این ضربالمثل به کسانی اشاره دارد که برای انجام یک کار ساده، هزینه و انرژی بسیار زیادی صرف میکنند. در واقع، وقتی کسی برای رسیدن به یک هدف کوچک، راه سخت و پرهزینهای را انتخاب کند، میگویند مثل این است که میخواهد یک آفتابه را با روش پیچیدهای مثل لحیم کاری تعمیر کند.
در گذشته، آفتابهها معمولاً از جنس مس یا برنج بودند و اگر سوراخ میشدند، با روش سادهای مثل ریختن قلع در محل سوراخ، آن را میبستند. اما اگر کسی به جای این کار آسان، میخواست کل آفتابه را ذوب کند و دوباره بسازد، یا با روشهای سخت و هزینهبر مثل لحیمکاری دقیق آن را تعمیر کند، کارش غیرعادی و مسخره به نظر میرسید.
بنابراین، این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که برای حل مشکلات کوچک، نباید دنبال راهحلهای پیچیده و پرهزینه باشیم. گاهی یک راه ساده و مستقیم، بسیار مؤثرتر و منطقیتر از روشهای دشوار و زمانبر است.

در این نوشته میخواهیم مفهوم و معنای اصلی یک ضربالمثل کهن ایرانی را با هم بررسی کنیم. امیدواریم این مطلب برایتان مفید و جذاب باشد.
معنی آفتابه خرج لحیم یعنی چه؟
بیایید نگاهی به ریشهی این ضربالمثل بیندازیم:
در زمانهای قدیم، افراد ثروتمند مانند پادشاهان و وزیران، از آفتابههایی از جنس طلا و نقره استفاده میکردند. اما مردم عادی و کمبضاعت، آفتابههایی از جنس حلبی داشتند. وقتی این آفتابههای حلبی زنگ میزدند یا سوراخ میشدند، صاحبان آنها را نزد تعمیرکار میبردند تا با لحیم، قسمتهای خراب را درست کند.
این تعمیر کردن بارها و بارها تکرار میشد تا جایی که دیگر هیچ نقطهی سالمی روی آفتابه باقی نمیماند که بشود آن را دوباره لحیم کاری کرد. در این موقعیت بود که تعمیرکار میگفت: “این آفتابه دیگر خرج لحیمش بیشتر از خودش ارزش دارد!”
امروزه این ضربالمثل چندین معنی دارد:
۱. یعنی یک وسیله آنقدر بیارزش شده که هزینه کردن برای تعمیر آن، کاملاً بیفایده است.
۲. از این عبارت وقتی استفاده میکنیم که کسی بخواهد وقت یا پول خود را برای کاری بینتیجه یا وسیلهای بیارزش صرف کند.
۳. وقتی کسی برای به دست آوردن چیزی بیاهمیت یا تعمیر یک وسیلهی کمارزش، بیش از اندازه تلاش و پافشاری میکند، این ضربالمثل را به کار میبرند.
۴. به معنای ارزش قائل شدن برای چیزهای بیارزش است.
**معادل انگلیسی:**
it’s not worth powder and shot. the game is not worth the candle.
