سازشناسی شاخهای از علم موسیقی است که به بررسی و شناخت سازها میپردازد. این رشته جایگاه ویژهای در دنیای موسیقی دارد و قدمتی طولانی دارد. اگر دوست دارید بدانید سازشناسی چه تعریفی دارد، در چه زمینههایی استفاده میشود و گذشته آن چگونه بوده، در این نوشته از وبلاگ ندابلاگ همراه ما بمانید.
سازشناسی چیست؟
سازشناسی که با نام ارگانولوژی نیز شناخته میشود، دانش بررسی و دستهبندی سازهای موسیقی است. به کسانی که در این زمینه تخصص دارند، سازشناس یا ارگانولوژیست گفته میشود. در این علم، همهی جنبههای مختلف یک ساز مانند پیشینهی تاریخی، ساختمان داخلی و چگونگی ایجاد صدا مورد مطالعه قرار میگیرد. سازشناسی تا حدی به برخی رشتههای دیگر مانند موسیقیشناسی قومی نزدیک است، ولی در عین حال هویت مستقل و ویژهی خود را حفظ کرده است.
تاریخچه علم سازشناسی چیست؟
قرن ۱۶؛ نخستین آثار سازشناسی
اولین نوشتههایی که در مورد سازهای موسیقی در غرب وجود دارد، به سده شانزدهم میلادی برمیگردد. این اطلاعات در واقع در دو کتاب مهم دیده میشوند.
کتاب اول با نام “Musica getuscht und ausgezogen” توسط سباستین ویردونگ نوشته شده است. او یک آهنگساز و متخصص در زمینه سازهای موسیقی بود.
کتاب دوم، “Musica instrumentalis deudsch” نام دارد که نویسنده آن مارتین آگریکولا است. او نیز یک آهنگساز در دوره رنسانس و یک نظریهپرداز موسیقی بود.
نکته جالب این است که هر دوی این نویسندگان، اهل کشور آلمان بودند.
قرن ۱۷
یکی از سرشناسترین متخصصان ساز در سده هفدهم، فردی آلمانی به نام مایکل پراتوریوس بود که هم آهنگ میساخت و هم درباره موسیقی پژوهش میکرد. کتاب سهجلدی او با عنوان Syntagma musicum، امروزه به یک مرجع بسیار ارزشمند برای شناخت سازهای دوره رنسانس تبدیل شده است.
قرن ۱۸ و ۱۹
در سدههای هجدهم و نوزدهم، پژوهشهای چندانی دربارهٔ سازهای موسیقی انجام نشد. در آن دوره، کمتر کسی به موضوع سازشناسی توجه داشت و مطالعات تخصصی در این زمینه بسیار محدود بود. اما با پایان قرن نوزدهم، وضعیت کمی تغییر کرد. کاوشگران و جهانگردان، سازهای گوناگونی از فرهنگهای مختلف را با خود به اروپا آوردند و مجموعههای بزرگی از این سازها شکل گرفت. همین موضوع، دوباره شور و شوق پژوهش در زمینهٔ سازشناسی را زنده کرد و رونق تازهای به این حوزه بخشید.
قرن ۲۰؛ ایجاد طبقهبندی سازها
در سده بیستم میلادی، یک موسیقیدان آلمانی به نام کورت زاکس، با تلاشهای فراوانش به یکی از پایهگذاران اصلی دانش سازشناسی نوین تبدیل شد. او دو کتاب بسیار مهم در این زمینه نوشت: یکی “Real-Lexicon der Musikinstrumente” در سال ۱۹۱۳ و دیگری “The History of Musical Instruments” در سال ۱۹۴۰.
علاوه بر این، زاکس به همراه همکارش اریش مورتیز فون هورن بوستل، یک سیستم طبقهبندی برای سازهای موسیقی طراحی کردند. این روش که امروزه با نام “طبقهبندی هورن بوستل – زاکس” شناخته میشود، برای نخستین بار در سال ۱۹۱۴ معرفی شد. در این سیستم، سازها در چهار گروه اصلی قرار میگیرند:
– **آیدیوفونها (idiophones)**: این سازها با لرزش خودِ بدنهشان صدا ایجاد میکنند.
– **ممبرافونها (membranophones)**: در این سازها، صدا از لرزش یک پوسته یا پوست به وجود میآید.
– **آکوردفونها (chordophones)**: تولید صدا در این گروه از طریق لرزش سیم یا تار انجام میشود.
– **آئروفونها (aerophones)**: در این سازها، صدا از لرزش و حرکت هوا تولید میشود.
همچنین گروه سومی به نام **الکتروفونها (electrophones)** در سال ۱۹۴۰ به این سیستم اضافه شد که شامل سازهایی میشود که صدای آنها به صورت الکترونیکی تولید میگردد.
