امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Dull به فارسی با مثالهای کاربردی
اگر چیزی «کسلکننده» است، یعنی خستهکننده، بدون جذابیت و تکراری است:
فیلم خیلی کسلکننده بود و من خوابم برد.
این کلاس خستهکننده است. معلم باید کمی جو کلاس را شاد و پرانرژی کند.
ماریا شغل یکنواختی دارد. او هر روز هشت ساعت کار تکراری انجام میدهد.
امروز روز نسبتاً کسلی بود.
رنگهای خاکستری و قهوهای، رنگهای بیحالی هستند.
جیم چند ماه است که در شکمش دردی مبهم و گنگ احساس میکند. بهتر است به دکتر مراجعه کند. («درد مبهم» دردی خفیف و مداوم است که ممکن است گاهی بیاید و برود.)
همچنین وقتی لبهٔ چاقو یا هر وسیلهٔ برندهای تیزی خود را از دست داده باشد، از واژهٔ «کند» استفاده میکنیم:
این چاقو کند شده. به راحتی گوشت را نمیبرد.
این قیچی خوب کار نمیکند چون تیغهاش کند است.
اصلاح با تیغ کند، کار درستی نیست.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
