امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Line به فارسی با مثالهای کاربردی
خط، یک مسیر پیوسته است که یک نقطه را به نقطهی دیگر وصل میکند. بعضی خطها صاف و راست هستند و بعضی دیگر کج و خمیده. خطها میتوانند شکلهای گوناگونی داشته باشند.
در مثالهای زیر، کلمهی «خط» به عنوان اسم به کار رفته است:
– آنها در صف ایستادهاند.
– در پایان مسابقه، دوندگان از خط پایان عبور میکنند.
– یک ماهی در انتهای این قلاب ماهیگیری است.
– او در سخنرانیاش جملات بسیار خندهداری گفت.
– بازیگران باید دیالوگهایشان را حفظ کنند. (خطوط: کلماتی که هنگام بازیگری از بر گفته میشود.)
کلمهی «خط» همچنین به عنوان فعل یا اسم برای نظم دادن به اشیا یا افراد استفاده میشود:
– در صف بایستید.
– به صف ملحق شوید.
– سعی کنید در صف باقی بمانید.
– جلوزدن در صف بیادبانه است.
– مشتریان هنگام انتظار برای دریافت خدمات، صف تشکیل میدهند.
– نام خود را روی خط بنویسید.
– خارج از خطوط مشخص شده، رنگآمیزی یا علامت نگذارید.
عبارات زیادی وجود دارند که در آنها از کلمهی «خط» استفاده شده است:
– او دارد از خط قرمز عبور میکند. (او در حال ایجاد مشکل است.)
– از خط فراتر نرو. (این کار را نکن، وگرنه با نتیجهی آن روبرو میشوی.)
– برای آنها خیلی چیزها در خطر است. (آنها دارند ریسک میکنند.)
– صادقانه بگو. (روراست باش.)
– او فقط دارد با تو حرفهای بیاساس میزند. (او صادق نیست.)
– این با چیزی که ما فکر میکردیم هماهنگی دارد. (همخط = مطابقت نزدیک)
– مرز باریکی بین این دو چیز وجود دارد. (مرز باریک = تفاوت کوچک)
– رئیسجمهور یک خط شنی کشید. (یک خط شنی = وضعیتی که بدون مجازات یا عواقب نمیتواند ادامه یابد.)
– آنها از مرز عبور کردهاند. (رفتارشان واقعاً بد بود.)
– این آخر خط است. (چیزی به پایان رسیده است – یک پروژه، یک سفر، یک زندگی.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی بههمراه معنی و مثال، که بر اساس حروف الفبا مرتب شده، مراجعه کنید.
