امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم
ترجمه کلمه Spam به فارسی با مثالهای کاربردی
هر کسی که با ایمیل کار کرده باشد، با مفهوم “هرزنامه” یا اسپم آشناست. هرزنامه در واقع ایمیلهای ناخواستهای است که برایتان فرستاده میشود. این ایمیلها ممکن است شامل تبلیغات، پیشنهادهای ویژه، درخواستها، پیشنهادهای رایگان و انواع دیگر پیامهای ناخواسته باشند. شرکتها این ایمیلها را برای جلب توجه تعداد بسیار کمی از دریافتکنندگان ارسال میکنند. معمولاً کسی از دریافت هرزنامه خوشش نمیآید. کلمه “اسپم” هم به صورت اسم و هم به صورت فعل به کار میرود.
No one likes spam. (The word “spam” in this sentence is a noun.)
No one likes to be spammed. (The word “spam” in this sentence is an infinitive in the passive voice.)
I wish this company would stop spamming me.
My bulk folder has a lot of spam in it.
You should check your spam folder regularly to make sure important email isn’t going to it.
هیچ کس اسپم را دوست ندارد. (کلمه spam در این جمله یک اسم است.)
هیچ کس دوست ندارد اسپم شود. (کلمه spam در این جمله مصدر در صدای مفعول است.)
کاش این شرکت از ارسال هرزنامه به من دست بردارد.
پوشه انبوه من حاوی مقدار زیادی اسپم است.
شما باید پوشه هرزنامه خود را به طور منظم بررسی کنید تا مطمئن شوید که ایمیل مهم به آن ارسال نمی شود.
در اصل، اسپم نام یک نوع کنسرو گوشت، معمولاً از گوشت خوک، بود. در زمان جنگ جهانی دوم، این محصول به خاطر در دسترس بودن و قابلیت مصرف در هر شرایطی بسیار پرطرفدار شد. امروزه مردم در سراسر جهان اسپم میخورند، اما این محصول به عنوان یک فرآورده گوشتی با کیفیت معمولی شناخته میشود.
Rhonda buys spam for her family because it’s affordable.
She makes spam and eggs for her kids.
She usually fries the spam before serving it.
روندا برای خانوادهاش هرزنامه میخرد زیرا مقرون به صرفه است.
او برای بچه هایش اسپم و تخم مرغ درست می کند.
او معمولاً اسپم را قبل از سرو کردن سرخ میکند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «کلمات کاربردی انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا» مراجعه کنید.
