پاسخ تمرینهای درس سوم کتاب نگارش پایه هفتم
(صفحههای ۴۲، ۴۴، ۴۶ و ۵۲)
راهنمای کامل حل فعالیتهای درس سوم نگارش هفتم

**عنوان درس: درس سوم نگارش پایه هفتم**
**دستهبندی موضوعات | موضوع: آموزش مرحلهای**
در این درس، یاد میگیریم که چطور موضوعات مختلف را در گروههای مرتب و منظمی قرار دهیم. این کار به ما کمک میکند تا مطالب را بهتر و راحتتر درک کنیم و هنگام نوشتن، نظم و ترتیب بهتری داشته باشیم.
وقتی میخواهیم درباره یک موضوع خاص بنویسیم، بهتر است ابتدا اطلاعات مربوط به آن را جمعآوری کنیم. سپس، این اطلاعات را بر اساس شباهت یا ارتباطشان در دستههای جداگانه قرار دهیم. به این کار، “طبقهبندی” میگویند.
برای مثال، اگر موضوع ما “حیوانات” باشد، میتوانیم آنها را بر اساس محل زندگیشان به گروههای مختلفی مانند حیوانات خانگی، حیوانات وحشی و حیوانات مزرعه تقسیم کنیم. با این روش، نوشته ما منسجمتر و قابل فهمتر خواهد بود.
در ادامه این درس، با انجام تمرینهای مختلف، روش صحیح طبقهبندی موضوعات را به صورت گام به گام فرا خواهیم گرفت.
گام به گام درس ۳ نگارش هفتم
انتخاب صفحه مورد نظر:
راهنمای مرحله به مرحله درس ۳ نگارش هفتم
پاسخ صفحه ۴۱ درس سوم نگارش هفتم
پاسخ صفحه ۴۲ درس ۳ نگارش هفتم
پاسخ صفحه ۴۴ درس سوم نگارش هفتم
پاسخ بخش بازآفرینی حکایت صفحات ۴۶ و ۴۷ نگارش هفتم
راهنمای نگارش هفتم / درس سوم نگارش هفتم: گروهبندی بر اساس موضوع
جواب صفحه ۴۱ درس سوم نگارش هفتم
دنیای اطراف ما پر از شگفتیهاست و یکی از این عجایب، دنیای جانوران است. جانداران مختلف، هر کدام ویژگیهای منحصر به فردی دارند.
**پرندگان**
پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند، بالها و پرهای محکم و در عین حال ظریفی دارند. این پرها هنگام پرواز باز میشوند، در سرما مانند پتوی گرم از پرنده محافظت میکنند و گاهی هم در برابر خطرات، جان آنان را حفظ میکنند. بعضی پرندگان مانند شاهین، بسیار سریع پرواز میکنند، برخی به راحتی مسیر خود را تغییر میدهند و تعدادی هم میتوانند در آب شیرجه بزنند. شترمرغ بزرگترین پرنده است که قادر به پرواز نیست و مرغ مگسخوار که اندازهای به کوچکی نوک انگشت دارد، کوچکترین پرنده جهان به شمار میرود.
**خزندگان**
این گروه از جانوران، روی زمین میخزند و بدنشان از پولک پوشیده شده است. بیشتر آنان تخمگذاری میکنند. بزرگترین خزنده، تمساح است که تا هفت متر رشد میکند و کوچکترین آنها، مارمولک خانگی است که طول بدنش تنها ۱۸ میلیمتر است.
**آبزیان**
این دسته از جانوران به جای خشکی، در آب زندگی میکنند. آنها به جای شش، آبشش دارند و به همین دلیل میتوانند در زیر آب تنفس کنند. ماهیها شناختهشدهترین نوع آبزیان هستند.
**دوزیستان**
دوزیستان میتوانند هم در آب و هم در خشکی زندگی کنند. وقتی نوزاد هستند، آبشش دارند؛ اما با بزرگ شدن، شش پیدا میکنند و قادر میشوند در خشکی نفس بکشند.
این تنوع و شگفتی در آفرینش جانوران، نشاندهنده قدرت بیپایان پروردگار است و درسها و حکمتهای فراوانی برای ما در بر دارد.
انشا صفحه ۴۲ درس ۳ نگارش هفتم
خانه، مکانی امن برای زندگی
مقدمه:
خانه، پناهگاهی برای زندگی روزمره ماست. جایی که در آن زندگی میکنیم، استراحت میکنیم و از گزند باران، سرما، گرما و دیگر عوامل طبیعی در امان میمانیم.
بدنه:
خداوند مهربان همه چیز را در این جهان آفریده و توانایی استفاده از آنها را به انسان عطا کرده است تا بتواند دوران زندگی خود را با آرامش و راحتی بیشتری بگذراند. اما باید بدانیم که خانه فقط چهار دیوار و یک سقف نیست. خانه شامل وسایل و لوازمی است که آن را قابل سکونت میکند. اگر در خانهای کسی زندگی نکند و رفت و آمدی در آن نباشد، آن مکان دیگر خانه محسوب نمیشود، بلکه به خرابهای تبدیل میشود. اگر بوی غذا در فضای آن پیچیده نشود، آنجا خانهای برای زندگی نیست.
اگر خانه نباشد، شما پناهگاهی برای زندگی نخواهید داشت. در سرمای سوزان زمستان و گرمای طاقتفرسای تابستان مجبورید در فضای باز بمانید و روی تکهای مقوا یا هر چیزی که پیدا کنید بخوابید. هنگام بارش باران، شما اولین کسی خواهید بود که خیس میشوید و بیمار میشوید. بدون خانه، زندگی بسیار دشوارتر از آن چیزی میشود که تصور میکنید.
نتیجه:
حالا باید شکرگزار خداوند باشیم که حداقل سقفی بالای سرمان داریم و با عزیزانی مانند پدر، مادر، خواهران و برادرانمان زندگی میکنیم. پناهگاهی داریم که زندگی روزمرهمان را در آن سپری میکنیم و در برابر بلایای طبیعی آسیب کمتری میبینیم.
![]()
دانلود انشاء درباره عینک به صورت PDF
موضوع: عینک
بخش اول: عینک معمولاً وسیلهای است برای کسانی که مشکل بینایی دارند، اما گاهی همهٔ ما، چه بیناییمان خوب باشد چه نه، به عینک نیاز پیدا میکنیم!
بخش اصلی: شاید بپرسید چرا و چه نوع عینکی؟ آیا عینک مخصوص افراد دوربین یا نزدیکبین است؟ قاب آن باید گرد باشد یا چهارگوش؟
اما هیچکدام؛ منظورم عینکهای نامرئی است! عینکهایی از جنسِ دوری از قضاوت عجولانه، روشنبینی، خوشبینی و آیندهنگری و چیزهای دیگر…
عینکهایی که قیمتشان استفادهٔ درست از مغز است. عینکهایی که افراد خردمند و بااخلاق، کلکسیوندار آنها هستند. عینکهایی که نگاه شما را به دنیا و جامعه عوض میکنند. عینکهایی که به قول سهراب سپهری باعث میشوند جور دیگری ببینید!
یکی از این عینکها، بدیهای مردم را دور و خوبیهایشان را نزدیک نشان میدهد و باعث ایجاد دوستیهای محکمتر میشود. یکی دیگر با آیندهنگری، انسان را به عاقبتبینی میرساند و مطمئناً هرکدام از این عینکها به ارزش درونی انسان میافزایند.
اما فراموش نکنیم بعضی عینکها نه تنها مفید نیستند، بلکه ما را کور میکنند: عینکهایی با نشانِ بدبینی، عجله، ترس و غرور.
نکتهٔ خوب دربارهٔ عینکهای مثبت — مخصوصاً آنهایی که ویژگیهای خوب دارند — این است که ماندگارند و خراب نمیشوند و تا پایان عمر همراه شما میمانند. همچنین این شما هستید که قدرت انتخاب آنها را دارید!
بخش پایانی: همیشه شنیدهایم که اگر عینک مناسب چشم خودمان را نزنیم، یا در بچگی برای سرگرمی عینک پدر و مادر را بگذاریم، چشمانمان ضعیف میشود. پس نباید به دنیای اطراف خود از نگاه دیگران نگاه کنیم و گاه حسرت زندگی آنها را بخوریم!
![]()
دانلود انشا در مورد عینک با فرمت PDF
موضوع: عینک
**مقدمه:**
همهی ما با پرندهای آشنا هستیم که در ادبیات ما نماد تاریکی و بدیمنی شناخته میشود، اما در عین حال از آن به عنوان یکی از باهوشترین پرندگان یاد میکنیم. این پرنده کلاغ است!
**بدنه اصلی:**
**پاراگراف ۱:**
کلاغها موجودات شگفتانگیزی هستند. گفته میشود هر “قار قار” آنها معنای ویژهای دارد که فقط خودشان آن را درک میکنند. برخی از این صداها برای هشدار دادن است، برخی برای تقلید صداهای دیگر و بعضی برای ارتباط با همنوعانشان. به دلیل عمر طولانی که کلاغ دارد، جایگاه مهمی در ادبیات ما پیدا کرده است.
**پارagraph ۲:**
با این حال، برخی از مردم کلاغ را نشانهی بدشانسی میدانند و معتقدند اگر کسی صبح زود با صدای کلاغ از خواب بیدار شود، به پایان عمرش نزدیک شده است. برخی فرقهها نیز بر این باورند که کلاغ چشم شیطان است.
اما با وجود این باورها، کلاغها از باهوشترین پرندگان به شمار میروند. مثلاً در افسانهها آمده که انسانها روش تشییع و خاکسپاری مردگان را از کلاغها آموختهاند! برخلاف تصور رایج در ایران، در هر کشوری کلاغ نماد چیز متفاوتی است: در چین نماد سپاسگزاری از پدر و مادر، در یونان نماد خورشید و در ژاپن پیامرسان خدایان است.
**پاراگراف ۳:**
در قصهها، کلاغ بیشتر نماد هوش و ذکاوت است، ولی در بسیاری از داستانها از آن به عنوان نماد حرص و آزادی نیز یاد شده است. ضربالمثلها و کنایههای زیادی با کلمه “زاغ” (که همان کلاغ است) ساخته شدهاند. مثلاً “زاغ دل” به معنای سیاهدل، “زاغ طبع” به معنای بداخلاق و “زاغ چهر” به معنای سیاهرو است.
**نتیجهگیری:**
کلاغ بودن کار هر کسی نیست! چون یک انسان نمیتواند هم زمان هم نماد بدشگونی باشد هم عاقل، هم منحوس باشد هم باهوش! کلاغ بودن نیاز به روحیهای آزاد دارد تا بتوانی بر هر چیزی پا بگذاری و به هر جایی که میخواهی سفر کنی؛ حتی به سرزمینهای ناشناخته! کلاغ بودن کار هر کسی نیست!
![]()
دریافت متن آماده درباره کلاغ با فرمت PDF
در این بخش میتوانید یک نوشته کامل و آماده در مورد پرنده کلاغ را به صورت فایل PDF دریافت کنید. این فایل شامل اطلاعات مفید و جالبی درباره زندگی، ویژگیها و رفتارهای این پرنده باهوش است. محتوای ارائه شده به گونهای تهیه شده که برای همه افراد قابل استفاده باشد.
جواب صفحه ۴۴ درس سوم نگارش هفتم
جملههای زیر را از نظر دستوری اصلاح کنید:
🔸آیا پروانه در میان گلها چرخیدند؟
پاسخ: پروانه در میان گلها چرخید. / پروانهها در میان گلها چرخیدند.
🔸ملکه با زنبورهای عسل به سمت باغ گلها پرواز کردند.
پاسخ: ملکه با زنبورهای عسل به سمت باغ گلها پرواز کرد.
🔸دانشآموز و معلم، در کلاس مهارتهای نوشتاری مینوشت.
پاسخ: دانشآموز و معلم، در کلاس مهارتهای نوشتاری مینوشتند.
جواب باز آفرینی مثل صفحه ۴۶ و ۴۷ نگارش هفتم
هر کس که سقف خانهاش بزرگتر و پهنتر باشد، برف بیشتری روی آن جمع میشود.
این مثل به ما یادآوری میکند که هر چه مسئولیت و موقعیت فرد در زندگی بیشتر باشد، دشواریها و مشکلات پیش روی او نیز بیشتر خواهد بود.
کسی که جایگاه بلندتری دارد، باید انتظار داشته باشد که بار سنگینتری را نیز به دوش بکشد.
| در گذشته مرد فقیری زندگی می کرده است که با کارگری در کاخانه ای امرار معاش می کرده است . مرد فقیر همیشه حسرت ثروت صاحب کارخانه را می خورده است .
صاحب کارخانه بیماری سختی می گیرد و زمان مرگش فرا می رسد . از آنجا که صاحب کارخانه هیچ وارثی نداشته است و مرد فقیر درستکارترین شخص در کارخانه بود . صاحب کارخانه تصمیم می گیرد تا کارخانه را به او بسپارد و راهی دیار باقی شود . مرد فقیر با وجود اینکه از مرگ صاحب کارخانه ناراحت شده بود اما بسیار از تصمیم صاحب کارخانه خوشنود بود و از مدیریت کارخانه استقبال کرد . مدتی گذشت و مرد فقیر با مشکلات فراوان مدیریت کارخانه روبرو شد به طوری که گاهی از زندگی جدیدش خسته می شد و آرزو می کرد به زندگی ساده سابقش برگردد. روزی یکی از دوستان صمیمی مرد فقیر برای عرض تبریک نزد او آمد و به او تبریک گفت . اما مرد فقیر که از وضعیت پرتنش فعلی اش بسیار خسته بود به او گفت : ” ای رفیق بیچاره من ، خوشبختی برای شماست آن زمانی که کارگر کارخانه بودم فقط به فکر اندکی درآمد برای خانواده خودم بودم ولی اکنون باید به فکر صدها کارگر باشم که هر کدامشان از من انتظارهای مختلفی دارند “ |
در ادامه، نکته دوم را با بیانی ساده و روشن توضیح میدهیم:
انسان در زندگی خود با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو میشود. گاهی اوقات شرایط به گونهای پیش میرود که احساس میکنیم همه چیز بر وفق مراد است و در آرامش کامل به سر میبریم. اما در مواقع دیگر، مشکلات و سختیها از هر طرف ما را احاطه میکنند و احساس ناامیدی و درماندگی به سراغمان میآید.
در چنین شرایطی، مهم است که به یاد داشته باشیم این سختیها دائمی نیستند و همانطور که روزهای خوب میگذرند، روزهای سخت نیز پایان مییابند. زندگی همواره در حال تغییر است و هیچ وضعیتی برای همیشه ثابت نمیماند.
اگر در حال حاضر در آسایش و راحتی هستیم، باید شکرگزار باشیم و از این موقعیت استفاده کنیم تا خود را برای روزهای احتمالی سخت آینده آماده کنیم. از طرفی، اگر در تنگنا و مشکل قرار داریم، باید صبر و تحمل پیشه کنیم و مطمئن باشیم که این شرایط نیز تغییر خواهد کرد و دوباره روزهای خوب از راه خواهند رسید.
این نگرش به ما کمک میکند در برابر ناملایمات زندگی مقاومت بیشتری داشته باشیم و در عین حال، در دوران آسایش، غرق در غرور و غفلت نشویم.
| در زمان قدیم پادشاهی زندگی می کرده است که فرزند و جانشینی نداشته است. در هنگام بیماری و نزدیک شدن زمان مرگ پادشاه وصیت می کند اولین نفری که وارد شهر شد را پادشاه جدید شهر معرفی کنند.
فردای آن روز گدایی از دروازه شهر وارد می شود و مردم و وزیران دستور شاه را اجرا کرده و او را بر تخت پادشاهی می نشانند. بعد از گذشت مدتی شاه جدید که هرگز تجربه پادشاهی را نداشته است با وزیران و زیردستانش دچار مشکل می شود و به ناچار بخشی از قدرت را به آن ها واگذار می کند. در یکی از روزها یکی از دوستان پادشاه جدید که خیلی هم با او صمیمی بوده است برای دیدار دوست و عرض تبریک نزد پادشاه می رود. پادشاه جدید در پاسخ تبریک دوستش می گوید : ای رفیق بیچاره من ، اکنون حال تو بسیار از حال من بهتر است من در گذشته فقط غم نانی داشتم و حالا غم جهان را بر دوش می کشم. دوستش در پاسخ می گوید: “هر که بامش بیش برفش بیشتر” نتیجه: آدم ها هر چقدر از لحاظ مالی قوی تر باشند همان قدر می بایست سختی های دنیا را هم تحمل کنند. |
