معنی کلمه Fun به فارسی با چند مثال

Meaning and usage of fun word

امروز می‌خواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!

ترجمه کلمه Fun به فارسی با مثالهای کاربردی

کلمه “fun” (سرگرم‌کننده) را می‌توان هم به صورت اسم و هم به صورت صفت به کار برد. از این کلمه زمانی استفاده می‌کنیم که یک فعالیت برایمان لذت‌بخش باشد و اوقات خوشی را سپری کنیم. این واژه بسیار رایج است، اما گاهی قواعد ساده‌ای دارد که باید برای استفاده درست از آن، این قواعد را بدانیم.

در مثال‌های زیر، “fun” نقش صفت دارد:

– That was fun.
– The party we went to last night was fun.
– This is fun.
– This is the most fun I’ve had in a long time.
– The rides at that amusement park are so much fun.
– We had more fun going on the roller coaster than on the tilt-o-whirl.

این سرگرم کننده بود.
مهمونی که دیشب رفتیم خیلی جالب بود.
این سرگرم کننده است.
این سرگرم کننده ترین لذتی است که در مدت طولانی داشته ام.
سواری در آن شهربازی بسیار سرگرم کننده است.
ما بیشتر از رفتن در ترن هوایی لذت بردیم تا در چرخش شیب دار.

 
به یاد داشته باشید که برای ساختن حالت‌های مقایسه‌ای و عالی این صفت، از “er” یا “est” استفاده نمی‌شود. در عوض، باید از “more” و “most” کمک بگیرید. استفاده از “funner” یا “funnest” از نظر دستوری نادرست است. (البته این موضوع بعضی افراد را از به کار بردن این شکل‌های نادرست بازنمی‌دارد!)

در جمله‌ها و پرسش‌های زیر، “fun” به عنوان اسم به کار رفته است:

– Do you want to have some fun?
– We had so much fun last night.
– What do you like to do for fun?
– I like to grow things in my garden. I do it for fun.
– You’re going to have fun if you go to Florida on vacation.

آیا می‌خواهید کمی تفریح ​​کنید؟
دیشب خیلی خوش گذشت
دوست دارید برای تفریح ​​چه کاری انجام دهید؟
من دوست دارم در باغم چیزهایی بکارم. من این کار را برای سرگرمی انجام می‌دهم.
اگر در تعطیلات به فلوریدا بروید، از آن لذت خواهید برد.

همانطور که در نمونه‌های بالا مشاهده کردید، معمولاً فعل “have” همراه با اسم “fun” استفاده می‌شود.

 
کلمه “fun” در انگلیسی روزمره بسیار شنیده می‌شود. در ادامه چند نمونه از کاربردهای مثبت و منفی آن را می‌بینید:

**مثبت:**

– How fun! (An activity sounds or looks fun.)
– What fun!
– That looks fun.
– Bye. Have fun. (Bye.)

چقدر سرگرم کننده است! (یک فعالیت به نظر می رسد سرگرم کننده است.)
چه جالب!
به نظر سرگرم کننده است.
خداحافظ خوش بگذره (خداحافظ.)

**منفی:**

– This is not fun. (This is difficult.)
– Not fun.
– This is so fun. (Listen carefully. This is an example of sarcasm. When said this way, something is not fun.)
– She’s making fun of you. (make fun = laugh at or criticize)

این سرگرم کننده نیست. (این مشکل است.)
سرگرم کننده نیست.
این خیلی سرگرم کننده است. (با دقت گوش کنید. این نمونه ای از طعنه است. وقتی اینطور گفته می شود، چیزی است نه سرگرم کننده.)
او شما را مسخره می کند (make fun= خندیدن یا انتقاد کردن)

 
نکته مهم: کلمه “funny” (خنده‌دار) با “fun” (سرگرم‌کننده) تفاوت دارد. اگر چیزی “funny” باشد، احتمالاً شما را می‌خنداند. اما اگر چیزی “fun” باشد، ممکن است شما را بخنداند یا نه، ولی در هر حال از آن لذت می‌برید.

I have fun while I work on my website, but I’m not laughing while I do it–not usually.
وقتی روی وب‌سایت خود کار می‌کنم لذت می‌برم، اما وقتی این کار را انجام می‌دهم نمی‌خندم – نه معمولاً.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌های انگلیسی که با حرف A آغاز می‌شوند را ببینید، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
 

اگه حال کردی این پست رو با دوستات به اشتراک بذار:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *