گاهی برای بیان تجربههای تلخ و درسهایی که از سختگیری و تنبیه دیگران میگیریم، از ضربالمثل “پشت دست داغ کردن” استفاده میکنیم. این اصطلاح معمولاً زمانی به کار میرود که کسی با سختگیری یا رفتار نادرست، باعث آزار اطرافیان شود و بعد خودش در موقعیت مشابهی قرار بگیرد و همان درد را تجربه کند.
در واقع این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که گاهی انسان تنها زمانی رفتار دیگران را درک میکند که خودش همان شرایط را از نزدیک حس کند؛ مثل وقتی که روی دستش حسابی داغ شده باشد و تازه بفهمد سوزش یعنی چه.

در این نوشته میخواهیم به درک مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی بپردازیم. لطفاً در ادامه با ما همراه باشید.
معنی پشت دست داغ کردن چیست؟
1- یعنی با خودت عهد ببندی که یک کار اشتباه را تکرار نکنی؛ مثلاً تصمیم بگیری که دیگر پشت سر کسی غیبت نکنی. برای اینکه این تصمیم را فراموش نکنی، میتوانی یک یادداشت کوچک یا یک نشانه همراه خودت داشته باشی. هر وقت احساس کردی ممکن است دوباره آن کار را انجام دهی، با دیدن آن نشانه، قول خودت را به یاد بیاوری و از تصمیمت کوتاه نیایی.
2- این ضربالمثل را افرادی به کار میبرند که از یک کار خاص بارها آسیب دیدهاند و حالا میخواهند مطمئن شوند که دیگر سراغ آن کار نمیروند. مثل کسی که بارها به دلیل اعتماد کردن به دیگران ضرر کرده و حالا با خودش عهد کرده که دیگر چنین کاری نکند.
3- در گذشته بعضی از افراد برای ترک یک عادت یا کار نادرست، پشت دست خود را داغ میگذاشتند. این داغ به عنوان یک یادآوری همیشگی عمل میکرد. هر وقت وسوسه میشدند که دوباره آن کار را انجام دهند، با نگاه کردن به آن داغ، از تصمیم خود منصرف میشدند.
به مرور زمان، این کار تبدیل به یک کنایه و ضربالمثل شد. امروزه دیگر کسی واقعاً پشت دستش را داغ نمیگذارد، اما وقتی این عبارت را به کار میبرد، منظورش این است که قاطعانه تصمیم گرفته است کاری را تکرار نکند.
مثال: من پشت دستم را داغ گذاشتهام که دیگر از کسی توقع بیجا نداشته باشم و به خواستههای غیرمنطقی دیگران هم پاسخ ندهم. یا مثلاً پشت دستم را داغ کردهام که دیگر با فلان شخص ارتباط نداشته باشم و از او کمک نخواهم.
