این ضربالمثل موقعی به کار میرود که کسی در حرف و ظاهر، چیزی را رد کند یا با آن مخالفت نشان دهد، اما در عمل و در باطن، همان کار را انجام دهد و به سمتش برود.
مثل کسی که با زبان میگوید “نه” و با دستش چیزی را پس میزند، اما در همان حال با پاهایش به سمت آن پیش میرود. این نشان میدهد که مخالفتش واقعی و از صمیم قلب نیست.
این مثل معمولاً برای افرادی به کار میرود که دو-faced هستند؛ در ظاهر چیزی میگویند، اما در خفا برخلاف آن عمل میکنند.

در این نوشته به مفهوم و کاربرد یک ضربالمثل معروف ایرانی میپردازیم: ”با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه“. این ضربالمثل حالتی را توصیف میکند که فردی در ظاهر چیزی را رد میکند، اما در عمل و در باطن به دنبال آن است. برای درک بهتر این عبارت، در ادامه با ما همراه باشید.
معنی ضرب المثل با دست پس میزنه با پا پیش میكشه
1- به فردی گفته میشود که در رفتارش دوگانگی دارد؛ یعنی در ظاهر از کسی یا چیزی فاصله میگیرد و بیعلاقگی نشان میدهد، اما در دل به آن گرایش دارد.
2- این اصطلاح به حالت تردید و دودلی فرد در پذیرش یا رد چیزی اشاره دارد.
3- وقتی کسی با زبان میگوید چیزی را نمیخواهد، اما در خفا تلاش میکند تا به آن برسد.
4- زمانی که شخصی به چیزی علاقه دارد، اما به گونهای رفتار میکند که انگار تمایلی ندارد، در حالی که میل او آشکار است. یا اینکه دوپهلو صحبت میکند.
5- در واقع این ضربالمثل وقتی به کار میرود که کسی به دلیل خجالت یا ملاحظهکاری، دوگانگی نشان میدهد.
6- در حالت بلاتکلیفی و گیر کردن بین دو راهی تصمیمگیری.
7- دودل بودن و ناتوانی در انتخاب نهایی برای انجام یک کار.
8- در ظاهر چنان رفتار میکند که گویی از انجام کاری ناراحت است، اما در دل به آن کار علاقهمند است.
مثال های ضرب المثل
کودکی را تصور کنید که به او شکلات تعارف میشود. دلش میخواهد آن را بگیرد، اما از پدر و مادرش میترسد و میداند که اجازه ندارد. بنابراین، نه میتواند به طور کامل آن را رد کند و نه میتواند با خیال راحت قبولش کند.
این حالت شبیه به فرد جویای کاری است که شغلی به او پیشنهاد میشود که با شرایط، دانش و شخصیت او سازگاری ندارد. از نظر اخلاقی، پذیرفتن آن کار برایش درست نیست و تمایلی به انجامش ندارد، اما نیاز مالی و هزینههای زندگی او را مجبور میکند که آن را بپذیرد. در واقع، او همزمان هم میخواهد و هم نمیخواهد؛ مثل این است که با دست چیزی را پس بزند، اما با پا به سمت آن برود.
این وضعیت، داستان آن پسر بچهای را یادآوری میکند که از قهر شام نخورده بود و خودش را زیر پتو پنهان کرده بود. اما وقتی فهمید که سهم کباب کوبیده او را برای فردا صبح کنار گذاشتهاند، سرش را از زیر پتو بیرون آورد و گفت: “من که قهر کردهام، اما این مقداری که برای هرکس میگذارید، کم است!”
**پیشنهادی: ضربالمثل “با دست پس میزند، با پا پیش میکشد”**
