سیستم منهتن در موسیقی کودکان
روش منهتن در آموزش موسیقی به کودکان، یک روش معروف است که بر پرورش خلاقیت و استعدادهای کودک تمرکز دارد. سالهای کودکی، دورانی بسیار مهم و اثرگذار در سراسر زندگی هر فرد است. اهمیت این دوره به قدری زیاد است که بسیاری از روانشناسان، کارشناسان و محققان حوزه آموزش و پرورش، آن را مهمترین مرحله در شکلگیری شخصیت انسان میدانند.
همچنین روانشناسان بر این باورند که وجود تنشها، مشکلات و ناآرامیهای روحی در این سالها، میتواند از دلایل اصلی بروز دشواریها در بزرگسالی باشد. در ادامه این مطلب از وبلاگ ندابلاگ بیشتر بخوانید.
خلاقیت کودکان
امروزه موضوع خلاقیت در کودکان، مورد توجه بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است. در گذشته، خلاقیت بیشتر به عنوان پدیدهای الهامبخش و عرفانی دیده میشد، اما در دوران معاصر به یک زمینه مطالعاتی و تحقیقاتی تبدیل شده است.
بر اساس دیدگاه علمی رایج، خلاقیت به معنای خلق چیزی تازه، متفاوت و نوآورانه است که در عین حال مفید و مناسب برای هدفی مشخص باشد. نظریهها و پژوهشهایی که بر رشد خلاقیت تمرکز دارند، نشان میدهند که هر فردی — از جمله کودکان — به طور طبیعی از سطح و شیوهای خاص از خلاقیت برخوردار است.
این پژوهشها همچنین بر اهمیت پرورش خلاقیت کودکان در تمام جنبههای زندگی تأکید میکنند و هشدار میدهند که اگر به قابلیتهای خلاقانه کودکان توجهی نشود، انرژی و استعدادهای آنها به هدر رفته و به کار گرفته نمیشود. این امر میتواند به وابستگی کودک به دیگران و حتی بروز مشکلاتی در شکلگیری شخصیت او بینجامد.
یکی از راههایی که میتواند در شناسایی و شکوفایی استعدادهای کودکان مؤثر باشد، آموزش موسیقی است. در این آموزش، کودکان ریتم را درک میکنند، نتها و فاصلههای بین آنها را میآموزند و با استفاده از سازهای مخصوص کودکان مانند زیلوفون، فلوت، ریکوردر یا سازهای ضربی ساده، به اجرای ملودیهای ساده و هماهنگ میپردازند.
علاوه بر این، ارزش اجتماعی یادگیری موسیقی بر پایه نظریههایی استوار است که بخشی از آنها به تأثیرات گسترده و فراتر از خود موسیقی — به ویژه در سالهای کودکی — اشاره دارد. قدمت برخی از این دیدگاهها در جامعه آمریکا به بیش از یک قرن میرسد.

روش آموزشی منهتن در زمینه موسیقی کودکان، بر پایه این باور شکل گرفته که هر کودکی به طور طبیعی توانایی درک و لذت بردن از موسیقی را دارد. در این روش، موسیقی به عنوان یک زبان جهانی شناخته میشود که کودکان از سنین بسیار پایین میتوانند آن را بیاموزند و با آن ارتباط برقرار کنند.
در این سیستم، فضای یادگیری شبیه به یک محیط بازی غنی از موسیقی است. کودکان از طریق فعالیتهای عملی و تعاملی مانند آواز خواندن، حرکت کردن با ریتم، گوش دادن و کشف صداهای مختلف، با مفاهیم موسیقایی آشنا میشوند. تأکید اصلی بر تجربه مستقیم و لذت بخشیدن از موسیقی است، نه صرفاً یادگیری تئوری یا نت خوانی.
این روش معتقد است که موسیقی میتواند به رشد همه جانبه کودک کمک کند. تقویت مهارتهای شنیداری، حس ریتم، بیان احساسات و حتی رشد اجتماعی از طریق فعالیتهای گروهی، از اهداف این سیستم آموزشی است. در این راه، مربی نقش یک راهنمای مشتاق را بازی میکند که فضایی امن و تشویقکننده برای کشف و خلاقیت موسیقایی کودکان فراهم میآورد.
تاریخچه موسیقی کودک
از آغاز سده بیستم، مربیان و موسیقیدانان احساس کردند که لازم است روشهای منظم و مشخصی برای آموزش موسیقی به کودکان ایجاد شود. بر همین اساس، راهکارها و شیوههای گوناگونی پیشنهاد شد. در ادامه، نگاهی کوتاه به سیستم آموزشی منهتن خواهیم داشت.
سیستم منهتن
سیستم منهتن در سال ۱۹۷۰ و پس از راهاندازی کالج «مانهاتان ویل» در آمریکا، آموزش موسیقی را به شکل گستردهای آغاز کرد. هدف اصلی، پیشرفت هنر و ادبیات در ایالات متحده بود.
به همین دلیل، یک پروژه پژوهشی با نام «اینتراکشن» یا همان تأثیر متقابل، به تصویب رسید. این پروژه، برنامه آموزش موسیقی را از دوران پیشدبستانی تا دانشگاه در بر میگرفت.
این روش، در واقع تلفیقی از شیوههای رایج آن زمان بود و پایه کار آن — مانند روش «مونتهسوری» — بر اساس جستوجو و کشف شخصی قرار داشت.
در این سیستم، کودکان همسن، یافتهها و تجربههای شخصی خود را با یکدیگر مقایسه میکنند. برای نمونه، یک گروه از کودکان با مچاله کردن کاغذ، صداهای گوناگونی تولید میکنند. هر کودک صداهای مختلف را امتحان میکند تا در نهایت به صدای ویژه خود دست پیدا کند.
در این روش، آموزش معلم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به همین خاطر، کنسرواتوارهای مختلف، مربیان ماهر و کارآزمودهای در این زمینه پرورش میدهند.
از جمله فعالیتهایی که در این شیوه انجام میشود میتوان به راهنمایی و کشف، استفاده مجدد از صداها، بداههسازی با صداها، بازسازی صداهای محیط اطراف و موارد مشابه اشاره کرد.
