این ضربالمثل قدیمی داستان جالبی پشت خود دارد. در گذشتههای دور، زمانی که غذای مفصلی مانند آش درست میشد، همه دور هم جمع میشدند تا از آن بخورند. اما گاهی پیش میآمد که آش یا سوخته بود یا بینمک و اصلاً قابل خوردن نبود.
در چنین مواقعی، صاحبخانه برای اینکه کسی از غذا بدش نیاید و احساس شرمندگی نکند، با مهربانی به مهمانانش میگفت: “آش کشکه خالته؛ بخوری پاته، نخوری پاته!”
معنای این حرف این است: “این آشی که کشیدهام و در ظرف ریختهام، ممکن است ایرادی داشته باشد. اگر دوست داری بخور و اگر نه، اشکالی ندارد. خوردن و نخوردنش برایت یکسان است و آزاری به تو نمیرساند.”
در حقیقت، این ضربالمثل در موقعیتهایی به کار میرود که:
* چیزی بیکیفیت یا ناقص ارائه میشود.
* انتخاب با خود شخص است که آن را بپذیرد یا رد کند.
* پذیرفتن یا نپذیرفتن آن، هیچ سود یا زیانی برایش ندارد.
این مثل معمولاً برای پیشنهادهای بیارزش یا چیزهای کماهمیت استفاده میشود و با لحنی صمیمانه و شوخ بیان میگردد.

در این نوشته، میخواهیم با هم معنی و مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی را بررسی کنیم. لطفاً تا پایان این مطلب با نداوبلاگ همراه باشید.
معنی ضرب المثل آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته چیست؟
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که کسی را وادار به انجام کاری میکنند، حتی اگر تمایلی به آن نداشته باشد. در چنین موقعیتی فرد هیچ حق انتخابی ندارد و باید آن کار را بپذیرد.
معمولاً از این عبارت وقتی استفاده میشود که میخواهند مسئولیت کاری را به عهده کسی بگذارند، مخصوصاً اگر آن شخص از انجامش فرار کند. برای مثال، وقتی پدر و مادر از فرزندشان میخواهند خانه را تمیز کند و او مقاومت میکند، با گفتن این ضربالمثل به او میفهمانند که چارهای ندارد و در هر صورت باید آن کار را انجام دهد.
این عبارت نشاندهنده موقعیتی است که فرد مجبور به پذیرش چیزی است، چه با رضایت خود و چه بدون رضایت. در واقع، وقتی کسی در برابر انجام کاری مقاومت میکند، با این جمله به او یادآوری میشود که راه فراری ندارد.
البته بیشتر اوقات این ضربالمثل به صورت شوخی و دوستانه بیان میشود و هدف واقعی، تحمیل شدید یا آزار فرد نیست.
