این ضربالمثل قدیمی برای توصیف کسی به کار میرود که بسیار فقیر و تنگدست است و هیچ چیز در بساط ندارد.
در گذشته، آفتابه و لگن از وسایل ضروری و اصلی هر خانهای محسوب میشدند. وقتی میگویند “آفتابه لگن هفت دست”، یعنی فرد آنقدر بیچیز است که حتی این وسایل ابتدایی و ضروری را هم ندارد. عدد “هفت” در اینجا برای تاکید بر بینهایت بودن فقر اوست؛ انگار که نه یک دست، بلکه هفت دست از این وسایل هم مفقود شده یا وجود ندارد.
بخش دوم ضربالمثل، “شام و ناهار هیچی”، وضعیت را روشنتر میکند. این نشان میدهد که فرد حتی پول یا غذایی برای خوردن یک وعدهی ساده هم ندارد. نه شامی در کار است و نه ناهاری.
پس در کل، این ضربالمثل تصویری از یک فرد کاملاً ورشکسته، بیپول و محتاج را نشان میدهد که از داشتن ابتداییترین چیزها هم محروم است.

در این نوشته، به سراغ یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنای ایرانی رفتهایم و مفهوم عمیق آن را بررسی میکنیم.
معنی آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی چیست؟
1- یعنی زندگی از نظر ظاهری خیلی شیک و قشنگ به نظر میرسه، ولی به چیزهای مهم و پایهای زندگی هیچ توجهی نمیکنه. در واقع، بیشتر به حاشیهها اهمیت میده تا به اصل ماجرا.
2- معمولاً وقتی این ضربالمثل را استفاده میکنند که میزبان برای مهمانی خیلی تشریفات و ظواهر را رعایت کرده، ولی محتوای کار و کیفیت پذیرایی چندان خوب نیست.
ریشه و داستان ضرب المثل
در گذشته، رسم بود که پیش از خوردن غذا، میزبان برای مهمانان آفتابه و لگن میآورد تا دستهای خود را بشویند و سپس با یک حوله خشک کنند. گاهی برای اینکه مهمانان معطل نشوند، چند دست آفتابه و لگن میآوردند تا هرکس جداگانه و بدون تأخیر بتواند دستهایش را تمیز کند. بعضی از میزبانها هم از بهترین و گرانقیمتترین آفتابه و لگنها استفاده میکردند.
مهمانان با دیدن این ظرفهای زیبا و ارزشمند، فکر میکردند که حتماً غذای مفصلی برایشان تدارک دیده شده است. اما اگر برخلاف انتظارشان، غذای ساده و معمولی روی سفره میدیدند، با تعجب به هم میگفتند:
“این همه به ظرف شستوشو اهمیت دادهاند، اما به غذایی که جلوی ما گذاشتهاند، هیچ توجهی نکردهاند!”
بیشتر بخوان: ضرب المثل با آفتابه
اختصاصی-ندابلاگ
