امروز میخواهیم با هم یک واژه تازه انگلیسی آشنا شویم!
ترجمه کلمه Experience به فارسی با مثالهای کاربردی
تجربه، به رویدادهایی گفته میشود که برای ما رخ میدهد. این کلمه هم به صورت قابل شمارش و هم غیرقابل شمارش به کار میرود و درک تفاوت این دو حالت بسیار مهم است.
در مثالهای اول، experience به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش استفاده شده و به دانشی اشاره دارد که در طول زمان و از طریق انجام فعالیتهای مختلف به دست میآید:
چقدر تجربه دارید؟
آیا زندگی در اروپا تجربه خوبی بود؟
آبل به عنوان نوازنده تجربه زیادی دارد.
سینتیا تجربه نظامی دارد.
در این جملهها و پرسشها، کلمه experience یک اسم قابل شمارش است و مانند کلمه “موقعیت” عمل میکند:
باب و لورن هنگام بازدید از آفریقا تجربه جالبی داشتند.
مت در دوران کودکی تجربههای ناخوشایندی در مطب دندانپزشک داشت.
چندین تجربه خوب در دوران دانشآموزی، جنیفر را به سمت شغل معلمی سوق داد.
این یک تجربه طولانی و خستهکننده بوده است.
کلمه experience همچنین یک فعل معمولی در زبان انگلیسی است.
| ساده | گذشته | فعل ماضی |
| experience
تجربه کردن |
experienced
تجربه کرد |
experienced
تجربه کرده |
مسافران در طول سفر هوایی، کمی تکان خوردن و ناپایداری در هواپیما حس کردند.
بیمار گفت که در قسمت شکمش احساس ناراحتی و درد دارد.
ماهوارهی ما در حال حاضر با مشکلات فنی روبرو شده است.
به رانندگانی که از بزرگراه عبور میکنند هشدار داده شد که به علت کارهای جادهای، احتمال دارد مسیر با کندی و تأخیر همراه باشد.
همچنین میتوانید از کلمهی “experienced” به شکل صفت نیز استفاده کنید:
او یک دندانپزشک بسیار باتجربه است.
او در حرفهی بازیگری تجربهی زیادی دارد.
آنها گفتند فردی که این کار را انجام میدهد، مهارت و تجربهی بالایی دارد.
یک مذاکرهکنندهی کارکشته و باتجربه، مسئولیت مدیریت این شرایط را بر عهده دارد.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی ندابلاگ، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ ترتیب الفبایی مراجعه کنید.
