معنی کلمه Dip به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of dip word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!

ترجمه کلمه Dip به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “dip” برای فرو بردن یک چیز، مثلاً یک خوراکی، درون یک ماده نرم یا مایع به کار می‌رود. در این حرکت، چیزی به پایین می‌رود و بعد دوباره بالا می‌آید:

مارتا قبل از خوردن چیپس تورتیلا، آن را توی سالسا زد.
مخروط بستنی را داخل شکلات فرو بردند.
برای درست کردن کشک پنیر سرخ شده، اول آن را در خمیر می‌زنند و بعد سرخ می‌کنند.
وقتی قلم موی رنگ را توی قوطی رنگ می‌کنم، مواظب هستم که رنگ نچکد.
انگشت پایت را توی آب بزن تا ببینی چقدر گرم است.

 
از طرفی، “dip” فقط برای مایع‌ها نیست و در موقعیت‌های دیگر هم کاربرد دارد:

شب گذشته دما به زیر صفر افتاد و بوته‌های گوجه‌فرنگی را از بین برد.
ادوارد سعی می‌کند به پس‌اندازش دست نزند. (می‌خواهد پولش در بانک باقی بماند.)
استاد در میان بحث کلاس، با احتیاط به موضوع حساس سقط جنین پرداخت.
خورشید به آرامی در افق پایین رفت و قبل از تاریکی هوا کاملاً ناپدید شد.

 
گاهی هم “dip” به عنوان اسم به کار می‌رود:

بیایید برویم توی دریاچه آب تنی کنیم. (برویم شنا کنیم.)
این دیپ (سس) پنیر خیلی خوبی است.
به زودی یک گودی در جاده وجود دارد. (یعنی قسمتی از جاده که پایین‌تر از سطح بقیه‌ی جاده است.)
بی‌عقل نباش. (dip در اینجا به آدمی گفته می‌شود که فکر احمقانه‌ای دارد)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را ببینید که با حرف A آغاز می‌شوند، به صفحهٔ مربوط به **کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A** سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ **کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه معنی و مثال بر پایهٔ حروف الفبا** مراجعه کنید.

 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *