در این بخش به توضیح حکایتی از کتاب فارسی ششم میپردازیم که دربارهٔ انواع مختلف مردم و ویژگیهای آنها صحبت میکند.
**مفهوم اصلی حکایت:**
این حکایت به ما میگوید که مردم در زندگی، به چند گروه تقسیم میشوند. بعضی از آنها مانند تاجران هستند که همیشه به فکر سود و منفعت خودشان هستند. عدهای دیگر مانند کشاورزان میمانند که برای به دست آوردن نتیجه، زحمت میکشند و تلاش میکنند. گروهی هم مانند دامداران هستند که مسئولیت مراقبت از دیگران را به عهده میگیرند.
**نکتهٔ حکایت:**
هدف از این حکایت، شناخت بهتر انواع شخصیتها و رفتارهای مردم در جامعه است. وقتی با این ویژگیها آشنا شویم، بهتر میتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم و رفتار مناسبتری داشته باشیم.
—
**واژهنامه:**
**کلمات اصلی:**
– **حکایت:** داستان کوتاه و پندآموز
– **انواع:** گونهها، قسمهای مختلف
– **مردم:** افراد جامعه
**واژههای همخانواده:**
– حکایت ← حکایتها، حکایتگری
– مردم ← مردمی، مردمان
– انواع ← نوع، انواع
**واژههای متضاد:**
– مردم ≠ حکومت
– انواع ≠ یکسان
– حکایت ≠ واقعیت

نام درس: درس ششم
عنوان: درک معنای واژهها و مفهوم شعر
پایه: ششم دبستان
در این درس، یاد میگیریم که چطور معنای کلمههای مختلف را بفهمیم. همچنین، میآموزیم که چطور شعرها را بخوانیم و مفهوم آنها را درک کنیم. این کار به ما کمک میکند تا بهتر بخوانیم و بنویسیم و با زیباییهای زبان فارسی بیشتر آشنا شویم.
معنی کلمات و متضاد و هم خانواده حکایت انواع مردم
در این دنیا، مردم به شکلهای گوناگونی با یکدیگر برخورد میکنند. بعضی از افراد، وجودشان برای دیگران مانند یک داروی شفابخش است. وقتی با آنها هستی، احساس آرامش و تندرستی میکنی و وجودت را تسکین میدهند.
برعکس، افرادی هم هستند که مانند هوای پاک و سالماند. بودن در کنار آنها خوب است، اما تاثیر عمیق و درمانگری مانند دسته اول ندارند.
دسته سوم، افرادی هستند شبیه به یک بیماری. همنشینی با آنها فقط باعث رنجش و آزار است و هیچ سودی برای تو ندارد.
اما بدترین نوع مردم، کسانی هستند که مانند مرگ میمانند. آنها بدی و زیانشان به همه چیز و همه کس میرسد و از همراهی با آنها هیچ چیزی جز ویرانی و نابودی عایدت نمیشود.
پس انسان عاقل و خردمند کسی است که همواره مراقب است با چه کسانی دوست میشود و زمان خود را در کنار چه افرادی میگذراند.
معنی حکایت انواع مردم
بدان که آدمها در زندگی سه گونهاند:
دستهای مانند غذا هستند که زندگی بدون آنها ممکن نیست و همیشه به حضورشان نیاز داریم.
دستهای دیگر مانند دارو هستند که گاهی در شرایط سخت به کمک ما میآیند و مشکلگشایمان میشوند.
و گروهی نیز مانند بیماری هستند که هرگز به آنها نیازی نداریم، اما گاهی ناگزیر با آنها روبرو میشویم. در این مواقع باید شکیبایی کنیم و سختیها را تحمل کنیم تا روزی بتوانیم از دست آنها رها شده و به آرامش برسیم.
