**درک معنی و مفهوم ضربالمثل «سر به بیابان گذاشتن»**
گاهی در زندگی موقعیتهایی پیش میآید که فرد برای حل یک مشکل یا فرار از یک شرایط سخت، دست به کاری میزند که نه تنها مشکلش حل نمیشود، بلکه گرفتاری جدید و بزرگتری برای خودش ایجاد میکند. دقیقاً برای توصیف همین شرایط است که از ضربالمثل «سر به بیابان گذاشتن» استفاده میکنیم.
این مثل قدیمی معمولاً برای کسانی به کار میرود که به امید رهایی از یک دردسر کوچک، خود را به طور عجولانه و بدون فکر، درگیر یک مشکل بزرگتر و پیچیدهتر میکنند. مانند کسی که برای فرار از یک گرگ، به دل بیابانی بیآب و علف پناه ببرد؛ جایی که خطراتش بسیار بیشتر است.
به بیان دیگر، این ضربالمثل به ما هشدار میدهد که برای حل مسائل، عجولانه و بدون برنامهریزی عمل نکنیم. چون ممکن است راه حلی که انتخاب میکنیم، در نهایت نتیجه بدتری داشته باشد و ما را از چاله به چاه بیندازد.
پس هرگاه شنیدید کسی “سر به بیابان گذاشته”، بدانید که او با یک تصمیم نامناسب، کار را بر خودش سختتر کرده و به جای بهبود اوضاع، بر مشکلاتش افزوده است.

در این نوشته میخواهیم ببینیم این ضربالمثل قدیمی و اصیل ایرانی چه معنایی دارد و چه مفهومی را میرساند.
معنی سر به بیابان گذاشتن یعنی چه؟
1- منظور این است که فرد از شرایط پیش آمده بسیار ناراحت است و برای پیدا کردن آرامش، از خانه و محل زندگی خود خارج می شود.
2- این عبارت نشاندهندهٔ نازل شدن مشکلات پشت سر هم بر سر seseorang است. به همین خاطر میگویند: “فلانی طاقت نیاورد و سر به بیابان گذاشت”. یعنی مسیر زندگیش را تغییر داد یا دیگر نتوانست آن شرایط را تحمل کند.
3- کلمهٔ “بیابان” میتواند معناهای مختلفی داشته باشد، از جمله:
◊ مکانی پر از آرامش و سکوت
◊ حرکت کردن به سمت مسیری که پایانش نامعلوم است
◊ رفتن به جایی نامشخص
◊ بیهدف و سرگردان شدن
◊ رها کردن همهٔ چیزها
◊ ترک خانه و زندگی
◊ فرار از مشکلاتی که پیش آمده
و معانی دیگری که با شنیدن کلمهٔ “بیابان” ممکن است به ذهن برسد.
4- مثال: فرض کنید برای دوستتان مشکلی پیش آمده و چند روزی است که او را نمیبینید. وقتی دیگران از شما در مورد او میپرسند، شما با شوخی میگویید: “از او خبر ندارم، انگار سر به بیابان گذاشته است.”
پیشنهاد: ضربالمثلهای بیشتری بخوانید.
اختصاصی-ندابلاگ
