معنی کلمه Spot به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of spot word

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم

ترجمه کلمه Spot به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “spot” را می‌توان به چندین شکل مختلف به کار برد.
وقتی به عنوان اسم استفاده می‌شود، می‌تواند به معنای یک محل یا موقعیت باشد:

این جای مناسبی برای خوردن ناهار است.
تد یک جای خوب برای ماهیگیری می‌شناسد.
سعی کنید ماشین را در یک جای مناسب پارک کنید.

اما “spot” همچنین می‌تواند به معنای یک لکه، نقطه، یک اشتباه یا چیزی که ریخته شده باشد، باشد:

یک لکه روی پیراهنم است. فکر می‌کنم از سس اسپاگتی باشد.
هلگا لکه‌های قرمز کوچکی روی تمام پاهایش دارد. احتمالاً یک حساسیت پوستی است.
بعد از اینکه سرم ضربه خورد، نقطه‌هایی را جلوی چشمانم دیدم. (این یک توهم بینایی است که به دلیل ضربه به سر پیش می‌آید.)

وقتی “spot” به عنوان فعل به کار می‌رود، معنایش شبیه به فعل “دیدن” می‌شود.

اگر هر پیشنهاد فروش خوبی در فروشگاه دیدی، به من خبر بده.
وقتی در خیابان پنجم نیویورک قدم می‌زدیم، چند نفر مشهور را دیدیم.

عبارت “on the spot” هم بسیار پرکاربرد است و چندین معنی مختلف دارد:

بلافاصله بعد از دزدی، پلیس در محل حاضر شد. (on the spot = فوری و بدون تأخیر حاضر شدن)
پاسخ تو دقیق و درست است. (on the spot = کاملاً صحیح)
معلم با پرسیدن آن سؤال، خوزه را در موقعیت سختی قرار داد. او جوابی نداشت. (on the spot = در یک وضعیت دشوار و ناخوشایند قرار گرفتن)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.

 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *