معنی کلمات درس هفتم فارسی چهارم ( مهمان شهر ما ) + مخالف کلمات

درس هفتم کتاب فارسی پایه چهارم با نام “مهمان شهر ما” همراه با معنی واژه‌ها و متضادهای آن

**معنی واژه‌های درس:**

* **آرام:** بی‌سر و صدا، قرار و ساکت
* **پیروز:** کامیاب، موفق
* **تاریک:** بدون روشنایی، سیاه
* **چابک:** فرز، سریع
* **دانا:** خردمند، باهوش
* **شکوه:** عظمت، بزرگی
* **مهربان:** دلسوز، با محبت
* **نیکو:** خوب، زیبا و پسندیده

**متضاد واژه‌ها (کلمات مخالف):**

* آرام <-> پرسروصدا، بی‌قرار
* پیروز <-> شکست‌خورده، مغلوب
* تاریک <-> روشن، نورانی
* چابک <-> کند، سنگین
* دانا <-> نادان، جاهل
* شکوه <-> کوچکی، حقارت
* مهربان <-> بداخلاق، بی‌مهر
* نیکو <-> بد، زشت

معنی کلمات درس هفتم فارسی چهارم ( مهمان شهر ما ) + مخالف کلمات

درس هفتم: درک معنای واژه‌ها و مفهوم شعر
پایه چهارم دبستان

معنی کلمات درس 7 فارسی چهارم

همه حاضر بودند و فضای مکان از جنب و جوش پر بود. آنجا بود و حرکت بود. بدان که شادی و شوقی که در فضا موج می زد، با قدرتی زیاد احساس می شد. سرانجام، آن کسی که همه با آرزوی دیدارش لحظه شماری می کردند، از راه رسید. مردم با چشمانی که از او برنمی گرداندند، به پیشوازش شتافتند. نگاه های پر از تحسین و تعریف مردم، همراه با حرکت و شور آنها، بی تابی و ناآرامی را نشان می داد. چهره هایشان از شوق برافروخته بود.

سر و صدای پر هیاهوی جمعیت بسیار زیاد، به هوا برمی خاست. بوی خوش در فضا پیچیده بود. در میان این همه شور و هیجان، نگرانی و غم نرم و آرامی نیز در دل ها جا داشت. انبوه جمعیت، با پوشش های گوناگون، صحنه ای به یاد ماندنی را ساخته بودند.

کلمات هم خانواده درس 7 فارسی چهارم

مشتاق: یعنی شوق داشتن و برای چیزی یا کسی دل‌تنگ بودن.
متوجه: یعنی به چیزی توجه کردن و آن را درک کردن.
صبر: یعنی شکیبایی و تحمل در برابر سختی‌ها.
مرخص: یعنی آزاد شدن یا اجازه گرفتن برای رفتن.
انتظار: یعنی منتظر چیزی یا کسی بودن.
حرکت: یعنی جنبش و جابه‌جایی.
اشعار: یعنی شعرها و چیزهایی که شاعر می‌سراید.
درس: یعنی آموزشی که معلم می‌دهد و یادگیری آن.
ضخامت: یعنی کلفتی و ستونی بودن یک چیز.
لطیف: یعنی نازک و نرم بودن، همراه با لطف و زیبایی.
جمعیت: یعنی گروهی از افراد که در کنار هم هستند.
نظر: یعنی نگاه کردن یا عقیده و فکر درباره چیزی.
فعالیت: یعنی کار و تلاش و پویایی.

کلمات مخالف درس 7 فارسی چهارم

در این متن، کلماتی با معانی متضاد ارائه شده‌اند. هر کلمه در سمت راست، نقطه مقابل کلمه سمت چپ خود است. برای مثال:

سریع در مقابل آهسته قرار دارد.
تمیز نقطه مقابل کثیف است.
طلوع خورشید، مخالف مفهوم غروب آن است.
آرام و آهسته، برعکس تند و سریع است.
خواب در تقابل با بیداری است.
پیری، مقابل جوانی قرار می‌گیرد.
شب، متضاد روز است.
پر بودن، نقطه مقابل خالی بودن است.
تشنه بودن، مقابل سیراب بودن قرار دارد.
جدا بودن، مخالف متصل بودن است.
خوشبو بودن، مقابل بدبو بودن است.
استقبال کردن، متضاد پیشواز کردن است.
همهمه و سر و صدا، نقطه مقابل سکوت و آرامش است.
شادی، متضاد غم و اندوه است.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *