معنی کلمه Glue به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of glue word

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم

ترجمه کلمه Glue به فارسی با مثالهای کاربردی

چسب یک ماده‌ی چسبناک است که برای به هم چسباندن چیزها، درست کردن وسیله‌های شکسته و ساختن چیزهای جدید به کار می‌رود. کار اصلی چسب این است که سطوح مختلف را محکم به هم بچسباند.

بچه‌ها در کاردستی و نقاشی از چسب استفاده می‌کنند تا قطعات کاغذ یا مقوا را به هم بچسبانند.
نجارها برای ساختن وسایل چوبی، تکه‌های چوب را با چسب به هم متصل می‌کنند.
چسب مخصوصی به نام چسب کائوچو (سیمان لاستیکی) هم وجود دارد.
برای چسباندن وسایل شکسته‌ی شیشه‌ای یا سرامیکی، می‌توان از چسب قوی (سوپرچسب) استفاده کرد.
معمولاً بعد از زدن چسب، باید صبر کرد تا خودش خشک شود تا چیزها به هم بچسبند.

کلمه‌ی “چسب” می‌تواند به عنوان یک فعل هم به کار رود.

ساده گذشته فعل ماضی
glue

چسباندن

glued

چسباند

glued

چسبانده

سیندی دو برگ کاغذ را با چسب به هم متصل کرد.
وقتی آباژور شکست، پیتر تکه‌های آن را با چسب به هم وصل کرد.
پس از چسباندن هر چیزی، باید صبر کنید تا چسب کاملاً خشک شود.
به نظر شما این تکه‌های چوب را با چسب به هم بچسبانم یا استفاده از پیچ گزینه بهتری است؟

ما معمولاً کلمه “چسب” را به شکل مفهومی در این بیان‌های روزمره به کار می‌بریم:
آن دو مثل چسب به هم چسبیده‌اند. (بسیار به هم نزدیک و صمیمی هستند و رابطه خوبی دارند.)
بچه‌ها به صفحه تلویزیون چسبیده‌اند. (تمام توجهشان به برنامه تلویزیون است.)
ساندرا به میز کارش چسبیده. (آنقدر سرش شلوغ است که نمی‌تواند از میزش دور شود.)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌های انگلیسی که با حرف A آغاز می‌شوند را ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ ترتیب الفبایی مراجعه کنید.

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *