امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Wild به فارسی با مثالهای کاربردی
هر چیزی که بدون کمک انسان بزرگ شود یا زندگی کند، “وحشی” نامیده میشود. این واژه را میتوان برای درختان، گیاهان، حیوانات، حشرات و گاهی حتی آدمها به کار برد.
ما چند تا توت وحشی پیدا کردیم که توی یک زمین در حال رشد بودند.
وقتی توی جنگل راه میروی، مواظب باش. ممکن است به یک حیوان وحشی بربخوری.
اگر در شهر زندگی کنی، خیلی حیوان وحشی نمیبینی.
وقتی از فلوریدا دیدن کردیم، دیدن تمساحهای زیادی که در طبیعت زندگی میکردند، جالب بود. (در این جمله «the wild» نقش یک اسم را بازی میکند.)
توی حیاط پشتیمان، علفهای هرز جالب زیادی خودرو رشد کردهاند.
کلمه «wilderness» (بیابان/منطقه بکر) معنایی نزدیک به «wild» دارد.
گرگها در مناطق بکر و دستنخورده پیدا میشوند.
آنها در دل طبیعت وحشی زندگی میکنند.
همچنین میتوانی از «wild» برای توصیف یک فرد یا احساسات خودت نسبت به چیزی استفاده کنی:
او یک جورایی شخصیتِ سرکش و آزادی دارد. توی مهمانیها کارهای خیلی دیوانهواری میکند.
بچههای آن سر خیابان کمی غیرقابل کنترل هستند. پدر و مادرشان به آنها اجازه میدهند هر کاری دلشان میخواهد بکنند.
دختران نوجوان دیوانهی گروه موسیقی «وان دایرکشن» هستند.
من خیلی طرفدار این طراحی جدید برای وبسایت نیستم. (not wild about = خوشم نمیآید)
برت میگوید دوست دختر جدیدش، جنیفر، او را دیوانه میکند. (drive one wild = شور و اشتیاق بسیار شدید ایجاد کردن)
این عالی است! (یعنی: خیلی جالب است!)
او آدم پرشور و دیوانهای است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
