالیت میکند و در کنار آن، در دانشگاه نیز همین رشته را تدریس میکند.
وقتی برنامه نیمرخ در تلویزیون از نوجوانان و جوانان ایرانی دعوت کرد تا در زمینهٔ مجریگری شرکت کنند، مریم هاشمپور نیز در این فراخوان حاضر شد و اجرایش مورد پذیرش تهیهکنندگان برنامه قرار گرفت. این تجربه باعث شد تا او با فضا و شیوهٔ کار در تلویزیون آشنا شود.
در مراسم جشن منتقدان سینما که جمشید هاشمپور به همراه دختر دیگرش، ساناز، در آن شرکت کرده بود، شباهت چشمگیر چهرهٔ پدر و دختر، توجه بسیاری را جلب کرد و در جمعها مورد گفتگو قرار گرفت.
جمشید هاشم پور در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
Jamshid.hashempour.official@
زندگی هنری

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی:
جمشید هاشمپور که قبلاً با نام جمشید آریا شناخته میشد، در سال ۱۳۲۳ در خیابان سلسبیل تهران در یک خانوادهی ترکزبان به دنیا آمد. او دوران دبیرستان را در رشتهی ریاضی-فیزیک گذراند و موفق به دریافت دیپلم شد.
این هنرمند از جوانی در کلاسهای مربی احمد رودباری در محله دو هزار شرکت کرد و ورزشهای رزمی مانند کونگفو توآ و تکواندو را یاد گرفت. همچنین او کاراته سبک شوتوکان را نزد استاد کوروش کوردانی آموزش دید.
جمشید هاشمپور ظاهر و قد مناسبی داشت و به همین دلیل، یکی از دوستانش او را به ساموئل خاچیکیان، کارگردان معروف سینمای ایران معرفی کرد. این آشنایی باعث شد تا او برای اولین بار در سال ۱۳۴۷ در فیلمی به نام «جهنم سفید» بازی کند.
بعد از آن، او در فیلمهای دیگری مانند «جنجال پول» ساخته پرویز خطیبی، «ایوالله» اثر منوچهر نوذری، «قسمت» ساخته امیر شروان و «عشقیها» به کارگردانی جمشید شیبانی نیز نقش آفرینی کرد.
چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، او در فیلم «خوشگلترین زن عالم» ساخته قدرتالله احسانی بازی کرد، اما پس از آن به دلایل مختلف از جمله مسائل اخلاقی، از سینما کنار کشید.
سالهای پس از استقرار حکومت جمهوری اسلامی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ مسعود کیمیایی از جمشید هاشم پور دعوت کرد تا در فیلم سینمایی خط قرمز بازی کرده و به این ترتیب او بازگشت دوبارهای به سینما انجام داد. در وهله اول جمشید هاشم پور در پاسخ به دعوت مسعود کیمیایی ابراز میکند که سالیانی است از سینما فاصله گرفته و کاری را انجام نداده است. ولی کیمیایی به این موضوع پافشاری کرده و بیان میکند، پیش از این تعدادی از فیلمهای او را مشاهده کرده و تمایل دارد که او در فیلمش در شخصیت یک مامور امنیتی ایفای نقش کند.
هرچند که تولید فیلم مذکور با بازی جمشید هاشم پور انجام شد، ولی از آنجا که هنرپیشگان زن در آن فاقد حجاب بودند، فیلم مذکور نتوانست مجوز اکران دریافت کرده و برای ۳۷ سال توقیف شد. در ادامه این هنرپیشه در فیلمی به نام فرمان به کارگردانی کوپال مشکات در کنار سعید راد همبازی میشود.
سپس هنرنمایی او در فیلم سینمایی تاراج اثری از ایرج قادری صورت گرفت که نقش زینال بندری را با سر تراشیده بر عهده داشت. به این ترتیب جمشید هاشم پور با این تیپ در میان مردم به چهره شناخته شدهای تبدیل شده و سالهای زیادی بسیاری از مردم و مخاطبان به شوق دیدن این قهرمان در سینماها حضور مییافتند. به عبارت دیگر جمشید هاشم پور در دهه ۱۳۷۰ سوپر استار سینمای ایران بوده است.
در سال ۱۳۶۴ که جمشید هاشم پور با نقش پردازی در فیلم سینمایی تیغ و ابریشم به روال قبل موهای سر خود را تراشیده بود، برای سه سال متوالی ممنوع الکار گردید! پس از آنکه او مجدداً به سینما بازگشت، به موجب این ممنوع الکاری در دهه ۶۰، احتیاط و مراعات زیادی نسبت به تراشیدن موهای سرش داشت. چرا که دوباره از انجام کار او به عنوان بازیگر جلوگیری نشود. جمشید هاشم پور در این خصوص بیان کرده:
«خودم هم درست متوجه نشدم چرا از سینما دور شدم. بعد از این فیلمها به واسطهٔ خلق و خوی خجالتیام از سینما دور شدم. آن زمان من رفتم و کارمند سازمان دفاع غیرنظامی که مسائل مربوط به ایمنی کارخانهها را برعهده داشت شدم و از سینما فاصله گرفتم. روحیهام با شرایط سینمای آن موقع منافات داشت. زیاد حس خوبی نداشتم. نمیدانم، شاید هم اشتباه کردم. به هر حال ناخودآگاه از ادامه فعالیتم پرهیز شد».
در این میان محسن مخملباف در یک گفتگوی خبری اعلام کرده بود:
“جمشید هاشم پور بیش از اندازه در حال پرواز بود، نیاز داشت بالهایش را بچینیم!”
طی سالهای مذکور نیز از او دعوت برای هنرنمایی در فیلمی صورت نگرفت و تا حد زیادی از یادها رفت. این هنرپیشه خودش نیز چندان مشتاق نبود در آن فضای سینمایی و با این ترکیب بندی حضور یابد. ولی در سال ۱۳۷۰ محمد حسین فرحبخش که تهیه کننده و صاحب موسسه پویا فیلم بود، هاشم پور را ترغیب کرد که به جهت بازی در فیلم سینمایی قافله با او قرارداد ببندد. همچنین او را متقاعد نمود حتی در اثر تراشیدن موهایش نیز دچار مشکل و چالش نمیشود.
جمشید هاشم پور در زمره اندک بازیگران سینمای ایران است که در کارنامه هنری خود هیچ گونه فعالیتی در عرصه تئاتر انجام نداده و طبق مطالبی که در یکی از گفتگوهای خبری اظهار نموده؛ سینما را از سینما آغاز کرده است. در این میان تنها بازی که او را به تئاتر مرتبط میکند، سکانسهایی از فیلم سینمایی تماس شیطانی بوده که با راهنمایی و مشاورههای مجید مظفری صحنههایی از تئاتر را به نمایش میگذارد.
این هنرپیشه طی سالهای دهه ۱۳۶۰ و سالهای نخستین دهه ۱۳۷۰، علاوه بر حضور در فیلمهای پرتحرک و ماجراجویی، هنرنمایی در نقشهای مشابه را نیز تجربه کرده است. در این موضوع میتوان ایفای نقش در فیلمهایی همچون روز باشکوه ساخته کیانوش عیاری به سال ۱۳۶۷، مادر به کارگردانی علی حاتمی به سال ۱۳۶۸، پرده آخر اثری از واروژ کریم مسیحی به سال ۱۳۶۹، عشق و مرگ ساخته محمدرضا اعلامی به سال ۱۳۶۹ و فیلم دلشدگان به کارگردانی علی حاتمی در سال ۱۳۷۱ اشاره کرد.
پس از آنکه هاشمپور توانست در هفدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر، دیپلم افتخار به جهت هنرنمایی در فیلم هیوا ساخته رسول ملاقلیپور به سال ۱۳۷۷ کسب کند، در انتخاب کارهایش وسواس بیشتری به خرج داده و گزیده کار شد.
جمشید هاشم پور تاکنون به علل شخصی، در هیچ فیلم و سریالی از تلویزیون ایفای نقش نکرده است. این موضوع سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را نیز در بر میگیرد. جهت ساخت سریال ارزشمند و تاریخی مختارنامه، او نخستین کاندید بازی در شخصیت مختار ثقفی قرار داشت. ولی از آنجا که این کار حجم زیادی داشته و مدت زمان تولید آن بسیار طولانی بود، از هنرنمایی در آن منصرف شد. در این مورد داوود میرباقری کارگردان سریال مختارنامه بیان کرده: هنگامی که جمشید هاشم پور پیشنهاد بازی در این سریال را نپذیرفت، دچار شوک و حیرت شدم؛ لذا در پی یافتن گزینههای دیگر رفتیم.
در یکی از دورههای جشنواره فیلم فجر پس از آنکه جایزه تندیس سیمرغ بلورین به جهت بازی در فیلم قارچ سمی به جمشید هاشمزاده اعطا نشد، بسیاری از کارشناسان و عوامل جامعه سینمایی نسبت به این موضوع اعتراض کردند.
در سال ۱۳۸۲ جمشید هاشم پور بازی در دو فیلم سینمایی را انجام داده و بر روی پرده سینما به نمایش درآمد که شامل فیلم واکنش پنجم و فیلم سفر به فردا بود. زمانی که در سال ۱۳۸۶ این هنرمند در فیلم استشهادی برای خدا ایفای نقش نمود، کاندید کسب جایزه سیمرغ بلورین در جشنواره بین المللی فیلم فجر گردید. به فاصله ۱۰ سال، جمشید هاشم پور در سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر شرکت کرد. در این میان او در سال ۱۳۸۵ به ایفای نقش در فیلم سینمایی میم مثل مادر پرداخت.
مروری بر فیلم های سینمایی:
جمشید هاشمپور با بیش از چهل سال فعالیت بیوقفه در سینمای ایران، امروز به عنوان یکی از نمادهای بزرگ بازیگری شناخته میشود. اجراهای تأثیرگذار و خاطرهانگیز او در کنار سبک هنری ویژهاش، نام او را در میان ماندگارترین چهرههای تاریخ سینمای ایران ثبت کرده است. او الهامبخش نسلهای تازهی بازیگران است و سهم بزرگی در پیشرفت و غنای سینمای ایران داشته است. در این بخش، نگاهی میاندازیم به مهمترین و ماندگارترین آثار جمشید هاشمپور.
فیلم عقابها:
فیلم «عقابها» به کارگردانی ساموئل خاجیکیان، در سال ۱۳۶۳ ساخته شد و در ژانر جنگی و درام قرار دارد. این اثر یکی از محبوبترین و پرفروشترین فیلمهای دهه ۶۰ سینمای ایران به شمار میرود.
داستان فیلم درباره سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و جمشید هاشمپور در نقش خلبانی به نام عباس بازی میکند. وقتی هواپیمایش در خاک دشمن سقوط میکند، او تلاش میکند تا راهی برای بازگشت به میهن پیدا کند.
اجرای قدرتمند و تأثیرگذار جمشید هاشمپور در نقش این خلبان شجاع، تأثیر عمیقی بر تماشاگران گذاشت و باعث شد «عقابها» در میان ماندگارترین فیلمهای دفاع مقدس ایران جای بگیرد. در این فیلم، هنرمندانی مانند سعید راد، کاظم افرندنیا و علی شعاعی نیز در کنار هاشمپور ایفای نقش کردهاند.
فیلم تاراج:
فیلم سینمایی «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری، در سال ۱۳۶۳ ساخته شد. این فیلم در سبک اکشن و درام، داستانی جنایی و اجتماعی را روایت میکند. ماجرای فیلم حول محور مبارزهٔ یک مأمور پلیس با یک شبکهٔ قاچاق مواد مخدر میچرخد. در این میان، جمشید هاشمپور در نقش «زینال بندری» بازی میکند؛ یک فرد خلافکار اما باهوش، تیزبین و با شخصیتی جذاب که برای نابودی این شبکه با پلیس همکاری میکند. بازی جذاب و بهیادماندنی او در این فیلم، باعث شد به یکی از بازیگران محبوب و شناختهشدهٔ سینمای ایران در دههٔ شصت تبدیل شود. از دیگر بازیگران اصلی این فیلم میتوان به سعید راد، رضا رویگری و ناصر گیتیجاه اشاره کرد.
فیلم مادر:
یکی دیگر از کارهای جمشید هاشمپور، فیلم سینمایی «مادر» است. این فیلم را علی حاتمی در سال ۱۳۶۸ ساخت و خودش نیز نویسندگی آن را بر عهده داشت. «مادر» یک فیلم درام است و برای اولین بار در هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد. این اثر توسط شرکت هدایت فیلم و با تهیهکنندگی مرتضی شایسته تولید شد. طراحی صحنه و طراحی لباس فیلم هم مانند بسیاری از آثار دیگر علی حاتمی، توسط خود او انجام شده است.
داستان فیلم درباره یک مادر سالخورده است که پس از سالها زندگی در خانه سالمندان، به خانه خود بازمیگردد تا روزهای پایانی عمرش را در کنار فرزندانش سپری کند. هر کدام از فرزندان، که هر یک درگیر زندگی و دغدغههای خود هستند، پس از بازگشت مادر به خانه، دور هم جمع میشوند. این دورهمی، فرصتی است تا شخصیتهای مختلف فیلم بهتر معرفی و بررسی شوند.
از بازیگران اصلی این فیلم میتوان به مرحومه رقیه چهرهآزاد، محمدعلی کشاورز، فریماه فرجامی، امین تارخ، حمید جبلی، اکبر عبدی و جمشید هاشمپور اشاره کرد.
فیلم یوزپلنگ:
فیلم «یوزپلنگ» به کارگردانی سیروس الوند، در سال ۱۳۷۲ ساخته شده و در سبک اکشن و درام قرار میگیرد. این فیلم داستان کارآگاهی خصوصی به نام ناصر را روایت میکند که نقش آن را جمشید هاشمپور بر عهده دارد. ناصر تلاش میکند تا راز قتلهای پیاپی و مرموزی را فاش کند. بازی قدرتمند و تأثیرگذار جمشید هاشمپور در نقش این کارآگاه، باعث شد «یوزپلنگ» به یکی از فیلمهای پربیننده و موفق سینمای ایران تبدیل شود. از دیگر بازیگران این اثر میتوان به جمشید هاشمپور، ثریا حکمت، احمد معینی و عبدالرضا اکبری اشاره کرد.
فیلم گروگان:
یکی از فیلمهای اکشن و جنایی با بازی جمشید هاشمپور در نقش اصلی، فیلم سینمایی «گروگان» ساخته محمدحسین دقیقی است که در سال ۱۳۷۴ ساخته شد. این فیلم به موضوعات اجتماعی میپردازد و جمشید هاشمپور در آن نقش مردی به نام عباس را بازی میکند که گروگان میگیرد. عباس از شرایط زندگی و وضعیت مالی خود ناراضی است و میخواهد با این کار به خواستههایش برسد. بازی این هنرمند در نقش عباس، احساس ناامیدی و تلاش این شخصیت را به خوبی به تماشاگر نشان میدهد. در این فیلم بازیگران دیگری مانند فرامرز قریبیان، اکبر زنجانپور و جعفر دهقان نیز حضور دارند.
فیلم قارچ سمی:
فیلم سینمایی “قارچ سمی” به کارگردانی رسول ملاقلیپور، در سال ۱۳۸۰ ساخته شد. این اثر یک درام اجتماعی است و از آثار مهم و برجسته در سینمای دفاع مقدس محسوب میشود. جمشید هاشمپور در این فیلم، نقش فرماندهای به نام رحمان را بازی میکند که پس از پایان جنگ، با مشکلات و دشواریهای زیادی روبرو میشود. بازی قدرتمند او در این فیلم، با تحسین منتقدان و تماشاگران روبرو شد. در این اثر، هنرمندانی همچون بهرام رادان، گلشیفته فراهانی و فریماه فرجامی نیز در کنار هاشمپور ایفای نقش کردند.
فیلم مزرعه پدری:
فیلم سینمایی “مزرعه پدری” یک اثر درام و جنگی است که در سال ۱۳۸۳ توسط رسول ملاقلیپور ساخته شد. این فیلم به زندگی یک خانواده و دشواریهای مالی آنان میپردازد. جمشید هاشمپور در این فیلم در نقش پدری ظاهر میشود که با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند. بازی او به خوبی احساسات و رفتارهای پدرانه را به بیننده منتقل میکند. از بازیگران اصلی این فیلم میتوان به عزتالله انتظامی، فاطمه معتمدآریا، علی نصیریان و جمشید هاشمپور اشاره کرد.
فیلم تردید:
فیلم سینمایی «تردید» در سال ۱۳۸۷ توسط واروژ کریم مسیحی ساخته شد. این فیلم در سبک درام، جنایی و معمایی قرار دارد. داستان آن حول محور کارآگاهی به نام رامین میچرخد که نقش او را جمشید هاشمپور به تصویر کشیده است. رامین تلاش میکد تا راز یک قتل پیچیده و مرموز را فاش کند. بازی هاشمپور در این اثر بسیار قابل تحسین است و این فیلم را به یکی از آثار ارزشمند و برجستهی سینمای ایران تبدیل کرده است. از دیگر بازیگران اصلی این فیلم میتوان به بهرام رادان، ترانه علیدوستی و حامد بهداد اشاره کرد.
فیلم افعی:
فیلم سینمایی «افعی» در سال ۱۳۷۱ توسط محمدرضا اعلامی ساخته شد. این فیلم در سبک اکشن و جنایی است و جمشید هاشمپور نقش اصلی آن را بر عهده داشت. او در این فیلم در قالب شخصیتی به نام فرامرز ظاهر میشود که درگیر ماجراها و مشکلات پیچیدهای میگردد. این اثر سینمایی پس از نمایش در سینماها، با بازی درخشان جمشید هاشمپور، توانست نظر تعداد زیادی از مخاطبان را به خود جلب کند. در کنار او بازیگرانی چون مهناز افضلی، محمد بانکی و رضا صفاییپور نیز در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
مروری بر سریالها:
جمشید هاشمپور در تعداد محدودی سریال بازی کرده است، اما در هر کدام از این آثار، تواناییهای خود را به خوبی نشان داده و بازی درخشانی ارائه کرده است. او با دقت زیاد در انتخاب نقشها و حضور گزینشی در مجموعههای نمایش خانگی، شخصیتهای ویژه و تأثیرگذاری را خلق کرده است.
هرچند کارنامهٔ هنری هاشمپور کوتاه است، اما کیفیت بالای ایفای نقش و جذابیت خاص او در هر اثر، تأثیر عمیقی بر بینندگان گذاشته است. این بازیگر با تمرکز بر انتخابهای دقیق و هنرنمایی در نقشهای پیچیده و دشوار، جایگاه ویژهای در میان بازیگران سرشناس ایران پیدا کرده است.
از جمله مجموعههای ارزشمند و بهیادماندنی او میتوان به «شهرزاد» و «آقازاده» اشاره کرد. همچنین او در سریال «نیسان آبی» نیز ایفای نقش کرده است.
سریال شهرزاد:
جمشید هاشمپور پس از سالها دوری از مجموعههای تلویزیونی و حضور تنها در فیلمهای سینمایی، در سال ۱۳۹۴ با پیشنهاد حسن فتحی، در سریال محبوب «شهرزاد» بازی کرد. این مجموعه که کارگردانی آن بر عهده حسن فتحی و تهیهکنندگی آن با محمد امامی بود، به یکی از پربینندهترین و پرطرفدارترین سریالهای شبکه نمایش خانگی تبدیل شد و درآمد بسیار بالایی نیز کسب نمود.
سریال شهرزاد در ژانرهای درام، جنایی و تاریخی ساخته شد. فصل اول آن در سال ۱۳۹۴ در ۲۸ قسمت تولید و پخش شد. فصل دوم در سال ۱۳۹۶ و در ۱۵ قسمت عرضه گردید و فصل سوم نیز شامل ۱۶ قسمت بود که پخش آن از زمستان ۱۳۹۶ تا خرداد ۱۳۹۷ ادامه داشت. این سریال هر هفته یک قسمت، از طریق مراکز مختلف عرضه فیلم در سراسر کشور در دسترس مخاطبان قرار میگرفت.
از جمله بازیگران اصلی این مجموعه میتوان به علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار اشاره کرد که هر یک با اجرای فوقالعاده خود، نقش مهمی در موفقیت و معروفیت این سریال ایفا کردند. جمشید هاشمپور نیز در این مجموعه در نقش یک بازپرس باوجدان و متعهد ظاهر شد.
سریال آقازاده: در قامت یک قدرتمند فاسد:
سریال آقازاده یک مجموعه تلویزیونی جذاب و پرطرفدار است که در سال ۱۳۹۸ توسط سازمان اوج تولید شد. کارگردانی این سریال را بهرنگ توفیقی بر عهده داشت و در ژانر اجتماعی و سیاسی ساخته شد.
داستان این سریال درباره مردی به نام نیما بحرین است که امیر آقایی نقش او را بازی میکند. نیما که از خانوادهای سرشناس و بانفوذ است، درگیر تخلفات اقتصادی و رانتخواری میشود. در مقابل او، حامد تهرانی قرار دارد که سینا مهراد این نقش را ایفا میکند. حامد با اینکه خودش هم از یک خانواده شناختهشده است، اما فردی بااخلاق، متعهد و مسئولیتپذیر است. او تلاش میکند تا تخلفات نیما را افشا کند و برای برقراری عدالت و انصاف مبارزه نماید.
تقابل این دو شخصیت با باورها و ارزشهای متضاد، اصل داستان این سریال را شکل میدهد. در کنار آنها، جمشید هاشمپور نیز در نقش یک فرد قدرتمند و فاسد بازی میکند.
از جمله بازیگران اصلی این سریال میتوان به امیر آقایی، نیکی کریمی، امین تارخ، سینا مهراد، مهدی سلطانی، امین حیایی و جمشید هاشمپور اشاره کرد.
جمشید هاشم پور؛ قهرمان سینمای بیقهرمان:
جمشید هاشمپور با سالها فعالیت هنری درخشان، به یکی از نمادهای فراموشنشدنی سینمای ایران تبدیل شده است. در دورهای که سینما با کمبود قهرمانان واقعی و باورپذیر روبهرو بود، او با بازیهای تأثیرگذارش این جایگاه را به دست آورد. هاشمپور با انتخاب نقشهای استوار و ویژه، بسیاری از چهرههای قهرمانی ایران را به گونهای به تصویر کشید که بینندگان به شکلی عمیق با آنها ارتباط برقرار کردند. این بازیگر با حضور در فیلمهای پرهیجان و درامهای اجتماعی، توانست ترکیبی از مبارزهطلبی و انسانیت را نشان دهد و قهرمانی را معرفی کند که هم با دشمنان بیرونی میجنگد و هم با کشمکشهای درونی خود روبرو میشود. جمشید هاشمپور در نقشآفرینیهایش با سکوت پرمعنیاش، نگاههای نافذ و رفتارهای سنجیده، قهرمانی را خلق کرد که حتی با کمترین گفتار هم ابهت خود را به تماشاگر منتقل میکند. این نقشها فراتر از کلیشههای رایج، پایداری و عمق وجودی او را نشان میدهند و پیوند روحی ژرفی با مخاطب ایجاد میکنند. کارنامه هنری این هنرمند بزرگ، پر از شخصیتهای ماندگاری است که به چهرههای قهرمانی سینما تبدیل شدهاند؛ قهرمانانی که نه تنها در دل فیلمها، بلکه در ذهن و قلب تماشاگران جایگاه والا و بیهمتایی دارند. به بیان دیگر، جمشید هاشمپور قهرمان بیبدیل سینمایی است که فقدانش همچنان در سینما احساس میشود.
فیلمشناسی

سینما:
| سال | عنوان | توضیحات |
|---|---|---|
| ۱۳۴۶ | زنی به نام شراب | به عنوان بدلکار |
| ۱۳۴۶ | فراری | به عنوان بدلکار |
| ۱۳۴۷ | جهنم سفید | |
| ۱۳۴۷ | جنجال پول | |
| ۱۳۴۹ | قسمت | |
| ۱۳۵۰ | مرد جنگل | |
| ۱۳۵۰ | عشقیها | |
| ۱۳۵۰ | خوشگلترین زن عالم | |
| ۱۳۵۰ | ایوالله | |
| ۱۳۶۰ | فرمان | |
| ۱۳۶۰ | خط قرمز | دوست امانی |
| ۱۳۶۲ | نقطه ضعف | مربی |
| ۱۳۶۲ | دادشاه | سروان قادری |
| ۱۳۶۲ | بالاش | بالاش |
| ۱۳۶۲ | بازداشتگاه | |
| ۱۳۶۳ | عقابها | سروان تکاور جمشید پویا |
| ۱۳۶۳ | تاراج | زینال بندری |
| ۱۳۶۳ | پایگاه جهنمی | ستوان عیسی حسینی بای |
| ۱۳۶۴ | یوزپلنگ | جمال |
| ۱۳۶۴ | تیغ و ابریشم | قاچاقچی |
| ۱۳۶۷ | روز باشکوه | نمایندهی دربار |
| ۱۳۶۸ | مادر | جمال |
| ۱۳۶۹ | عشق و مرگ | دکتر متینی |
| ۱۳۶۹ | پرده آخر | بازرس رکنی |
| ۱۳۷۰ | گلها و گلولهها | کاکسعید |
| ۱۳۷۰ | قهرمان (آخرین تلاش) | حاج محسن |
| ۱۳۷۰ | قرق | ماشاءالله |
| ۱۳۷۰ | دلشدگان | سفیر فرانسه |
| ۱۳۷۰ | دادستان | تروریست آمریکایی |
| ۱۳۷۱ | قافله | سروان پیر بلوچ |
| ۱۳۷۱ | طعمه | |
| ۱۳۷۱ | تماس شیطانی | وصالی |
| ۱۳۷۱ | افعی | شاهین اسدی |
| ۱۳۷۲ | یاران | بهرام گودرزی |
| ۱۳۷۲ | ضربه طوفان | اکبر طوفان |
| ۱۳۷۲ | پادزهر | سرگرد هاشمی |
| ۱۳۷۲ | آخرین خون | قادر |
| ۱۳۷۲ | پرواز از اردوگاه | سرگُرد خلبان عباس حِلمی |
| ۱۳۷۳ | نیش | کمال زابلی |
| ۱۳۷۳ | مجازات | جعفر چپ گارد |
| ۱۳۷۳ | سربلند | قدرت |
| ۱۳۷۳ | روز دیدنی | قدم |
| ۱۳۷۳ | دیوانه وار | فردوس |
| ۱۳۷۳ | آخرین بندر | هاشم دربندی |
| ۱۳۷۴ | ویرانگر | احمد |
| ۱۳۷۴ | گروگان | مَسی سِپَنج |
| ۱۳۷۴ | آخرین فرصت | |
| ۱۳۷۴ | فاتح | سرگُرد سرفراز |
| ۱۳۷۴ | دشمن | سلطان |
| ۱۳۷۵ | لاکپشت | سیاوش |
| ۱۳۷۵ | عقرب | ذوالفقار حسینی |
| ۱۳۷۵ | جوانمرد | توفیق |
| ۱۳۷۶ | یورش | شهید محمود کاوه |
| ۱۳۷۶ | یاغی | دادمحمد |
| ۱۳۷۶ | شبیخون | سرگُرد کیانی |
| ۱۳۷۶ | زخمی | یعقوب |
| ۱۳۷۷ | هیوا | حاج رحیم |
| ۱۳۷۷ | چشم عقاب | کمال زابلی |
| ۱۳۷۷ | باشگاه سری | مرتضیٰ |
| ۱۳۷۸ | سهراب | صادق |
| ۱۳۷۸ | رنجر | مرتضی |
| ۱۳۷۹ | مسافر ری | ابوعون |
| ۱۳۷۹ | آواز قو | سرگرد فتّاح |
| ۱۳۸۰ | قارچ سمی | مهندس دومان قائمی |
| ۱۳۸۰ | سفر به فردا | رحیم |
| ۱۳۸۱ | واکنش پنجم | حاج صفدر |
| ۱۳۸۲ | مزرعه پدری | مـمـّد ساکت |
| ۱۳۸۲ | جنایت | سرهنگ ابراهیمی |
| ۱۳۸۳ | رازها | |
| ۱۳۸۳ | یک بوس کوچولو | کمال |
| ۱۳۸۴ | قتل آنلاین | سرهنگ سالاری |
| ۱۳۸۴ | از دوردست | شـِیخ |
| ۱۳۸۵ | قاعده بازی | اقدس |
| ۱۳۸۵ | سنگ، کاغذ، قیچی | سرهنگ ایزدی |
| ۱۳۸۵ | میم مثل مادر | روبیک |
| ۱۳۸۵ | چهار انگشتی | دکتر |
| ۱۳۸۶ | محافظ | بشاران |
| ۱۳۸۶ | آن مرد آمد | |
| ۱۳۸۶ | استشهادی برای خدا | فتحی |
| ۱۳۸۷ | نفوذی | یوسف |
| ۱۳۸۷ | کلبه | حاج مهدی |
| ۱۳۸۷ | تردید | |
| ۱۳۸۷ | خیابان بیست و چهارم | |
| ۱۳۸۷ | فرود در غربت | |
| ۱۳۸۷ | چهره به چهره | |
| ۱۳۸۸ | کیفر | اسمال چارلی |
| ۱۳۸۸ | ازدواج در وقت اضافه | جعفر جِیمز باند |
| ۱۳۸۹ | پایاننامه | رئیس کل امنیت |
| ۱۳۸۹ | گلوگاه شیطان | زائرعلی |
| ۱۳۸۹ | زنها شگفت انگیزند | |
| ۱۳۹۰ | گشت ارشاد | فرات |
| ۱۳۹۱ | گامهای شیدایی | |
| ۱۳۹۲ | هیس! دخترها فریاد نمیزنند | |
| ۱۳۹۲ | کلاشینکف | |
| ۱۳۹۲ | روزگاری عشق و خیانت | |
| ۱۳۹۳ | هاری | |
| ۱۳۹۳ | من دیه گو مارادونا هستم | |
| ۱۳۹۴ | نفس | ببری خان |
| ۱۳۹۵ | انزوا | |
| ۱۳۹۵ | ملی و راههای نرفتهاش | |
| ۱۳۹۶ | دارکوب | |
| ۱۳۹۶ | هایلایت | |
| ۱۳۹۶ | درخونگاه | |
| ۱۳۹۷ | شین | |
| ۱۳۹۷ | مأموریت غیرممکن | |
| ۱۳۹۷ | ژن خوک | |
| ۱۳۹۷ | سرکوب | |
| ۱۳۹۸ | مرده خور | |
| ۱۳۹۹ | گیج گاه | |
| ۱۳۹۹ | راند چهارم | |
| ۱۳۹۹ | شیشلیک | |
| ۱۳۹۹ | برای مرجان | |
| ۱۳۹۹ | لب خط | |
| ۱۳۹۹ | روز ششم | |
| ۱۴۰۲ | پرواز ۱۷۵ |
نمایش خانگی:
| سال | نام سریال | کارگردان | نقش |
|---|---|---|---|
| ۱۳۹۴ | شهرزاد | حسن فتحی | سرگرد فولادشکن |
| ۱۳۹۹ | آقازاده | بهرنگ توفیقی | حاج حسن احمدی |
| ۱۴۰۰ | نیسان آبی | منوچهر هادی | جمشید هاشمپور |
جوایز و افتخارات
| سال | جایزه | فیلم | مراسم | نتیجه |
|---|---|---|---|---|
| ۱۳۶۹ | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد | عشق و مرگ | نهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد شده |
| ۱۳۷۳ | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد | آخرین بندر | سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد شده |
| ۱۳۷۷ | دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد | هیوا | هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | برنده |
| ۱۳۷۸ | تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | هیوا | جشن سینمای ایران | نامزد شده |
| ۱۳۸۰ | تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | مسافر ری | جشن سینمای ایران | نامزد شده |
| ۱۳۸۱ | تندیس نخل زرین و لوح تقدیر | سفر به فردا / واکنش پنجم | جشنواره فیلم اجتماعی آبادان | برنده |
| ۱۳۸۱ | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد | واکنش پنجم | بیست و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد شده |
| ۱۳۸۱ | تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد | سفر به فردا | جشن سینمای ایران | نامزد شده |
| ۱۳۸۲ | تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد | واکنش پنجم | جشن سینمای ایران | نامزد شده |
| ۱۳۸۵ | تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | میم مثل مادر | جشن سینمای ایران | نامزد شده |
| ۱۳۸۶ | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد | استشهادی برای خدا | بیست و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | نامزد شده |
| ۱۳۹۵ | تندیس حافظ یک عمر فعالیت هنری | بدون فیلم خاص | شانزدهمین جشن دنیای تصویر | برنده |
| ۱۳۹۶ | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | دارکوب | سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر | برنده |
تجلیل:
| سال | رویداد / مراسم | توضیحات / نکوداشت |
|---|---|---|
| ۱۳۹۷ | جشنواره ملی چهارسوق – شب فرهنگی اردبیل در برج میلاد | جمشید هاشم پور به عنوان یکی از هنرمندان اردبیلی مورد سپاس و تقدیر قرار گرفت. |
| ۱۳۹۸ | مراسم رونمایی نمایش «این یک اعتراف است» در عمارت نوفل لوشاتو | جمشید هاشم پور به علت یک عمر فعالیت در عرصه هنر مورد تجلیل قرار گرفت. |
| نامشخص | اختتامیه شانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت | از فعالیتهای هنری جمشید هاشم پور تمجید و سپاس شد. |
| ۱۳۹۳ | گردهمایی سینمای ایران در پردیس ملت | جمشید هاشم پور به عنوان هنرپیشه نامآور و محبوب سینمای اکشن و پلیسی ایران مورد تجلیل واقع شد. |
| نامشخص | شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور | گواهینامه درجه یک هنری به این هنرپیشه اعطا گردید. |
| نامشخص | اختتامیه دوازدهمین جشنواره فیلمهای ورزشی ایران | از حشمت مهاجرانی، مسعود اسکویی و جمشید هاشم پور سپاس و تجلیل شد. |
| ۱۴۰۰ | اجلاس هنری پاسداشت ایثار و دفاع مقدس | جمشید هاشم پور به همراه عزتالله مهرآوران، علیرضا افتخاری، حسین نوری و رضا برجی تجلیل و سپاس شد. |
حاشیه ها

خبر درگذشت:
در یکی از روزهای تابستان سال ۱۴۰۳ مطالبی در خصوص درگذشت جمشید هاشم پور در برخی از شبکههای مجازی و کانالهای تلگرامی مشاهده شد. در واکنش به این خبر، روابط عمومی موسسه هنرمندان پیشکسوت این موضوع را انکار کرد. در عین حال جعفر گودرزی به عنوان رئیس انجمن منتقدان خانه سینما در خصوص شرایط جسمانی و تندرستی جمشید هاشم پور اعلام کرد؛ پس از گفتگو با همسر این هنرمند خوشبختانه احوال او کاملاً مساعد بوده و تنها دچار آنفولانزای ضعیف شد که در مدت کوتاهی بهبود مییابد.
مصاحبه
جلوگیری از تغییر نام:
به طور معمول اسامی هنرپیشگانی که به راحتی قابل بیان نبوده و به سهولت بیان نمیشود، تغییر کرده و از اسم مستعار استفاده میکنند. این موضوع سبب شد که من نیز به جای هاشمپور اسم آریا را برای خود انتخاب کنم.
ولی برخی از مسئولان مانع این کار شده و نگذاشتند که با این اسم فعالیت کنم. در آخر با همان اسم جمشید هاشم پور ادامه دادم.
قهر و خانه نشینی ۱۰ روزه:
من در هنگام کار بر روی تمامی فیلمها از همه توان و انرژی خود بهره میگیرم. ولی در برخی اوقات از هنرپیشگان سطحی و آماتور استفاده کرده و این نقص موجب آسیب به بازی ما میشود. به ویژه که من در ایفای نقش حساسیت زیادی به خرج میدهم.
در سال ۱۳۹۳ که بر روی یکی از پروژهها به نام من دیه گو مارادونا نیستم کار میکردیم، کارگردان یک سکانس بسیار ساده و مختصر را ۴۰ مرتبه برداشت کرد که این روش رضایت بخش نبود.
پس از آن به مدت ده روز در صحنه فیلمبرداری حاضر نشدم. سپس خودشان مجدداً به سراغم آمده و من بیان کردم؛ بسیار زشت است که در سینمای ایران یک سکانس سه نفره در نهایت با این همه برداشت به سرانجام برسد.
علاقه به قارچ سمی:
چنانچه قصد داشته باشم در بین نقشهایی که ایفا کردهام، مجدداً در همان فیلم بازی کنم، انتخابم فیلم قارچ سمی به سال ۱۳۸۰ است که فکر میکنم فیلم بسیار مطلوب و موثری بود.
هرچند فیلم مذکور آنطور که شایسته بود، از طرف تماشاچیان استقبال نشده و مورد اجحاف قرار گرفت.
از کودکی خجالتی ام:
من نیز مانند بسیاری از مردم ایران تنها در یک شغل فعالیت داشته و آن حرفه بازیگری است. سوای این موضوع، در جامعه من نیز یک شهروند عادی محسوب میشوم. علاوه بر این تا حدودی کم رو هستم و از حضور در جوامع احساس راحتی ندارم.
در سالهای کودکی و نوجوانی نیز تمایل زیادی به حضور در محافل و دورهمیها نداشتم. هرچند این موضوع به منزله منزوی بودن و عزلت نیست ولی در مجموع شخصیت خجالتی و کمرو دارم.
ملاک انتخاب نقش:
از جمله معیارهایی که برای قبول کردن نقش در نظر دارم، در درجه اول تهیه کننده فیلم است. پس از آن فیلمنامه و کارگردانی سه ملاک مهمی هستند که نقش بسزایی در پذیرفتن بازی در یک پروژه برایم دارد.
