موسیقی دوره رمانتیک
موسیقی دوره رمانتیک به بخشی از موسیقی کلاسیک غربی اشاره دارد که شروع آن به آغاز قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد. این گونه موسیقی پیوند نزدیکی با جنبش هنری و ادبی رمانتیسم دارد. از نظر تاریخی، این سبک پس از دوره کلاسیک پدید آمد و در بسیاری از ویژگیها، واکنشی در برابر اصول و قواعد آن دوره محسوب میشود. در ادامه این مطلب، بیشتر با این سبک موسیقی آشنا خواهید شد.
هنرمندان رمانتیک
هنرمندان دوره رمانتیک بیش از هر چیز به احساسات و دنیای درونی خود میپرداختند. آنها رویاها، تخیلات، افسانههای قدیمی، سرزمینهای ناشناخته و دورافتاده و همچنین رازها و خیالپردازیهایی را که از زندگی معمولی فاصله داشت، محور اصلی کار خود قرار میدادند. این رویکرد، برخلاف سبک کلاسیک بود که در آن خرد و منطق بر احساسات چیره میشد. در مقابل، آثار رمانتیکها سرشار از عواطف و احساسات انسانی است.
واژه رمانتیک از اصطلاح رمانس (romance) گرفته شده است. در ادبیات، این واژه ابتدا به داستانها و شعرهای مربوط به قهرمانان و رویدادهای قرون وسطی اشاره داشت که به زبانهای رومیایی نوشته میشدند. برای مثال، شعرهای قرون وسطی درباره پادشاه آرتور، با عنوان رمانسهای آرتوری شناخته میشدند.
جنبش رمانتیسم نخست در ادبیات و نقاشی و در اواخر سده هجدهم پدیدار شد و سپس در آغاز سده نوزدهم، توسط آهنگسازان وارد موسیقی گردید. رمانتیسم در جستوجوی شور، هیجان، تخیل و بیان فردی بود و به عنوان واکنشی در برابر حاکمیت خرد و منطق گرایی ظهور کرد. نویسندگان و هنرمندان این جنبش، بسیاری از قواعد پذیرفته شده زمان خود را کنار گذاشتند و بر آزادی در بیان احساسات تأکید کردند.
موسیقی دوره رمانتیک
دورهی رمانتیک در موسیقی آهنگسازان معروف این دوره:
آهنگسازان بزرگی که در قرن نوزدهم میزیستند، دنیای موسیقی را برای همیشه دگرگون کردند. نامهایی مانند شوبرت، شومان، شوپن، لیست، مندلسون، برلیوز، چایکوفسکی، اِسمِتانا، دوورژاک، برامس، وردی، پوچینی، واگنر و مالر، هر کدام سبک و صدای منحصر به فرد خود را به گنجینه موسیقی کلاسیک افزودند. کارهای آنها، از ملودیهای گیرا تا آثار ارکستری باشکوه، همچنان در سراسر جهان شنیده میشود و قلب مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد.
گرایش آثار رمانتیک :
استفاده از دامنه وسیعتری از رنگهای صوتی، شدت صداها و زیر و بمهای مختلف است.
نقش هارمونی:
در این دوره، هماهنگی و هارمونی اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند و تمرکز اصلی بر روی آکوردهایی است که غنی، رنگارنگ و دارای حس بیثباتی هستند.
تونالیته:
آثار سبک رمانتیک، دامنهی گستردهای از رنگآمیزیهای موسیقایی را در بر میگیرند. در این آثار، تغییرات سریع و گذرای حالتهای موسیقایی، یا حرکت ناگهانی از یک فضای موسیقایی به فضایی دیگر، به وفور دیده میشود.
خود اِنگاری و سبک شخصی:
موسیقی دوره رمانتیک، اهمیت فوقالعادهای به بیان احساسات فردی و ویژگیهای منحصربهفرد آهنگساز میدهد. این تأکید به حدی است که پس از شنیدن تنها چند قطعه از یک سازنده، میتوان سبک و نشانه مخصوص او را در اثرش تشخیص داد.
ناسیونالیسم یا ملیگرایی:
آهنگسازان دوره رمانتیک، با الهام گرفتن از ترانههای محلی، رقصهای بومی، داستانهای قدیمی و رویدادهای تاریخی سرزمین خود، به شکلی آگاهانه دست به خلق قطعاتی زدند که رنگ و بوی ملی داشت. این آثار بیانگر هویت و فرهنگ خاص ملت آنها بود.
موسیقی برنامهای نیز نوعی موسیقی بدون کلام است که بر پایه یک داستان، شعر، فکر خاص یا یک صحنه تصویری ساخته میشود.
نشانه های رمانتیسم
در معنای گسترده، میتوان همه هنرها را رمانتیک در نظر گرفت. چرا که هنر ممکن است مواد خام خود را از زندگی واقعی بگیرد و با ایجاد دگرگونی در آن، جهانی نو و تازه بیافریند که تا اندازهای از زندگی عادی و روزمره فاصله دارد.
از این نظر، هنر رمانتیک با تأکید بیشتر بر کیفیت، شگفتی و رازآلودگی، با هنر کلاسیک تفاوت دارد. در نگاهی کلی، رمانتیسم پدیدهای محدود به یک دوره تاریخی خاص نیست، بلکه در دورههای مختلف و به شکلهای گوناگون در تاریخ موسیقی و دیگر هنرها ظهور کرده است.
یکی دیگر از ویژگیهای رمانتیسم، دگرگون کردن برخی مشخصههای هنر کلاسیک است؛ مانند قوانین خشک و انعطافناپذیر، نظم و توازن دقیق، کاملگرایی و کنترل شدید. وضوح و روشنی که از جنبههای مهم آثار کلاسیک بود، در هنر رمانتیک جای خود را به نوعی تارینمایی و ابهام آگاهانه و بیان نمادین داده است.
ویژگیهای موسیقی رمانتیک
موسیقی دوره رمانتیک، اهمیت ویژهای به بیان فردی و سبک شخصی آهنگساز میدهد. پیوتر ایلیچ چایکوفسکی در توصیف سمفونی چهارم خود گفته است: حتی یک میزان از این اثر نیست که من آن را صادقانه احساس نکرده باشم و بازتاب عمیقترین عواطف درونم نباشد. فردریک شوپن نیز از جوانی آرزوی خلق دنیایی تازه در موسیقی را داشت.
بسیاری از آهنگسازان این دوره، آثاری خلق کردهاند که از لحاظ رنگ صوتی منحصر به فرد است و شخصیت هنری آنها را نشان میدهد.
روبرت شومان در این باره پیشبینی کرده بود: زمان زیادی نمیگذرد که شوپن قطعهای نمیسازد که مردم از همان میزانهای هفتم یا هشتم آن با اطمینان فریاد نزنند “این قطعۀ اوست!”. امروزه نیز علاقهمندان به موسیقی، با کمی تجربه در شنیدن، میتوانند آثار آهنگسازانی مانند شومان، شوپن، چایکوفسکی یا برامس را در مدت کوتاهی؛ و گاه در چند ثانیه؛ از یکدیگر تشخیص دهند.
