امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Father به فارسی با مثالهای کاربردی
«پدر» به مردی گفته میشود که صاحب فرزند است یا مسئولیت بزرگ کردن بچهها را بر عهده دارد.
ساموئل پدر سه بچه است.
او بیش از ده سال است که پدر شده.
از پدر بودن لذت میبرد. (پدر بودن یعنی وقتی یک مرد در بزرگ کردن فرزندان نقش دارد.)
در مراسم عروسی، پدر عروس، دخترش را به داماد میسپارد.
اگر مردی با زنی که از قبل بچه دارد ازدواج کند، او «ناپدری» آن بچهها میشود.
شغل پدرت چیست؟ (این سوالی است که بچهها معمولاً از هم میپرسند.)
در مذهب کاتولیک، به کشیشها «پدر» گفته میشود. همچنین این عنوان برای خداوند نیز به کار میرود.
پدر مایک، کشیش ماست.
او پدر روحانی کلیسای ماست.
«پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد…» (بخشی از یک دعای مسیحی)
کلمات «بابا» یا «دَدّی» هم معمولاً به جای «پدر» استفاده میشوند.
بابای جسیکا امروز صبح او را با ماشین به مدرسه برد.
شغل بابایت چیست؟
تیمی با اشتیاق منتظر است تا بابایش پس از یک سفر کاری سههفتهای به خانه برگردد.
کلمه «پدر» میتواند به عنوان یک فعل هم به کار رود. در این حالت، به معنای نقش مرد در به دنیا آوردن فرزند است.
داریل صاحب یک فرزند شده است.
وسلی قبل از ترک همسرش، دو بچه داشت.
مردانی که بچه دار میشوند، باید مسئولیت بزرگ کردن آنها را هم بپذیرند.
پدرِ پدر شما، «پدربزرگ» نامیده میشود.
پدربزرگ من آتشنشان بود.
لستر دوست دارد با پدربزرگش به ماهیگیری برود.
پدرِ پدربزرگ پدرو، در سال ۱۹۲۶ به آمریکا مهاجرت کرد. (پدرِ پدربزرگ = کسی که پدربزرگ شما فرزند اوست.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.
